دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
محمدرضا شکاری در گفت‌وگو با آنا:

گاهی برای خودم می‌نویسم اما منتشر نمی‌کنم/ «تا بهار صبر کن، باندینی»؛ نثری ساده با روایتی سرراست

محمدرضا شکاری معتقد است که چند ترجمه بودن کتاب‌های معروف ایرادی ندارد، اما مشکل رمان‌های سطحی و عامه‌پسند است که گاهی چندین بار ترجمه می‌شوند.
کد خبر : 634296
محمدرضا شکاری مترجم

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، رمان «تا بهار صبر کن، باندینی» نوشته جان فانته، نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس و رمان‌نویس اهل ایالات متحده آمریکا  است. نشر افق این اثر را با ترجمه‌ای از محمدرضا شکاری روانه بازار کرده است.


این کتاب ۲۴۵ صفحه‌ای جلد اول چهارگانه‌ مجموعه فانته است. داستان درباره  یک خانواده‌ فقیر ایتالیایی است که در  دوران رکود اقتصادی آمریکا در دهه‌ سی میلادی به سختی در کُلُرادو آمریکا زندگی می‌کنند. خانواده‌ای که به امید زندگی بهتر قدم به خاک این کشور گذاشته‌اند، اما زندگی هنوز روی خوشی به آن‌ها نشان نداده است. این خانواده پنج نفره با وجود همه سختی‌ها، پستی و بلندی‌های روزگار زمستانی و سرد خود، هنوز هم نیم‌نگاهی امیدوارانه به آینده‌ای روشن دارند و شوق رسیدن به بهار را در دل‌ زنده نگه می‌دارند.


شخصیت تاثیرگذار داستان، پسر نوجوانی به‌نام آرتورو باندینی است. این شخصیت سال‌های پرآشوب نوجوانی و امید به روزهای بهتر را به مخاطب القا می‌کند. نویسنده کتاب با قلمی روان و گیرا نگرش‌ها و باورهای مختلف او را به رشته تحریر در آورده و قضاوت را دو دستی بر عهده مخاطب می‌گذارد. پسر نوجوانی که همزمان با مشکلات خانوادگی خود با مسائل دوران بلوغ خودش نیز درگیر است. موضوعاتی همچون دین و مذهب، عشق، وفاداری، خیانت و فقر با قلم روان و صمیمی نویسنده به‌گونه‌ای هوش‌مندانه در کنار هم چیده شده و با فضاسازی‌های مناسب مخاطب را با دغدغه‌های این خانواده همراه می‌سازد. این کتاب در عین سادگی پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد. با آخرین صفحه این رمان پرسش‌هایی بنیادین در ذهن‌ خواننده به جا می‌ماند.


محمدرضا شکاری مترجم و کتاب‌فروش متولد سال ۱۳۶۷ است. وی از سال ۱۳۸۹ ترجمه می‌کند. کتاب‌هایی همچون «خانه‌ای روی گورها»، «سرشار زندگی»، «جاده لس‌آنجلس»، «دختر خاکستر و هیولای زغالی» و... را ترجمه کرده است. کتاب «تا بهار صبر کن، باندینی» به تازگی به چاپ رسیده به همین بهانه با این مترجم به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه از نظر می‌گذرانید.


«تا بهار صبر کن، باندینی»؛ نثری ساده از روایتی سرراست


شکاری درباره چگونگی آشنایی با آثار «جان فانته» گفت: زمانی که هنوز مترجم نشده‌ بودم، مصاحبه‌ای از  چارلز بوکوفسکی دیدم که در آن به نام «جان فانته»اشاره شده بود. یک بار هم در فیلمی از این نویسنده نام برده شد. این‌گونه شخصیت فانته برایم جالب شد، اما در کمال تعجب فهمیدم که هیچ‌کدام از آثار او به زبان فارسی ترجمه نشده است. نامش را در فهرست کسانی گذاشتم که دوست داشتم کتاب‌هایشان را ترجمه کنم. خوشحالم که توانستم آثار فانته را به همه فارسی‌زبانان، معرفی کنم.


وی در ادامه افزود: «تا بهار صبر کن، باندینی» نیز یکی از کتاب‌هایی بود که در پروژه‌ام باید به سراغش می‌رفتم. این کتاب نه‌تنها رمان مهمی در کارنامه فانته است، بلکه به نظر من از بهترین رمان‌های ادبیات آمریکاست. این رمان شروعی بر ماجراهای آرتورو باندینی است که برای من جایگاهی در کنار هاکلبری فین، نیک آدامز و هولدن کالفیلد، دارد. نقطه قوت این رمان طنز درخشان، نثر ساده و روایت سرراست آن است که همه این موارد در کنار هم باعث شده‌اند مخاطب قصه خوبی را بخواند و از آن لذت ببرد.


شکاری گفت: این رمان داستان نوجوانی به‌نام آرتورو باندینی است‌. پسری اهل یک خانواده ایتالیایی آمریکایی که در دوران رکود اقتصادی روزگار می‌گذرانند. در این کتاب اتفاقاتی می‌افتد که باندینی نوجوان زندگی‌اش از این رو به آن رو می‌شود. فانته با شخصیت‌پردازی‌های خوب، توانسته پدر، مادر، مادربزرگ، و پسربچه‌هایی واقعی و باورپذیر بیافریند. توصیف روابط میان این شخصیت‌ها، از جمله ارتباط پدر و پسر هم فوق‌العاده‌اند.




بیشتر بخوانید:





گاهی برای خودم می‌نویسم اما منتشر نمی‌کنم/ «تا بهار صبر کن، باندینی»؛ نثری ساده با روایتی سرراست


گاهی برای خودم می‌نویسم اما منتشر نمی‌کنم


این مترجم درباره برنامه‌های آتی خود بیان کرد: گاهی فقط برای خودم می‌نویسم اما منتشر نمی‌کنم. کار اصلی‌ام ترجمه‌ است که عاشقانه این حرفه را دوست دارم. در حال حاضر هم مشغول ترجمه رمانی در حوزه کودک و نوجوان هستم. به جز آثار فانته، ترجمه دو رمان بزرگسال دیگر را هم به ناشران داده‌ام و منتظر کارهای آماده‌سازی‌ آن‌ها هستم.


مترجم کتاب «خانه‌ای روی گورها» در ادامه اظهار کرد: اگر بخواهم از ترجمه‌های خودم کتابی را معرفی کنم باید به رمان «کوتوله را بیاورید» المور لئونارد اشاره کنم که کتاب بسیار خوبیست. رمانی قصه‌گو، طنازانه و سینمایی. این رمان به فیلمی با همین عنوان و به یک مجموعه تلویزیونی نیز تبدیل شد. کتاب دیگری هم که تازگی‌ها خوانده‌ام و بسیار از آن لذت بردم رمانی است به نام «تاریخچهه تراکتورها به اوکراینی» که نشر برج آن را منتشر کرده است. این کتاب برنده جایزه ادبی «اوری‌من وودهاوس» سال ۲۰۰۵ برای کتاب‌های طنز شد که بیش از یک میلیون نسخه تنها در خود انگلستان فروش داشته است.


وی در ادامه با اشاره به اینکه رعایت کپی‌رایت اتفاق خوبی است که تازگی‌ها در ایران نیز جا افتاده، خاطرنشان کرد: ارتباط و تعامل میان نویسنده، مترجم، ناشران خارجی و داخلی می‌تواند در فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی بسیار کمک‌کننده باشد. از نظر من چند ترجمه بودن رمان‌های معروف ایرادی ندارد، اما مشکل ترجمه رمان‌های سطحی و عامه‌پسند یا پرفروش است که گاه تا هفت هشت بار ترجمه می‌شوند. یا آثار نویسندگان جایزه‌برده که همزمان، گاهی سرسری و بدون دقت لازم به فارسی درمی‌آیند.


انتهای پیام/۱۱۰/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب