مرگ تدریجی یار مهربان در بازار مکاره کتابهای قاچاق/ این ارزانی واقعاً بیحکمت نیست!
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، چندی است که در بساطهای کنار خیابان، ایستگاههای مترو، فضای مجازی و نمایشگاههای درونسازمانی کتابهایی با قیمتهای وسوسهانگیز به چشم میخورد.این کتابها که گاهی با ۵۰ درصد تخفیف فروخته میشوند، با مترجمان و ناشرانی گمنام عرضه میشوند. در حال حاضر ناشران از گرانی کاغذ گلایههای بسیاری دارند و خرید کتاب برای علاقهمندان به این محصول فرهنگی با محدودیت مواجه شده، اما سوالی که پیش میآید این است که در چنین شرایطی برخی ناشران چگونه سود و ضرر خود را مدیریت کنند که چوب حراج به کالای تولیدی خود زده و آن را با تخفیف ۵۰ درصدی به فروش میرسانند؟ اینجاست که ضربالمثل معروف «هیچ ارزانیای بی حکمت نیست» به کار میآید!
بخش عمده کتابهایی که با تخفیف ۴۰ یا ۵۰ درصد فروخته میشوند، آثاری هستند که پیش از آن توسط ناشران معتبر با هزینه و زحمت بسیار منتشر شدهاند. با این حال، ناشرنماهای ناآشنا از گرد راه نرسیده، دندان طمع خود را تیز کرده و به ترجمه مجدد یا کپیبرداری از متن منتشرشده میپردازند؛ فرایندی که البته معمولاً با اعمال تغییرات جزئی همراه است.
ارائه تخفیفهای شکبرانگیز و وسوسهگر هم هستند، علاوه بر اینکه قانونهای صنفی را به چالش میکشاند، آسیبهای جبرانناپذیری نیز به عرصه نشر و همچنین ادبیات ایران زمین تحمیل میکنند، از جمله اینکه علاقهمندان این محصول فرهنگی به تخفیفهای همیشگی خو میگیرند یا حتی برخی از آنها با خواندن این کتابنماها، از کتاب دل زده شده و آمار پایین مطالعه در کشور از همینی که هست هم پایینتر میرود! اگر با همین فرمان جلو برویم فاجعهای در راه است، زیرا که رفتهرفته زنجیره تعامل سازنده و مستقیم ناشران نامدار با کتابفروشان قطع شده و شبکه توزیع کتاب بهم میریزد، همچنین بازاری ظاهرا قانونی برای توسعه کتابهای اصلنما و تعدد ناشران گمنام ایجاد میشود.
در ادامه به گفتوگوی کوتاهی با دو کارشناس میپردازیم که مفصل آن را در پروندهای تحت عنوان «نه به قاچاق کتاب» دنبال خواهیم کرد؛
فرعیاتی که با اصل خود قابل رقابت نیستند
راه مقابله با قاچاق کتاب اطلاعرسانی برای عموم مردم است زیرا که ممکن است تشخیص کتاب اصل از فرع برای برخی سخت باشددوستدارانی که همیشه به دنبال کتابهای جدیدی هستند اکثرا شناخت مناسبی از کتاب خوب، انتشارات مطرح، ویراستاری مطلوب و مهندسی آن دارند، آنها به واسطه مطالعات خود با متن کتابها آشنایی داشته و هیچگاه در دام کتابهای فرعی نمیافتند اما نگرانی از جایی شروع میشود که نوجوانان و جوانان ما که شناخت کافی از اصول یک کتاب خوب را ندارند درگیر این فرعیات شده و اعتماد خود را نسبت به کتاب و کتابخوانی از دست بدهند، اینگونه ضرر بزرگی به جامعه ادبی میخورد.
به گفته قدسیه پایینی، نویسنده کتاب «آمبولانس پنج ضلعی»؛ «کتابهایی که این روزها با ۵۰ درصد تخفیف به فروش میرسند فرعی بوده و ویراستاری بسیار ضعیفی دارند و به هیچ وجه با اصل آن قابل رقابت نیستند، بهعنوان فردی که ماهانه در حدود یک یا یک و نیم میلیون تومان صرف خرید کتاب میکنم سراغ این دست از کتابها نمیروم زیرا که ترجمههای ضعیفی دارند و انتشارات ناشناس آنها، فقط برای کسب سود و درآمد، چیزی شبیه به کتاب اصل را با جلد و طرح دیگری سرهم بندی کرده که بار علمی بالایی را به مخاطب منتقل نمیکنند.»
این نویسنده «طرح فصلی کتابفروشیها را فرصت خوبی میداند که این محصول فرهنگی بهصورت اصل از مکان معتبری خریداری شود که البته با توجه به قیمت کتاب، درصد این تخفیف را پایین اما منطقی میداند.»
بیشتر بخوانید:
- از ردهبندی سنی کتابهای کودک چه میدانیم؟/ قصههای خوب برای بچههای خوب!
- شیوه دلبستگی و مرگاندیشی به روایت «هر شب بیداری» / هوشیاری در حین جراحی؛ تجربه عجیبی که محور یک رمان شد
- خوب و بد یک رویداد فرهنگی به روایت ۳ بانوی نویسنده/ نمایشگاه مجازی و کتابهایی که در انبار ماندگار شدند
درآمدزایی به چه قیمتی؟!
شیوع ویروس همهگیر کرونا در دو سال اخیر اکثر کسبوکارها را با رکود و شکست مواجه کرد و وضعیت نابسامانی را بهوجود آورد. در این هنگام بازار کتاب نیز از این دایره خارج نبوده و چالشهایی را به دنیای کتاب وارد کرد، گسترش کتابهای فرعی یکی از این چالشها است، برخی ناشران تازهکار به جایی میرسند که دست به قاچاق کتاب زده تا به سود برسند و به فکر عواقب احتمالی کار خود نیستند!، از منظر راحله صبوری، نویسنده کتاب «برسد به دست خانم ف»؛ «کتابهای فرعی عمدتا با ایرادات ویراستاری، اشکالات تایپی و با حذفیات بی پایه و اساسی چاپ میشوند که این کار از لحاظ اخلاقی صحیح نیست، البته بحث شرایط اقتصادی معیشتها را با مشکل مواجه کرده و در هر صنفی برخی را به این سمت و سو سوق میدهد که برای حفظ بازار خود مرزهای اخلاقی را کنار زده تا سرپا بمانند.»
وی مدعی است که «باید نظارتی بر انتشارات اعمال شود تا همه ناشران کار را با کیفیت مطلوبی از نظر محتوا و مهندسی کتاب (که همان شکل ظاهری آن است)، ارائه داده تا وارد بازار شود. کتاب محصولی فرهنگی است اما در آن حوزه اقتصادی نیز مطرح میشود که اگر نظارتی نباشد برخی ناشران بدون فکر به عواقب کار خود، دست به قاچاق کتاب زده تا به سود و متعاقب آن درآمد بیشتری برسند.»کتابهایی که با ۵۰ درصد تخفیف به فروش میرسند فرعی بوده و ویراستاری بسیار ضعیفی دارند و به هیچ وجه با اصل آن قابل رقابت نیستند
نویسنده کتاب «مهمان صخرهها» مدعی است که «راه مقابله با قاچاق کتاب اطلاعرسانی و فرهنگسازی برای عموم مردم است زیرا که ممکن است تشخیص کتاب اصل از فرع برای برخی از کتابدوستان سخت باشد، در این راستا مهمترین کانال اطلاعرسانی صدا و سیما است. در برنامههای کتاب و کتابخوانی که بهخصوص از شبکه چهار سیما پخش میشوند، میتوان با قاچاق کتاب مبارزه کرد تا مردم بدانند چه کتابی را باید از چه ناشری تهیه کنند و چه ناشرانی مجوز فعالیت در این حوزه را دارند. در ادامه نمایشگاههای کتاب، ساخت فیلمهای کوتاه و معرفی کتاب با انتشارات اصلی آن در فضای مجازی، راههایی هستند که در آگاهیبخشی به کتابدوستان مفید هستند.»
صبوری تاکید دارد «مردم نیز در این زمینه بسیار موثر هستند، با مطالعه کتاب فرعی با ناشر آن صحبت کنند که به چه علت همچین کتابی بی کیفیتی با این وضع و اوضاع نامناسب روانه بازار شده، زیرا که این کتابها اعتماد مردم به کتاب و کتابخوانی را از بین میبرند و آمار مطالعه در کشور کمتر از گذشته میشود.»
با این حال؛ باید چارهای در نظر گرفته شود تا به فکر نجات ادبیات کشور از شر کتابهای فرعی اصلنما باشیم، در این راستا با راههای بیشماری میتوان با این معضل فرهنگی مقابله کرد، اگر راه این ناشران گمنام سودجو به بنبست نرسد، بیشک افراد بسیاری با خواندن کتابهای فرعی از ادبیات و فرهنگ اصیلمان دلزده شده و همانند ضربالمثل رایج «تر و خشک با هم میسوزند»، کتابهای اصلی نیز از چشم میافتند. رسانهها از جمله صدا و سیما و برنامههای کتابخوانیاش، رادیو، فضاهای مجازی و حتی دوستداران کتاب در این راستا رسالتی سنگین بر دوش دارند تا بتوانند در آگاهیبخشی مردم جامعه قدم گذاشته و مقابل این معضل فرهنگی تا جای ممکن بایستند.
انتهای پیام/۱۱۰/
انتهای پیام/