ضعف آشکار سریالهای سیمادر ذائقهسازی/ کمبود «ژانر» عنصری که تلویزیون را از همه عقب انداخت
به گزارش خبرنگار حوزه تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، پخش سریال در سراسر دنیا یکی از مهمترین ابزارهای جذب مخاطب در شبکههای تلویزیونی است. این ابزار به قدری قدرتمند است که بسیاری از شبکههای تلویزیونی را به واسطه سریالهایی که ساختهاند، میشناسند.
کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست و در دهههای گذشته همواره سریالهای تلویزیونی بودند که بیشترین اقبال را در جذب مخاطب داشتند. اما از اوایل دهه نود و با تغییر رویکرد مدیران شبکههای مختلف سیما سریالسازی با افت فاحشی مواجه شد تا جایی که برنامههای تلویزیونی محبوبیتی چند برابری به نسبت سریالها پیدا کردند و همین مسئله باعث شد بیشتر شبکهها به جای سریالسازی، به برنامهسازی روی بیاورند. این اقبال به برنامهسازی و تغییر ذائقه مخاطبان باعث شده که این روزها بازیگران، خوانندهها و سلبریتیهای مختلفی را ببینیم که هرکدام برنامه خاص خود را دارند و به نحوی دستهای از مخاطبان را سرگرم میکنند.
اما رو به افول رفتن صنعت سریالسازی در کشور ما، همزمان شده با اوج گرفتن این صنعت در سراسر جهان. حالا دیگر سریالهای تلویزیونی رقیب اصلی فیلمهای هالیوودی هستند و باتوجه به ویژگیهای ساختاریشان (تعدد قسمت، چند فصلی بودن، زمان کافی برای ساخت، بکر بودن بسیاری از ژانرها و...) در چند وقت اخیر بیشتر توجهات را به سمت خود جلب کردهاند. ما در چند وقت اخیر، به موارد زیادی در رابطه با ضعف سریالسازی در ایران اشاره کردیم و امروز نیز به یکی از مهمترین این ضعفها میپردازیم، عنصری به نام ژانر.
ژانر عنصری که دیگر نیست
ژانر یا گونه در آثار نمایشی جایگاه ویژهای دارد. اگر در ذهنمان سریالهای خارجی که در چند سال اخیر مورد توجه مخاطبان ایرانی قرار گرفتند را مرور کنیم، میتوانیم به نکات قابل توجه زیادی برسیم. «بازی تاج و تخت»، «خانه پوشالی»، «پیکی بلایندرز»، «تاریک»، «گامبی وزیر»، «خانه کاغذی»، «دیدن»، «بازی مرکب» و... همگی سریالهایی هستند که در زمان پخش یا پس از آن، در ایران طرفداران زیادی پیدا کردند. حتی بسیاری از این سریالها در فضای مجازی صفحات هواداری به زبان فارسی دارند و عکسها، فیلمهای پشت صحنه و مطالب مربوط به این آثار برای مخاطبان فارسی آنها ترجمه و منتشر میشود. اگرچه این صفحات هیچکدام صفحات اصلی نیست و معمولا ادمین آنها، یک هوادار سرسخت سریال است.
این فهرست سریالهای محبوب خارجی که میتوان به آنها دهها اثر شاخص دیگر را هم اضافه کرد، نشان میدهد که مخاطب ایرانی تشنه دیدن سریال در گونههای مختلف است. این آثار هرکدام در یک ژانر متفاوت هستند، از ژانر تاریخی گرفته تا سیاسی، ورزشی، اکشن، فانتزی، آخرالزمانی، ترسناک و غیره. این تنوع ژانر دست مخاطب را برای انتخاب اثر باز میگذارد و هرکس باتوجه به ذائقهای که دارد، سریال مورد علاقهاش را انتخاب کرده و تماشا میکند. نکتهای که شبکههای مختلف تلویزیونی و سریالسازهای ایرانی به کل آن را فراموش کردهاند.
سریالهایی که دیگر جریانساز نیستند
شما کمی در ذهن خود مرور کنید، در طول یک دهه گذشته، چند سریال از شبکههای مختلف سیما تماشا کردید که ژانر مختلف داشتند و در ذهن شما ماندگار شدند؟ چند سریال توانستند به موضوعات جدید و چالشی و جذاب ورود کنند یا حتی با زاویه نگاهی جدید به سوژههای قدیمی و تکراری بپردازند؟ به جز چند مورد انگشت شمار که اغلب سریالهای مناسبتی بودند، کدام یک از آثار نمایشی پخش شده از تلویزیون در سالهای اخیر توانستند فراتر از مدیوم خود حرکت کنند و در قامت چیزی بیشتر از یک سریال تلویزیونی حاضر شوند؟
مدیران تلویزیون در سالهای گذشته اصلا به این سوالات توجه نکردند و نخواستند که پاسخی درست برای آنها پیدا کنند. شبکههای مختلف سیما ترجیح میدهند سریالهایی درام، با تم اجتماعی و فضایی خنثی را به روی آنتن بفرستند، سریالهایی که آثار شبیه به آنها بسیار زیاد است و ممکن است در یک برهه زمانی، چند شبکه با هم اثری با این حال و هوا پخش کنند. بزرگترین آفت سریالهای خنثی و بی روح تلویزیون پناه بردن مخاطب ایرانی به آغوش سریالهای خارجی است. حالا با انتشار هر قسمت یا فصل از سریالی جدید، جستجوهای کاربران در اینترنت برای این قسمتها و زیرنویسهایش آغاز میشود. تعداد سایتهایی که سریالهای به روز خارجی (از آثار آبکی ترکیهای گرفته تا سریالهای جدید نتفلیکس) را با زیرنویس یا بعضا دوبله فارسی منتشر میکنند، از دست خارج شده. این سایتها به قدری زیاد و پرتردد شدند که میتوان از حجم تبلیغات بی ربط و با ربط آنها به موضوعات هنری فهمید که تا چه میزان در جذب مخاطب و به تبع آن اسپانسر موفق بودهاند.
اینکه امروز سریالی کرهای مثل «بازی مرکب» جدیدترین محصول شبکه نتفلیکس که با وجود قصه جذابش، خشونت شدیدی در دل آن وجود دارد که دیدنش برای هر مخاطبی (به خصوص کودک و نوجوان) اصلا مناسب نیست، به داغترین بحث فضای مجازی تبدیل شده و بسیاری از سلبریتیهای حوزههای مختلف دیدن آن را به یکدیگر توصیه میکنند و نسخههای زیرنویسدار و دوبله شده آن یکی یکی سر از سایتهای دانلود درمیآورد، نشان میدهد که مخاطب ایرانی صرفا برای دیدن اثری که پیش از این شبیه به آن را ندیده، سر و دست میشکند و این سریال را به دیگران هم توصیه میکند.
بیشتر بخوانید:
آسیبشناسی انتخاب نام در سریالهای ایرانی
غفلت از صنعت سریالسازی و دل بستن به محبوبیت قدیمیهای تلویزیون
آنتنی که روز به روز بیمخاطبتر میشود
تلویزیون حالا دیگر سالهاست به این تغییر ذائقهای که در مخاطبش شکل گرفته عادت کرده و هیچ فکر و ایدهای برای نزدیکی به این ذائقه جدید پیدا نکرده است. در سالهای اخیر از جوانب امر اینطور به نظر میرسید که مرغ مدیران سیما همواره یک پا داشته و آنها اصرار عجیبی داشتند که خط و ربط آثار نمایشیشان، از موضوعات و فضاهای واحد عبور نکند. آنها حتی به مسائل مهمی همچون ریزش مخاطب، بی اعتمادی به سریالسازان وطنی و مواردی از این دست هم توجهی نکردند و با همان فرمول ثابتی که داشتند سریالهایشان را روانه آنتن کردند. سریالهایی که درصد زیادی از آنها حتی در رقابت با آثار شبکه نمایش خانگی هم حرف زیادی برای گفتن نداشتند و باوجود اینکه خیلی از سریالهای پلتفرمها نیز آثار شاخص و ماندگاری نبودند و صرفا رنگ و لعاب بهتری داشتند (نه قصه، بازی، ژانر جدید و...)، اما مخاطب تلویزیون که از فضای یکدست سریالهای سیما خسته شده، با فشار دادن دکمه تلویزیون، خیلی زود رسانهاش را تغییر میدهد.
تلویزیون سالهای سال در کشور ما ذائقهسازی کرده است. بسیاری از سریالهای پخش شده در دهههای گذشته (۶۰ – ۷۰ و اوایل ۸۰) به قدری ماندگار شدند که حالا پس از گذشت چند دهه از پخش شدن آنها نیز همچنان در گوشه ذهن مخاطبان سیما جا خوش کردهاند و هرازچندگاهی با دیدن بخشهایی از آنها، با آن اثار خاطره بازی میکنند. این سبقه خوب نشان میدهد تلویزیون پیش از این ذائقهسازی را بلد بوده، سریال در ژانرهای مختلف تاریخی، دفاع مقدسی، فانتزی، درام، عاشقانه و... ساخته و میداند چطور باید مخاطب را با خودش همراه کند. حالا باید دید با تغییرات مدیریتی کلان در راس سازمان صداوسیما، زاویه نگاه جدیدی به این حوزه شکل میگیرد و یا در همچنان قرار است بر همان پاشنه پیشینین بچرخد.
انتهای پیام/۴۱۷۳/
انتهای پیام/