سوژه جذاب «عروس آتش» برای مبارزه با رسم و رسوم عشیرهای/ کریخوانیهای «فرحان» که دهنها را کاهگل میگرفت!
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، اکثر آثار شاخص سینمایی و تلویزیونی، لحظاتی دارند که مخاطبشان را در حال تماشا میخکوب میکنند. صحنههایی که نه فقط چند ساعت پس از اتمام فیلم که تا سالها بعد در گوشه ذهن تماشاگران آن اثر قلاب میشود و ناخودآگاهش بارها و بارها آن صحنه را مرور میکند. حال این صحنه میتواند سکانسی باشد که قهرمان داستان مهمترین کارِ خود در فیلم را انجام میدهد و مخاطبش را به اوج میبرد، یا سکانسی که یکی از شخصیتهای فرعی و مکمل قصه آن را خلق میکند و باعث ماناییاش میشود.
در چند دهه گذشته، فیلمها و سریالهای فراوانی در کشور ما به نمایش درآمده که بسیاری از آنها، در دسته آثار شاخص قرار میگیرند. فیلمهایی که با دیدنشان ذوقزده شدیم، اشک ریختیم، خندیدیم و ساعاتی را با آنها زندگی کردیم. در اکثر فیلمهای مهم تاریخ سینمای ایران، سکانسهای ماندگاری وجود دارد، سکانسهایی که حتی از خود فیلم هم فراتر رفتند و بدمان نمیآید حتی با وجود چند بار دیدنشان، برای یکبار دیگر هم همه کارها را کنار بگذاریم و به تماشای این صحنه بنشینیم. چند هفتهای است که با هم مروری داریم بر «سکانسهای ماندگار» تاریخ سینمای ایران، سکانسهایی که دیدنشان ما را یاد روزهای خوب سینما میاندازد.
شناسنامه فیلم
عروس آتش
کارگردان: خسرو سینایی
تهیهکننده: قاسم قلیپور
سال ساخت: ۱۳۷۸
بازیگران: حمید فرخنژاد، سعید پورصمیمی، غزل صارمی، مهدی احمدی، سلیمه رنگزن، علی مردانه
مهمترین جوایز: گوی بلورین بهترین بازیگر مرد از جشنواره کارلووی واری برای حمید فرخنژاد. ۳ سیمرغ بلورین در بخشهای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران. نامزد دریافت سیمرغ در دو بخش بهترین تدوین و بهترین بازیگر نقش مکمل زن.
فروش گیشه: ۱۲۳ میلیون تومان
شرح سکانس
فرحان (حمید فرخنژاد) بعد از اینکه کمی از خجالت رقیب عشقیاش درمیآید و کتککاریشان به پایان میرسد، در یکی از نیزارهای منطقه، با پرویز (مهدی احمدی) در حال گفتوگوست تا شاید بتواند با بخشیدن جانش، او را از محل زندگیاش دور کند. از طرف دیگر پرویز که دل در گرو عشق یکی از شاگردانش به نام احلام (غزل صارمی) دارد سعی میکند با خونسردی و مذاکره، فرحان را راضی کند که دست از سر دختر عموی خود بردارد و بگذارد که احلام به زندگیاش برسد. اما مدل برخورد بالا به پایین فرحان به هیچ وجه اجازه شکلگیری این گفتوگو را ندارد و او سعی دارد به هر طریقی که شده، پرویز را دست به سر کند:
- «هوی هو. بـِرا همینه که میگـُم نمیفهمی، حالیت نیست. دارُم باهات حرف میزنُم که کار دیگهای نکنُم. دارُم باهات حرف میزنُم که مثل بچه آدم سرتو بندازی پایین و از همین راهی که اومدی برگردی بری خونهات. میفهمی؟ خیال برِت ندارهها، خداییش نمیدونُم چرا دارُم بِرات توضیح میدُم. میخوام وقتی از اینجا میری شهرتون، بدونی کجا بودی و پشت سر آدمای اینجا چی؟ حرف مفت نزنی! میفهمی؟!»
فرحان سعی دارد با همین ادبیات فضا را کنترل کند و برخلاف همیشه که با همه چیز برخورد فیزیکی و خشنی داشته، در این مورد خاص دکتر را با حرف قانع کند که از آنجا برود. در مقابل دکتر هم سعی میکند با ادبیات اتوکشیده خود، در مقابل رقیب گردنکلفتش قد علم کند:
- «تو جوونی منم جوونم. خیلی ازت ممنونم که منو نکشتی. خیلی ازت ممنونم که فقط کتکم زدی. من چیزی حدود ۲۰ سال درس خوندم، چهار سال شاگرد اول دبیرستان بودم، جزء نفرات اول کنکور دانشکده پزشکی بودم.»
- «خب به مُو (من) چه»
-«عه. اون دختری که توی اون خونه حبس کردی یه دکتره!
- «خب به تو چه؟»
- «د آخه تو چی فکر میکنی؟»
وقتی که پرویز کار را به رسم و رسوم عجیب و غریب عشیرهای میکشد و میپرسد که این رسم کجاست که با یک دختر باید این کار را کرد؟ فرحان عصبانیتش اوج میگیرد و سعی میکند با شور و حرارت ویژهای رفتاری که خود و قبیلهاش درخصوص این ازدواج دارند را توضیح دهد:
- «بینُم تو بری آمریکا بازم فارسی حرف میزنی؟ هان؟ اونجا اونجان، قانونش مال اونجان، اینجا اینجان، قانونش مال اینجان! اینجا دخترعامو از روز اول مال پسرعاموئه. تو بینُم، نگام کن بینیم! تو یه طوری حرف میزنی انگار با گله گاومیشا طرفی، مدرک برای مو رو میکنی، دکترم! ها؟ خب دکتری دکتر باش، مُنم فرحانم!»
در ادامه این بحث هم ماجرا را به سمت میزان درآمدش از قاچاق و جایگاهش میکشاند و با انداختن توپ به زمین پرویز درباره اینکه چه کسی او را به آنجا فرستاده، به این ترتیب خود را به برنده این گفتوگوی چالشی و جذاب تبدیل میکند.
چرا این سکانس مهم است؟
کسانی که «عروس آتش» را دیدهاند، با این جمله موافقند که این اثر خسرو سینایی سکانسهای جذاب و نفسگیر فراوانی دارد. در طول این بیست سالی که از پخش فیلم گذشته خیلیها راجع به سکانسهای مختلف آن صحبت کردند و برخی صحنهها و دیالوگهایش نقل بسیاری از محافل بوده است. مثل جمله معروف «مِن بعد کِسی بخواد به ای دختر بیاحترامی بکنه یا پشت سرش از ای حرفای مفت خالهزنکی درست بکنه، دهنشو کاهگل میگیرُم.» که یکی از محبوبترین بخشهای فیلم بود و در این سالها به انواع مختلف از آن استفاده شد. معروفترین استفادهکننده این بخش هم شخصیت «جناب خان» در برنامه «خندوانه» است که بسیاری از تیکهای شخصیتی و جنوبیاش را از شخصیت فرحان «عروس آتش» وام گرفته است.
جایگاه فیلم در سینمای ایران
فیلم سینمایی «عروس آتش» ششمین فیلم بلند مرحوم خسرو سینایی است، فیلمی که به نوعی میتوان گفت مهمترین اثر کارنامه هنری این کارگردانِ باسابقه محسوب میشود. «عروس آتش» از آن فیلمهایی بود که هم منتقدان و اهالی سینما آن را دوست داشتند و هم با توجه به سوژه جذاب و بازیهای خاصش، در میان عموم مردم با اقبال مواجه شد. برنده شدن سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در هجدهمین جشنواره فیلم فجر، مهر تأییدی بر این ادعاست که علاقهمندان به هنر هفتم و دوستداران سینما در آن سال، برای این فیلم سنگ تمام گذاشتند.
یکی از نکات مثبت و قابل توجه «عروس آتش»، مسئله داستان و دیالوگنویسی فوقالعاده آن است. خسرو سینایی و حمید فرخنژاد به طور مشترک نویسندگی این فیلم را بر عهده داشتند که نتیجه این همکاری به یکی از جذابترین فیلمهای سینمای ایران در دهه هفتاد تبدیل شد، فیلمی که در دسته آثار محبوب و ماندگار سینما هم قرار میگیرد و بسیاری از علاقهمندان به آثار سینمایی، آن را در دسته فیلمهای مورد علاقه خود قرار میدهند. سبک زندگی خاص عشیرهای، رسم و رسومی که در آن دوران همچنان جنوب ایران پررنگ بود و نسل جوانی که نمیتوانست از این رسوم تبعیت کند، بن مایه اصلی این اثر بود. موضوعی که حساسیتهای فراوانی داشت و در زمان اکران نیز با حرف و حدیثهایی روبرو بود.
بیشتر بخوانید:
«دوئل»؛ وقتی شرورهای قصه برای بخشیدن «زینال» به میدان میآیند
«بیپولی» کمدی سیاه نعمتالله که در سینمای اجتماعی ماندنی شد
آن دم که عبدالعظیم (ع) «مسافر ری شد»
جنون آنی قاتل در «شبی که ماه کامل شد»
التهاب و استرس در سکانس تاریخی «درباره الی»
علی در «بچههای آسمان»، قهرمانی که دوست داشت سوم شود
تصویر واقعی جنگ در «تنگه ابوقریب»
«آژانس شیشهای»؛ دوئل نفسگیر و جذاب حاج کاظم و سلحشور
کشفیات آقای کارگردان
به جز مسئله فیلمنامه اثر که باعث استقبال خوب از آن شده بود، یکی دیگر از ویژگیهای این فیلم این است که گروه بازیگران اصلی آن همگی (البته به جز سعید پورصمیمی) از کشفیات خود سینایی هستند، مخصوصاً سه ضلع اصلی مثلث عشقی داستان. حمید فرخنژاد اولین فیلمش را در هفده سالگی بازی کرد، فیلم سینمایی «در کوچههای عشق» که سال ۶۹ تولید شد و کارگردانی آن بر عهده خسرو سینایی بود. اما بعد از آن نزدیک به ۱۰ سال از فضای سینما فاصله گرفت و با فیلم دیگری از همان کارگردان، یعنی «عروس آتش» بازگشت فوقالعادهای به سینما داشت و با نقش فرحان، خود را به یکی از پدیدههای جدید هنرهای نمایشی تبدیل کرد، پدیدهای که هم نویسنده خوبی بود، هم بازیگر توانمندی برای بازی در نقشهای خاص سینما و تلویزیون. بعد از این تجربه نیز فرخنژاد در مسیر پیشرفت قرار گرفت و با کارگردانهای بزرگی همچون ابراهیم حاتمیکیا، اصغر فرهادی، رسول صدرعاملی و... کار کرد و جوایز فردی و گروهی متعددی را به دست آورد.
مهدی احمدی، رقیب عشقی فرخنژاد در این فیلم هم از کشفیات دیگر خسرو سینایی است، او نیز نخستین تجربه جلوی دوربین رفتنش مربوط میشود به همان فیلم «در کوچههای عشق» و بعد از آن هم در دو فیلم دیگر سینایی به ایفای نقش پرداخت، فیلمهای «کوچه پاییز» و «عروس آتش» که باعث شد او به چهرهای شناخته شده در سینمای ایران تبدیل شود و در طول یک دهه پس از انتشار این فیلم، در ۱۳ فیلم سینمایی دیگر به ایفای نقش بپردازد.
ضلع سوم این مثلث عشقی یعنی غزل صارمی هم یکی دیگر از کشفیات سینایی است، او بازیگری را از ۲۱ سالگی آغاز کرد و در اولین تجربهاش نقش احلام را بازی کرد، نقشی که باعث شد خیلی زود او در مرکز توجه قرار بگیرد و خیلیها نامش را به خاطر بسپارند. احلام شخصیت خاصی بود که در حقیقت سکوی پرتاب بازیگرش محسوب میشد، اگرچه صارمی از این موقعیت نتوانست (یا نخواست) که استفاده کند و به همین دلیل بعد از بازی در این نقش مهم، در فیلمها یا سریالهای خاص و ویژهای به ایفای نقش نپرداخت.
به یاد خسرو سینایی
در طول دو سال گذشته که همهگیری کرونا جان بسیاری از عزیزان ما را گرفت، سینما نیز تلفات زیادی داشت. یکی از افرادی که به دلیل ابتلا به این ویروس دار فانی را وداع گفت، خسرو سینایی بود. کارگردان خوشنامی که در سینما بسیار خوشسابقه و پرکار بود. او در طول سالهای فعالیتش پله پله رشد کرد و با حضور در بخشهای مختلف، خود را به چالش و تواناییهایش را به رخ میکشید. مستندسازی، ساخت فیلم کوتاه، ساخت موسیقی فیلم، نویسندگی و فیلمنامهنویسی، ساخت آثار پویانمایی و عروسکی، تدوینگری و... بخشی از کارهایی بود که مرحوم سینایی در زمان حیاتش انجام داد. درحالی که تحصیلکرده رشته معماری بود و در این زمینه نیز دستی بر آتش داشت.
حالا بیشتر از یک سال است که مرحوم سینایی از دنیا رفته اما خوبی هنرمند بودن این است که حتی پس از مرگ نیز، آثاری هستند که نامشان را ماندگار میکنند.
در ادامه سکانس جذاب گفتوگوی فرحان و پرویز در فیلم «عروس آتش» را ببینید.
انتهای پیام/۴۱۷۳/پ
انتهای پیام/