آیندهپژوهی چیست و چه نیست؟
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا - لاله قلیپور؛ ظهور رشته آیندهپژوهی پس از جنگ جهانی دوم، سبب کنار نهاده شدن غیبگویی و پیشگوییها شد. این دانش میانرشتهای باوجود فرازوفرودهای گوناگون در طول دهههای اخیر، همواره سعی در ارائه گزارههای علمی درباره آینده داشته است.
آیندهپژوهی پس از سپری کردن دوران آرمانگرایی در واپسین سالهای دهه هفتاد میلادی، همزمان با آغاز دهه نخست سده بیست و یکم بهتدریج مشروعیت حرفهای و دانشگاهی خود را تجربه میکند. در سالهای اخیر اندیشمندان و اعضای نهادهای حرفهای آیندهپژوهی میکوشند از راه رایزنی و تجارب آرا در نشریات، همایشها، کلاسهای دانشگاهی و مقالات و با توسل به برخی روشها و شگردهای ویژه به اجماعی کمابیش فراگیر در این عرصه دست یابند. رسیدن به توصیفی همهپسند و فراگیر از آیندهپژوهی و تبیین چرایی و چیستی آن برای گسترش این حوزه نوپدید، ضرورتی انکارناپذیر است.
در این راستا برای تبیین جامع این بحث در پروندهای ویژه با عنوان آیندهپژوهی همه ابعاد آن بررسی و واکاوی میشود در بخش اول این پرونده در گفتوگو آنا با احمد برومند کاخکی، مدیر گروه آیندهپژوهی اجتماعی پژوهشکده چشمانداز و آیندهپژوهی به بررسی تعریف جامع از این مفهوم میپردازیم.
آنچه در گفتوگوی ما با احمد برومند میخوانید:
*با یک چتر مفهو در آیندهپژوهی مواجه هستیم
* آیندهپژوهی پروسه و فرآیند است و نه صرفاً یک پروژه
*رویکرد سیستمی در پاسخ به چالش پراکندهکاری و بخشینگری به کار میرود
*مشارکت ذینفعان یعنی بازیگران مختلف در تصمیمسازی و ساخت آینده درگیر باشند
*هوشمندی آیندهنگر یعنی نسبت به تغییرات محیطی، حساس باشیم و اقدام مناسب را به موقع انجام دهیم
* آیندهپژوهی فقط به تصویرسازی و چشماندازسازی مشغول نیست، بلکه اجماع و تعهد به آینده مشترک را نیز مأموریت خود میداند
با یک چتر مفهومی در آیندهپژوهی مواجه هستیم
آنا: در رابطه با رشته آیندهپژوهی توضیح دهید؟
برومند: تصمیمگیری هر فرد، مبتنی به نگاه او به آینده است. این که چقدر این نگاه، منظم و منسجم و کارشناسیشده باشد، بحث دیگری است. آیندهنگری فراتر از یک رشته دانشگاهی، یک چتر مفهومی است که با آیندهشناسی (فیوچرولژی)، پیشبینی (فورکست)، آیندهنگاری (فورسایت) و آیندهپژوهی (فیوچرزاستادیز) معنا مییابد. در داخل این چتر، اصطلاحاتی از جمله روندها، پیشرانها، عدمقطعیتها، تصاویر، دیدهبانی، سناریوپردازی، چشماندازسازی و ... وجود دارد که هر کدام تعاریف خود را دارا هستند.
تاکنون رشته آیندهپژوهی در بخش تحصیلات تکمیلی دانشگاههای تهران، امیرکبیر، امام خمینی قزوین، اصفهان، مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، امام حسین، ایوانکی، طلوع مهر قم، علوم و فنون مازندران ارائه شده است.
آنا: به نظر شما جامعترین تعریف از آیندهپژوهی چیست؟
برومند: آیندهپژوهی ابعاد مختلفی مثل آیندهپژوهی شرکتی، سازمانی، فردی و .. دارد. در سال ۲۰۱۰ یک مقاله معتبر در حوزه آیندهپژوهی با نویسندگی رافائل پاپر و همکارانش (دینان و مایلز) منتشر شد که در آن تعریف کاملی از آیندهپژوهی انجام شد: پروسهای که با رویکرد سیستمی، مشارکتی، معطوف به تولید هوشمندی آیندهنگر با چشمانداز متوسط و بلندمدت باهدف آگاهیبخشی به تصمیمگیریهای جاری و ایجاد اقدامات مشترک است.
آیندهپژوهی پروسه و فرآیند است و نه پروژه
آنا: تفاوت فرایند و پروژه را در این رویکرد توضیح دهید؟
برومند: در تعریف فوق در وهله نخست به واژه پروسه به معنی فرآیند اشاره شده است، یعنی آیندهنگاری یک پروژه نیست، یک رویکرد و یک روال نظاممند است. به عنوان مثال نمیتوان یک بنگاه یا سازمان را با ۲ یا ۳ پروژه آیندهپژوهی ، آیندهنگر کرد. از طرف دیگر، آیندهپژوهی جایگزینی برای برنامهریزی راهبردی نیست بلکه مکمل آن محسوب میشود.
«تعهد به آینده» از اهدافی است که از مشارکتجویی صحیح بهدست میآید
برای توضیح بیشتر اگر منابع انسانی یک سازمان از آموزشهای آیندهنگری بیبهره باشند و تصمیمهای سازمان بدون پیوست آیندهپژوهی باشند، نمیتوان انتظار داشت که آیندهپژوهی یا آیندهنگاری در سازمان پیاده شده است. چرا که ما به فرهنگ سازمانی آیندهنگر میاندیشیم و اعتقاد داریم که آیندهپژوهی میبایست در رویههای تصمیمسازی و برنامهریزی راهبردی سازمان رسوخ کند. متأسفانه برخی از آیندهپژوهی انتظار شگفتانگیزی دارند که بهتر است نگاه واقعبینانهتری به آن داشت.
رویکرد سیستمی در پاسخ به چالش پراکندهکاری و بخشینگری به کار میرود
آنا: علت بهکارگیری واژه سیستم در تعریف آیندهپژوهی چیست؟
برومند: عبارت سیستم در پاسخ به چالش پراکندهکاری و بخشینگری در بررسی موضوعات و حل مسأله به کار میرود. یعنی شما اگر موضوع جمعیت را فقط به لحاظ اقتصادی تحلیل کنید، نانو را فقط به لحاظ علمی تحلیل کنید، محیط زیست را فقط به لحاظ منابع سرزمینی تحلیل کنید، آنگاه سایر مباحث اجتماعی، فناورانه، حاکمیتی، فرهنگی و ابعاد دیگر مشاهده نمیشوند. پس نگاه سیستمی موجب میشود توجه ما به به مسائل و موضوعات نوظهور، یکپارچه و چندبعدی باشد.
آنا: یعنی بازخوردها را هم در رابطه با آیندهپژوهی مشاهده میکنیم؟
برومند: بله، سیستم متشکل از ورودی، فرایند انجام، خروجی و بازخورد است. وقتی در این تعریف به "سیستم" اشاره شده است یعنی آیندهپژوهی یک دانش ساختاریافته است که به دنبال تجزیهوتحلیل مسئله یا موضوع بوده و به نسبت ابعاد آن، روشهایی را برای آیندهاندیشی به کار میگیرد.
بیشتر بخوانید:
- راهبرد اثربخش در سیاستگذاری نهاد دانشگاه چیست؟
- پیامدهای سازگاری دانشگاهها با محیط و جامعه چیست؟
- آیندهپژوهی آموزش عالی و دانشگاه در ایران مبانی و سناریوهاآیندهپژوهی آموزش عالی و دانشگاه در ایران مبانی و سناریوها
سیستمی یعنی اینکه مثلاً در یک موضوع، تنوعی از دانش تخصصی به کار آید و بر ریشهها و زمینههای ظهور مسأله تمرکز شود. مثلاً وقتی به مسأله ریز گردها اشاره میکنیم، نگاه بخشی و محدود راهکارهای غیراساسی مثل مالچ پاشی را تولید میکند. ولی وقتی سیستمی نگاه میکنید باید بررسی کنیم که چه موضوعات زیستمحیطی باعث شده این مسأله بارز شود. از همین رو علاوه بر راهکارهای علم و فناورانه، راهکارهای اجتماعی، فرهنگی و حتی دیپلماتیک (روابط دولت با کشور هممرز) برای آن موضوعیت پیدا میکند. وقتی سیستمی نگاه کنیم، مجبوریم الزامات، عوامل و بازیگران یک موضوع را شناسایی کرده و آنها را برای حل مسأله منظور کنیم.
مشارکت روی یک موضوع باعث میشود تا منافع متعارض نیز شناسایی شوند و این امکان بهوجود آید تا با گفتوگو و بحثهای وسیع کارشناسی، انتظارات ذینفعان در راستای منافع ملی و خیر عمومی، بهینه شوند. مثلاً درخواستهای زیادی برای ستاندن حق سیاستگذاری، تنظیمگری، نظارت و اجرا (به صورت همزمان) از وزارتخانهها شنیده میشود که اگر منافع سایر بازیگران و خود مردم (بهعنوان اصلیترین ذینفع سیاستها) به صورت سیستمی دیده نشود، آنگاه مرتکب خطای بزرگی میشویم. برای همین نهادهای نظارتی و ارزیابی، مستقل از نهادهای اجرایی و نهادهای سیاستگذاری هستند تا قادر باشند بر کیفیت فعالیتها و تصمیمها نظارت کنند.
مشارکت ذینفعان یعنی بازیگران مختلف در تصمیمسازی و ساخت آینده درگیر باشند
آنا: مشارکت ذینفعان تا چه میزان در ساخت آینده تأثیرگذار است؟
برومند: یکی از مزیتهای برنامهریزی به سبک آیندهپژوهی، مشارکتجویی از ذینفعان و بازیگران است. اگر برنامهریزی صرفاً از بالا به پایین و متمرکز باشد و در تدوین آن، ذینفعان مشارکت نداشته باشند، تحققپذیری به شدت کاهش مییاد. در آینده نمیتوان انتظار داشت که کارشناس یک اتاق در تهران برای موضوع ریزگردهای خوزستان تصمیم بگیرد! درحالیکه مشارکتی یعنی اینکه ذینفعان در تصمیمسازی و ساخت آینده درگیر باشند و آینده دستوری نباشد. این ذینفعان شامل همه بازیگرانی است که از ثمره آن تصمیم، سود یا ضرر میکنند.
این موضوع در مجمع تشخیص مصلحت نظام همیشه موردبحث بوده که تدوین سیاستهای کلی به عنوان جهتگیری اساسی قوا، به چه نحو باشد. مثلاً برای سیاستهای کلی رفاه و تأمین اجتماعی شاهد بودیم که در مرحله تدوین آن مکاتبات بسیاری با وزارت کار، سازمانهای بیمهگر، آموزشوپرورش، وزارت اقتصاد، وزارت بهداشت و غیره رد و بدل شده و پیشنهادهای آنها اخذ شده است. در واقع سعی شده است تا ذینفعان برای تدوین سیاستها، درگیر موضوع و ابعاد آن باشند.
مشارکت روی یک موضوع باعث میشود تا منافع متعارض نیز شناسایی شوند و این امکان بهوجود آید تا با گفتوگو و بحثهای وسیع کارشناسی، انتظارات ذینفعان در راستای منافع ملی و خیر عمومی، بهینه شوند. مثلاً درخواستهای زیادی برای ستاندن حق سیاستگذاری، تنظیمگری، نظارت و اجرا (به صورت همزمان) از وزارتخانهها شنیده میشود که اگر منافع سایر بازیگران و خود مردم (بهعنوان اصلیترین ذینفع سیاستها) به صورت سیستمی دیده نشود، آنگاه مرتکب خطای بزرگی میشویم. برای همین نهادهای نظارتی و ارزیابی، مستقل از نهادهای اجرایی و نهادهای سیاستگذاری هستند تا قادر باشند بر کیفیت فعالیتها و تصمیمها نظارت کنند.
نفع دیگری که در پی مشارکت ذینفعان، وجود دارد حس تعهد است. چنانچه بازیگران اصلی در فرایند تدوین سیاستها یا تصمیمهای اساسی مشارکت داشته باشند و در جریان نحوه تصمیمگیریها قرار گیرند، آنگاه نسبت به آینده یا تصمیم مأخوذه، متعهد میشوند و در تحقق آن، نقش تکمیلی ایفا خواهند کرد. آنها در فرایند تدوین قانع شدهاند که چطور همه منافع بایستی لحاظ شوند و مهمترین آنها چیست. «تعهد به آینده»، یکی از اهدافی است که از مشارکتجویی صحیح بهدست میآید.
آینده پژوهی به دنبال بذرهای تغییرات است. رصد میکند که چه سیگنالهایی وجود دارند و تغییرات عظیمی در آینده به وجود میآورند. چه عواملی نظم آینده را دگرگون میسازد. به عنوان مثال تولید اولین رمز ارزها حدود ده سال پیش، یک سیگنال برای تغییرات سیستم بانکداری بود. تجهیزات هوشمند سلامت، سیگنالهایی برای تغییرات وسیع حوزه تشخیص و درمان پزشکی آینده هستند. نفوذ وسیع پیامرسانهای مجازی، سیگنال بزرگی برای یادگیری آینده است (توسعه بستر آموزش آنلاین). اولین اپراتورهای ایمیل، از منسوخ شدن نامه فیزیکی حکایت داشتند. پهپادها و رباتیک آینده حمل و نقل را به شدت تغییر میدهند. هوش مصنوعی تغییرات وسیع و عمیقی در حوزه کسبوکارهای مهارتی و خدماتی خواهند داشت و غیره. باید سیگنالها را رصد کرد و متوجه بود که هر کدام، چه اثری را در آینده شغلی و زندگی شخصی ما خواهند داشت. این کار باعث میشود که نه تنها برای آینده آماده باشیم و از روندهای آینده، غافلگیر نشویم، بلکه با توجه به نیازها و تقاضاهای آینده، مدل مطلوب و پایداری در نوع خود باشیم.
هوشمندی آیندهنگر یعنی نسبت به تغییرات محیطی، حساس باشیم و اقدام مناسب را به موقع انجام دهیم
آنا: هوشمندی آیندهنگر چیست؟
برومند: به نظر من هوشمندی یعنی اینکه نسبت به تغییرات آگاه باشیم تا بتوانیم در موقعیت بهتر و زمان مناسبتر، اقدام کنیم. هوشمندی آیندهنگر درواقع بر پایه اطلاعات محیطی و ظرفیتهای درونی است تا کنش و واکنش بهموقع داشته باشیم. از همین رو آیندهپژوهی به کمک روشهایی مثل سناریوپردازی میتواند کمک کند تا با پیامدهای هر گونه تصمیمگیری از قبل آشنا شویم و پیش از وقوع بحرانها، هشدارهای راهبردی صادر کنیم.
یکی از مهمترین تکنیکهایی که میتواند منجر به هوشمندی آیندهنگر شود، بحث دیدهبانی است که توسط مراکز فعال پژوهشی و مطالعاتی صورت میگیرد. این کار باعث میشود که عوامل محیطی مثل سیگنالها (موضوعات و مسائل نوظهور) و روندها (رفتارها و الگوهای مشخص شده در بررسی پدیدهها مثل رشد شهرنشینی) به صورت مستمر شناسایی و تجزیه و تحلیل شوند. در واقع با دیدهبانی به درک عمیقی از محیط میرسیم و میتوانیم بر اساس آن، تصمیمهای خود را پیش از اجرا، محک بزنیم.
آیندهپژوهی به دنبال بذرهای تغییرات است. رصد میکند که چه سیگنالهایی وجود دارند و تغییرات عظیمی در آینده به وجود میآورند. چه عواملی نظم آینده را دگرگون میسازد. به عنوان مثال تولید اولین رمز ارزها حدود ده سال پیش، یک سیگنال برای تغییرات سیستم بانکداری بود. تجهیزات هوشمند سلامت، سیگنالهایی برای تغییرات وسیع حوزه تشخیص و درمان پزشکی آینده هستند. نفوذ وسیع پیامرسانهای مجازی، سیگنال بزرگی برای یادگیری آینده است (توسعه بستر آموزش آنلاین). اولین اپراتورهای ایمیل، از منسوخ شدن نامه فیزیکی حکایت داشتند. پهپادها و رباتیک، آینده حمل و نقل را به شدت تغییر میدهند. هوش مصنوعی تغییرات وسیع و عمیقی در حوزه کسبوکارهای مهارتی و خدماتی خواهند داشت و ... . باید سیگنالها را رصد کرد و متوجه بود که هر کدام، چه اثری را در آینده شغلی و زندگی شخصی ما خواهند داشت. این کار باعث میشود که نه تنها برای آینده آماده باشیم و از روندهای آینده، غافلگیر نشویم، بلکه با توجه به نیازها و تقاضاهای آینده، مدل مطلوب و پایداری در نوع خود باشیم.
آیندهپژوهی فقط به تصویرسازی و چشماندازسازی مشغول نیست بلکه اجماع و تعهد به آینده مشترک را نیز مأموریت خود میداند
آنا: آیندهپژوهی چگونه آینده را خلق میکند؟
برومند: آیندهپژوهی ترکیبی از دو رویکرد اکتشافی و هنجاری است؛ در مدل اکتشافی، پیشبینیهای مربوط به آینده صورت میگیرد و به این سؤال پاسخ میدهیم که در آینده چه چیزهایی احتمال وقوع دارند؟ اما در رویکرد هنجاری، بحث آیندهسازی مطرح است و سعی میشود که با خلق اراده برای تصویر مطلوب و چشمانداز، برنامهای برای تحقق آن پیدا کنیم. یکی از تفاوتهای آیندهپژوهی با برنامهریزی سنتی در همین رویکرد هنجاری نهفته است. آیندهپژوهی فارغ از اینکه با نگاههای بلندمدتتری نسبت به برنامهریزیهای سنتی به آینده مینگرد، برای خلق مسیر جدید تصویرسازی میکند. این دانش با بهرهگیری از ابزارهای جدید مدیریتی، ارزش برنامهریزی و سیاستگذاری را میافزاید.
البته با گذر زمان، موضوعات چندبعدیتر، چالشها پیچیدهتر و عوامل محیطی متفاوت خواهند شد، بنابراین لازم است تا همواره طی بازههای زمانی مشخص، برنامههای تحقق چشمانداز بازنگری شوند. این یکی دیگر از دلایلی است که آیندهپژوهی را تبدیل به یک فرایند مستمر کرده است تا همیشه با اطلاعات محیطی جدید، یافتهها را بازبینی یا روزآمد کنیم.
انتهای پیام/۴۱۶۷/
انتهای پیام/