کمتر از ٧ روز تا اجرای برجام
جان کری، وزیر امور خارجه امریکا اعلام کرده است تا روز اجرای برجام تنها چند روز باقیمانده است.
کدام یک از تعهدهای ایران کاملا تمام شده و کدام یک در مرحله اتمام است؟
ما تقریبا تمام کارهایی که بر عهدهمان بر اساس برجام بود را تکمیل کردهایم و کاری باقی نمانده است. البته منهای بحث اراک که بخشهایی از کار شروع شده و بخش باقیمانده هم در فاصله اندک قابل اتمام است. کار باقیمانده در اراک هم مستلزم چند کار باقیمانده کوچک است و امیدواریم که این کارهای باقیمانده هم به سرعت انجام شود.
کالاندریای رآکتور خارج شده است؟
اجازه دهید به همین اندازه کفایت شود که اعلام کنم ما بخشی از کار را شروع کردهایم و مابقی کار هم مستلزم این است که برخی کارهای باقیمانده قطعی شود و پس از آن میتوانیم تصمیم نهایی را اتخاذ کنیم.
بنابراین بر اساس گفتههای چند دقیقه قبل شما آنچه از کار اراک هم باقیمانده در بازه زمانی کمتر از هفت روز قابل انجام است؟
بله. به احتمال زیاد در بازه زمانی کمتر از هفت روز هم قابل انجام است.
زمانی که ایران و ١+٥ وارد مرحله تلاش برای رسیدن به روز اجرا شدند برآورد امریکاییها و شاید اروپاییها هم این بود که ایران برای انجام تعهدهای خود به بازه زمانی حداقل شش ماه نیاز خواهد داشت. با اینهمه به نظر میرسد که ما تعهدهای خود را در بازه زمانی بسیار کمتر به سرانجام رسانده ایم. برخی از دلایل سیاسی و نزدیک شدن به انتخابات برای این اقدام ایران نام میبرند. آیا سرعت عملی که ایران به خرج داد ایمنی در جمعآوری تجهیزات مورد تعهد را هم تضمین کرد؟
ارزیابیهایی که خارج از ایران از توانایی ما در این خصوص وجود دارد بعضا ارزیابیهای دقیقی نیست. سرعت ایران در صورتی که اراده کند کاری را در این حوزه انجام دهد بی نظیر است و درک این مساله هم برای طرف مقابل اندکی سخت است. البته باید بگویم که در این مدت طرف مقابل هم به تواناییهای ما پی برده است. کما اینکه ما همواره در جریان مذاکرات هم تاکید کرده بودیم که اگر مبنا بر بازگشت به عقب باشد ما در بازه زمانی بسیار سریعتر از حد تصور طرف مقابل میتوانیم بازگشتپذیری را در برنامه هستهای خود اجرایی کنیم. اما نکته مهم این است که مذاکرات هستهای بسیار طولانی شد و به همین دلیل ما در روند اجرا باید سرعت بیشتری به کار میدادیم. از ابتدا ما به این فکر کرده بودیم که زمانی به مراحل اجرایی میرسیم دلیلی برای کند پیشبردن کارها و انجام تعهدها وجود نخواهد داشت مگر آنکه طرف مقابل در انجام بخشی از تعهدهای خود کوتاهی کند. در این مدت هم ایران گامهای خود را بسیار حساب شده و متوازن پیش برده است و حتی با ضریب بالایی از اطمینان هم حرکت کردهایم. به عنوان مثال در خصوص مبادله اورانیوم فرمایش مقام معظم رهبری این بود که ما این مبادله مواد را به دفعات پیش ببریم. ما حتی بیشتر از آنچه مدنظر ایشان بود را در عمل محقق کردیم. به عبارتی ایران تمام محمولهای که باید تحویل میگرفت را ابتدا دریافت کرد و سپس زمانی که مطمئن شدیم و انواع تستها را در خصوص کیفیت محموله تحویلی به پایان رساندیم مواد خود را تحویل دادیم. ما محموله طرف مقابل را هم در سه مرحله دریافت کردیم و قاعده این بود که در مراحل اول و دوم هم ایران بخشی از مواد خود را خارج میکرد که این کار انجام نشد و پس از تحویل محموله آخر و سوم بود که ما مواد خود را در یک محموله منتقل کردیم. حتی در مرحله سوم به این دلیل که به دنبال تست کیفیت بودیم مقداری در انجام کار هم تعمدا تاخیر کردیم و این مساله نگرانیهایی را هم برای طرف مقابل ایجاد کرده بود. بنابراین زمانی که ما از انجام تعهدهای طرف مقابل مطمئن هستیم دلیلی برای رفتار کند ایران در انجام به تعهدات وجود نخواهد داشت.
پروسه چکلیست آژانس در چه مرحلهای قرار دارد؟ آیا همزمان با اتمام اجرای تعهدها آژانس هم میتواند این چکلیست را تایید کند؟
دکتر صالحی امروز با یوکیا امانو، مدیرکل سازمان انرژی اتمی مذاکرات تلفنی داشتند و در این رایزنیها در حقیقت دکتر صالحی به ضرورت سرعت عمل بخشیدن آژانس به پروسه چکلیست و راستیآزمایی هم تاکید داشتند و البته دو کار هم باقیمانده است که ایران باید به پایان برساند. با اینهمه دلیلی وجود ندارد که ایران و آژانس همزمان با هم نتوانند کارهای محول شده را پیش ببرند. در نتیجه گفتوگوهای آقای صالحی و آمانو هم قرار شد که آژانس به کارهای خود سرعت عمل بیشتری ببخشد. ایران و آژانس تفاهمهایی که باید با هم در خصوص پیشبرد کار داشته باشند را انجام دادهاند. آژانس پیش از این پیشبینی داشته مبنی بر اینکه تا پایان ژانویه برای پروسه راستیآزمایی به دلیل کارهای ادارای خود به زمان نیاز خواهد داشت اما ایران تلاش کرده که به نوعی همپوشانی در این خصوص انجام دهد. این بدان معناست که روال کار اینطور نبوده که ایران ابتدا تمام تعهدهای خود را انجام بدهد و سپس طرف مقابل برای انجام راستیآزمایی به ایران سفر کند. بلکه بازرسان آژانس همزمان با ما کار خود را آغاز کرده بودند و پروسه چک و تایید به شکل همزمان در برخی حوزهها پیش رفته است و کار نهایی باز راستیآزمایی آژانس باقیمانده است که احتمالا با صحبتها و رایزنیهای آقای صالحی به این بخش هم سرعت داده خواهد شد.
مذاکراتی که روز گذشته و امروز در ژنو در جریان بوده است در خصوص چیست؟ چه جزییاتی هنوز تا به این اندازه به مذاکرات جدی نیاز دارد؟ آیا اختلافهای سیاسی میان ایران و ١+٥ در این گفتوگوها سوژه است یا اختلافهای فنی که به نوعی سازمان انرژی اتمی را هم شامل میشود؟
عمده رایزنیهای آقای بعیدینژاد و تیم همراه در خصوص مسائل سیاسی و اقتصادی بوده و چندان مسائل فنی را شامل نمیشود. البته ایشان از فرصت استفاده کرده و برخی مسائل فنی را هم با هماهنگی سازمان پیگیری میکنند. پروسه اجرای برجام ١٠ ساله و برخی تعهدها هم ١٥ ساله است و به همین دلیل شفافسازی تمام ابعاد لازم و ضروری است. به خصوص در حوزههای اقتصادی باید مطمئن باشیم که با برداشته شدن یک مانع از مسیر دیگری مانع دیگری سر راه ما قرار نمیگیرد. این خواست جمهوری اسلامی ایران است که در برخی موارد تمام جزییات مشخص شود و به نوعی وسواس هم در برخی موضوعات به خرج میدهیم. عمده کار انجام شده است و کار در مراحل پایانی است و میتوانیم بگوییم که خیلی زود به روز اجرا خواهیم رسید.
گفته میشود وزرای امور خارجه ایران و امریکا تقریبا هر روز برای اجرای برجام با هم در تماس هستند. آیا این تماسها میان ارنست مونیز، وزیر انرژی ایالات متحده و آقای صالحی از جانب ایران هم همچنان ادامه دارد؟
زمانی که صحبت و رایزنیها میان کارشناسان در حال جریان است در برخی نقطهها که کارشناسان نمیتوانند کار را به جلو پیش ببرند افراد در سطوح بالاتر وارد میدان میشوند و این هم امر طبیعی است. البته این تماسها به این دلیل که مسائل تا اندازه بسیار زیادی حل شده به حداقل خود رسیده است اما این روند هنوز ادامه دارد.
چرا بر سر میزان ذخیره اورانیوم خارج شده از ایران در رسانههای داخلی اندک جنجالی به راه افتاد. ما بالاخره چه میزان اورانیوم را منتقل کردیم؟ برخی از منابع از رقم ٩ تن و برخی از رقم ١١ تن صحبت کردهاند.
در حال حاضر هم ما نمیتوانیم رقم کاملا دقیقی را مثلا در خصوص کیک زرد وارد شده اعلام کنیم. ما در خصوص کیک زرد هم حداقل رقم برآورد شده از محموله وارد شده را اعلام کردهایم. در خصوص محموله ارسال شده هم ما دو نوع جنس داشتهایم یکی از آنها UF٦ است و دیگری U٣O٨. به عبارت دیگر یکی از محمولهها گاز است و دیگری پودر است. هرکدام از این دو محصول همارزشهای وزنی خود را دارد. معادلسازی این دو هم به شکل دقیق تفاوتهایی را در نحوه ارایه آمار ایجاد میکند. به عنوان نمونه ممکن است هر دو را به پودر معادل کرده و رقم نهایی را اعلام کنید و یا هر دو را به گاز معادل کرده و از رقم نهایی حرف بزنید. آنچه مسلم است این است که ایران رقمی ما بین ١٠ تا ١١ تن مواد غنی شده را منتقل کرده و رقمی حدود ٢١٠ تا ٢٢٠ هزار کیلو کیک زرد را دریافت کرده است. ایران در لحظههای آخر و هنگامی که متوجه پرسود بودن معامله شد تلاش کرد حداکثر مواد در اختیار را واگذار کند تا بتواند بیشترین کیک زرد را دریافت کند. بخشی از این اختلاف آمار ناشی از افزایش بعدی محموله است. دریافت این میزان کیک زرد در تاریخ پس از انقلاب اسلامی ایران بی سابقه بوده است. ما هیچگاه چنین میزان خریدی نداشتهایم و حتی مقادیری را هم که خریداری کردهایم نتوانستهایم وارد کشور کنیم. این محدودیت هم ارتباطی به یک دهه اخیر ندارد و حتی مواردی وجود داشته که خرید ایران به ٣٠ سال پیش بازمیگردد اما موفق به وارد کردن آن نشدهایم و البته پیشبینی میشود که پس از برجام فضایی ایجاد خواهد شد که بتوانیم آن مواد را هم وارد کنیم.
در روند انتقال، نام دو کشور قزاقستان و نروژ هم به میان آمد. مشارکت قزاقستان مسبوق به سابقه است اما چه نقشی در این مبادله بر عهده نروژ گذاشته شده بود؟
بخشی از موادی که ایران منتقل کرد در حقیقت وثیقه موادی است که دوباره باید در بازه زمانی یک تا یک سال و نیم به داخل ایران بازگردد. بر همین اساس برای حل این مشکل فرمول نسبتا پیچیدهای در نظر گرفته شد به این طریق که نروژ به عنوان کمک به آژانس پول آن را پرداخت میکند اما زمانی که مواد به سمت ایران بازمیگردد در واقع بخشی از آن پول وثیقه را ایران پرداخت خواهد کرد اما این بار دریافت کننده این پول آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواهد بود. این کمکی بود که نروژ قصد انجام آن به آژانس را داشت و مانند این است که ایران پس از دریافت مجدد مواد خود بخشی از پول کیک زرد را به آژانس پرداخت میکند.
نروژ برای این پرداخت داوطلب شد یا این درخواست آژانس از این کشور بود؟
نروژ یکی از مهمترین کشورهای کمککننده به آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. طبیعتا هم این مبلغ باید توسط کشوری که کمککننده عمده به آژانس است پرداخت میشد که نروژیها در این قضیه داوطلب شدند.
پس از برجام به کرات از زبان مقامهای مذاکرهکننده چه در وزارت امور خارجه و چه در سازمان انرژی اتمی شنیده شده است که همکاریهای هستهای میان ایران و کشورهای اروپایی انجام خواهد شد. با اینهمه در این مدت باز هم از چین و روسیه و قزاقستان خبرهایی منتشر شده است. آیا برنامه خاص در دست اجرایی برای این همکاریها وجود دارد؟
دکتر صالحی به زودی سفرهایی به مجارستان و چک خواهند داشت. من هم به همراه یک تیم کارشناسی مدتی پیش سفری به اسپانیا داشتهام. مذاکرات با کشورهای مختلف در این خصوص ادامه دارد. دکتر صالحی سفری هم به ژاپن در این خصوص داشتهاند. از جانب کره جنوبی پیشنهاد خوبی مطرح شده است. تعداد زیادی از کشورها حتی پیش از برجام علاقهمندیهایی از خود نشان دادهاند و البته ما کمتر این پیشنهادها را در آن دوره رسانهای کرده بودیم اما در حال حاضر که وارد روزهای پسابرجام میشویم باید بگویم که با برخی از کشورها تقاهمهای کلی صورت گرفته اما سندی امضا نشده است. اما حتی پیشنویس سند هم با این کشورها تهیه شده و فکر میکنیم که پس از روز اجرا این سندها هم امضا خواهد شد و ما همکاری گستردهای با کشورهای مختلف خواهیم داشت. البته به نظر من همچنان همکاری با روسها در شرایط خوبی خواهد بود. روسها در شرایط سخت، کنار ایران ایستاده بودند و تکنولوژی آنها این روزها حتی در اروپا هم بازار و مشتری خود را دارد و تکنولوژی روسها در این حوزه بسیار پیشرفته است. بنای ایران این است که همکاری خوب با روسیه در این خصوص را حفظ کند اما این مساله مغایرتی با اینکه ما بتوانیم با کشورهای اروپایی همکاری خوبی داشته باشیم، ندارد.
بنابراین روسیه همچنان شریک نخست ما باقی خواهد ماند؟
روسیه از ابتدا شریک اول ما در این حوزه بوده است. ارزش امروز نیروگاه بوشهر پنج میلیارد دلار است. این بدان معماست که اگر کشوری بخواهد به شریک اول ما به جای روسیه بدل شود باید در همین ابتدای کار معادل شش میلیارد دلار در این صنعت را بر عهده بگیرد. بنابراین به شکل اتوماتیک روسیه شریک اول ما تا سالها باقی خواهد ماند. البته راه برای دیگر کشورها هم هموار است و از این پس شرایط رقابتی در این حوزه برای سایر کشورها وجود خواهد داشت. نه تنها مساله تامین مالی در واگذاریها در نظر گرفته خواهد شد بلکه باید مساله انتقال تکنولوژی هم وجود داشته باشد. حقیقت اینجا است که ایران در گذشته قدرت انتخاب نداشته است اما این شرایط در آینده برای ما تغییر خواهد کرد. در شرایطی که ما قدرت انتخاب نداشتیم اروپاییها و حتی چینیها ما را تنها گذاشته بودند و در حالی که کارهایی در دارخوین و بوشهر و اصفهان داشتند مسوولیت خود را نیمه کاره رها کرده و رفتند، روسها در کنار ما با وجود تمام فشارهایی که تحمل کردند، باقی ماندند. البته ما در آینده به شرکای بیشتر هم نیاز خواهیم داشت به این دلیل که ایران به ٢٠ هزار مگاوات برق هستهای نیاز دارد و در حال حاضر تنها ١٠٠٠ مگاوات برق هستهای در اختیار داریم. در کشور ما و بر اساس استاندارد شناخته شده بینالمللی امروز و دادههای اقتصادی و استراتژیک، داده محیط زیستی هم از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. بنای ایران این است که تا سال ١٤٠٤، برق کشور باید حداقل ١٠٠ هزار مگاوات باشد و این بدان معنا است که ١٢ هزار مگاوات از این رقم باید با تولید هستهای به دست بیاید. این ارقام به این معنا است که ما باید تا ده سال دیگر برای رسیدن به این رقم ١١ نیروگاه مانند بوشهر درست کنیم. بنابراین ظرفیت ایران برای کار با کشورهای مختلف ظرفیت قابل توجهی است.
با توجه به نیازهای ایران در ١٠ سال آینده به مشارکتهای بینالمللی در پروژههای هستهای آیا ما فقط به دنبال کسب سرمایهگذاری هستیم یا برنامهای برای جلب فناوریهای هستهای روز و جلب تکنولوژی در راستای استقلال نسبی صنعت هستهای هم در نظر دارید؟
استراتژی ایران پس از برجام این خواهد بود که فعالیتهای هستهای ما فعالیتهای هدفمند با چارچوب اقتصاد استراتژیک باشد. صنعت هستهای به خودی خود استراتژیک است اما اگر جنبه اقتصادی نداشته باشد نمیتواند پس از مدتی به کار خود ادامه دهد. برجام فرصت بسیار خوبی است که ما بتوانیم کارهای خود را از جنبه تجاری پیش ببریم. باید به مرحلهای برسیم که اگر برقی در داخل کشور تولید میشود ارزش آن بر وارد کردن این برق غلبه داشته باشد. ما باید به مرحلهای برسیم که تولید برق نیروگاه اتمی برای ما مقرون به صرفه باشد و این امر شدنی و در دنیا هم مسبوق به سابقه است. ایران باید به سمت اضافه شدن بر تعداد نیروگاههای هستهای حرکت کند و باید نیروی انسانی هم برای کار در این نیروگاهها داشته باشیم. همزمان هم نیم نگاهی به نسل آینده این صنعت که نسل ٢٠٥٠ به بعد است داریم و آن هم فیوژن یا گداخت است. پیشبینیها این است که از سال ٢٠٥٠ به این سو، تکنولوژی هستهای به سمت گداخت حرکت خواهد کرد. ایران در بحث تحقیقات تئوریک گداخت در حال حاضر در میان پنج تا شش کشور نخست در سطح بینالمللی است. این به آن معنا است که ایران میتواند با کشورهای اروپایی در این خصوص همکاری مشترک داشته باشد به گونهای که هزینه تحقیقات را آنها پرداخت کنند و فناوری از جانب ما باشد. برای همکاریها در حوزه ایمنی هم اروپاییها اعلام آمادگی کردهاند و قرار است مسوول انرژی اتحادیه اروپا در آیندهای نزدیک به ایران سفری داشته باشد و پیش از وی هم هیاتی از همین اتحادیه برای فراهم کردن بستر همکاریهای بیشتر به ایران خواهد امد. ایران باید در بحث تولید سوخت هم گامهایی بردارد. در حال حاضر ما تا مرحله تولید سوخت رآکتور تهران هم پیش آمدهایم و این گام بزرگی بوده است که باید ادامه پیدا کند و نگاه ایران این است که به سمت تولید سوخت نیروگاه پیش برویم. ایران هم تکنولوژی و نیروی انسانی این کار را دارد و هم اینکه برجام این فضا را برای ما ایجاد کرده است. ما در این خصوص یادداشت تفاهم بسیار خوبی هم با روسها داریم و روسها هم متقبل شدهاند که در تولید سوخت با ما همکاری داشته باشند. ذات برقراری این همکاری هم میتواند بسیاری از دغدغههای غرب در خصوص فعالیتهای هستهای ایران را مرتفع کند. غرب زمانی که میبیند کشوری گاز UF٦ تولید میکند اما نمیتواند آن را به سوخت نیروگاهی تبدیل کند، نگران میشود اما زمانی که شاهد تبدیل آن به سوخت نیروگاهی باشد این نگرانی هم برطرف خواهد شد. ما باید تلاش کنیم که در افق ١٥ ساله سوخت حداقل یک نیروگاه را به شکل مستقل تولید کنیم. ما برای رسیدن به این مرحله باید ماشینهایی با کیفیت بالاتر داشته باشیم. ماشینهای نسل یک ایران هنگام خاموش شدن و کاهش سرعت با بدنه برخورد کرده و میشکنند و بر همین اساس هنگام خاموش کردن این ماشینها، نیمی از ماشینهای نسل یک از میان میروند. این ماشینها برای شروع کار خوب بودند اما برای ادامه کار کفایت نکرده و به صرفه نیستند. ایران در حال حاضر ماشینهایی مانند IR٤ را در اختیار دارد که هنگام خاموش شدن هم درصد شکستگی آن بسیار پایین است.
بازه زمانی برای ساخت دو نیروگاه هستهای که قرار است به طور مشترک توسط ایران و روسیه ساخته شود،چند ساله در نظر گرفته شده است؟
بازه زمانی هشت تا ١٠ سال برای ساخت این نیروگاهها در نظر گرفتهایم و البته این بازه زمانی برای آخرین مرحله و انتقال برق آن به برق سراسری کشور است. این نیروگاهها حتی پس از ساخت آن هم یک دوره دو ساله تست دارند. ما زمانی این نیروگاهها را تحویل خواهیم گرفت که تمام این تستها انجام شده باشند. تمام این پروسه هم از شروع تا تحویل دادن بین
٨ تا ١٠ سال در نظر گرفته شده است. البته این بازه زمانی هم به دلیل این است که ما با دو نیروگاه استارت میزنیم. هم ترکیه و امارات که کشورهای همسایه ما هستند کار اولیه خود را با چهار نیروگاه آغاز کردهاند. در سطح جهانی هیچ کشوری یک نیروگاه را به تنهایی راهاندازی نمیکند و ما هم در آن سالها به دلیل شرایط استثنایی که داشتیم اقدام به ساخت یک نیروگاه به تنهایی کردیم. طرح اولیه آنها هم برای چهار نیروگاه در نظر گرفته شده بود حتی کار ساختمانی را با دو نیروگاه پیش میبردند. زمانی که شما کار را با بیش از یک نیروگاه شروع میکنید مهندسی طراحی شده در یک نیروگاه بعد از اتمام کار ساختمان یا نصب تجهیزات یک نیروگاه تعطیل نمیشود و کار خود را با همان کارگاه در نیروگاه جدید ادامه میدهد.
شما اشاره کردید که ایران در آینده برای تولید برق مورد نیاز به حداقل ١١ نیروگاه شبیه به بوشهر نیاز دارد. اگر ساخت چند نیروگاه با هم به صرفهتر است چرا ایران جرقه دو نیروگاه هستهای را زده و مثلا مانند ترکیه یا امارات اقدام به ساخت همزمان و باصرفهتر چهار نیروگاه نمیکند؟
ما هم اگر میتوانستیم و کار را با چهار نیروگاه آغاز میکردیم به مراتب بهتر بود.
مشکلات اقتصادی مانع از این امر شده است؟
هر نیروگاه رقمی حدود چهار تا پنج میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد. این در برنامه اقتصادی کشور بسیار کلان است. ما به روسیه هم پیشنهاد کردیم که اگر تامین اعتبار را با سود کم و بلندمدت و تنش اولیه طولانی در نظر داشته باشید میتوانیم مساله را در شورای سرمایهگذاری داخل کشور به مشورت بگذاریم. حقیقت این است که دولت هم بر اساس تعهدهای خود تصمیمگیری میکند. دولت یک بودجه در اختیار دارد و این بودجه را باید صرف تعهدهای بیشمار کند. برای پیشبرد ساخت نیروگاه باید تامین مالی از طرف مقابل وجود داشته باشد، چرا که سرمایهگذاری اولیه نیروگاههای هستهای بسیار سنگین است.
بنابراین روسیه در این مقطع حاضر به تامین اعتبار همین دو نیروگاه هستهای شده است و نه بیشتر؟
روسها مشکلی با تامین اعتبار ١٠ نیروگاه دیگر هم ندارند اما ما به دلیل ملاحظههای متفاوت ترجیح دادهایم که فعلا جرقه کار را با دو نیروگاه بزنیم.
کلنگزنی ساخت این دو نیروگاه چه زمانی آغاز خواهد شد؟
پیشبینی ما این است که بتوانیم تا دهه فجر این کار را آغاز و در همان ایام اعلام کنیم.
در چند روز اخیر شاهد تحرکاتی از سوی کره شمالی و واکنشهای تند بینالمللی به آن بودهایم. در تمام رسانههای غربی برنامه اتمی ایران و کره شمالی به گونهای با هم شبیه سازی شده و حتی عدهای از همکاریهای هستهای این دو کشور در گذشتههای دور هم سخن میگویند. آیا در عالم واقع و دور از فضاسازیهای رسانهای چنین ارتباطی وجود داشته است؟
در سطح روابط بینالملل هم در عالم رقابت و هم در عالم خصومت، چیزی شبیه به عالم تجارت، تصویر سازی مثبت از خود و تصویر سازی منفی از رقیب یا دشمن وجود دارد. از ابتدای انقلاب اسلامی همچنین خصومتی میان ایران و غرب بوده که امیدوار هستیم به اتمام برسد. در این تصویر سازی طرف مقابل تلاش کرده از ایران کشور خشنی را به تصویر بکشد که به دنبال بمب اتم است تا بتوانند از این راه اعمال فشارهای خود بر ایران را توجیه کنند. حقیقت این است که در بحث اتمی ما هیچگونه ارتباطی با کره شمالی نداشته ایم.
چرا در بحث مدرنسازی اراک امریکا وارد گردونه شد؟ اگر یک روز امریکا به هر دلیلی به خصوص مسائل سیاست داخلی از این گردونه عقب بکشد وضعیت ما چگونه خواهد بود؟
در پروژه مدرن سازی اراک همانگونه که قبلا هم اعلام کردهایم کار اصلی با ایران است و قرار نیست هیچ کشوری کار اصلی را برای ایران انجام دهد. اما در دو حوزه طرف مقابل به ایران کمک میکند که یکی از این حوزهها بازنگری است. این به آن معنا است که وقتی طراحی ایران تمام شد این طراحی باید مورد بازنگری قرار بگیرد. این اتفاق قاعده کارهای اتمی است و حتی اگر طرف اجرا کننده هم بخواهد شخصا این پروسه را طی کند باید دو گروه وجود داشته باشد. گروهی که کار طراحی را انجام میدهد و گروه دیگری که بازنگری یا بازبینی این طراحی را به سرانجام میرساند. از میان کشورهای مقابل هم برخی در تامین تجهیزات اعلام آمادگی کردند و برخی هم در بازنگری. به عنوان مثال در بخش تامین تجهیزات چهار کشور اعلام آمادگی کردند که چین و سه کشور اروپایی را شامل میشد. در مورد بازنگری امریکاییها هم علاوه بر دیگر کشورهای طرف توافق اعلام آمادگی کردند. بنابراین همکاری با امریکا در پروژه مدرن سازی اراک تنها در حوزه بازنگری است و نه در حوزههای تامین تجهیزات و یا ساخت.
امریکاییها از ابتدا به دنبال بازطراحی رآکتور اراک برای کاستن از پلوتونیوم تولیدی آن بودند. دلیلی ندارد که حتی در بدترین سناریو که بر هم خوردن برجام است هم امریکاییها مانعی بر سر راه پروژه مدرن سازی ایجاد کنند چرا که ایران میتواند به طراحی قدیمی که مورد اعتراض امریکا هم بود بازگردد. بنابراین اگر طرف مقابل به دنبال این است که ایران پلوتونیوم کمتری در اختیار داشته باشد، باید در هر شرایطی پروژه مدرن سازی اراک را پیش ببرند. ما دلیلی برای کارشکنی امریکاییها در پروسه مدرنسازی اراک نمیبینیم اما ایران خود را برای بدترین شرایط هم مهیا کرده است.
حداقل و حداکثر زمان پایان پروژه مدرن سازی اراک را چند سال در نظر گرفتهاید؟
طراحی به زمانی حدود یک سال و نیم تا دو سال نیاز دارد. پس از آن وارد مرحله تامین تجهیزات، نصب تجهیزات، مرحله پیش راهاندازی، راهاندازی و تست را پیش رو داریم. برآورد ما بین چهار تا شش سال است. ایران در حال حاضر تلاش میکند که پروژه را پنج ساله به پایان برساند و احتمال رسیدن به سال ششم اندک است.
ایران باید بر اساس ضمیمه شماره پنج تا قبل از روز اجراییشدن برجام برنامه دراز مدت خود را به آژانس اعلام کند. قرار بود در این سندی که ایران ارایه میکند برنامه درازمدت ایران برای رسیدن به یک میلیون سو مشخص شود. آیا این برنامه دراز مدت تنظیم شد و در اختیار آژانس قرار گرفت؟
این سند ارایه شده و کارهای آن هم در داخل انجام گرفت. این سند باید به تصویب شورای عالی امنیت ملی میرسید که این مرحله در داخل انجام است و سپس از سوی وزارت امور خارجه در اختیار آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم قرار گرفت. بر اساس برجام قرار شد که این برنامه ایران در اختیار اعضای ١+٥ هم قرار بگیرد. البته ضرورتی برای توزیع برنامه کشورها وجود ندارد اما با توجه به توافق ایران و ١+٥، این سند را در اختیار آنها هم قرار دادیم. در این برنامه حداقلهایی پیشبینی شده است که این حداقل هم از سوی مقام معظم رهبری ١٩٠ هزار سو تعیین شده بود. البته ما بیشتر از این رقم را هم مدنظر داشتهایم اما به دلیل وجود سناریوهای فنی متفاوت در حال حاضر نمیتوانیم رقم دقیق نهایی را اعلام کنیم. در حال حاضر میتوانم بگویم که ما در بازه زمانی مشخص شده به کف
٢٠٠ هزارسو خواهیم رسید.
در چه سالی پس از شروع اجرای برجام؟
در سال پانزدهم. پیش از برجام ظرفیت ما ٩ هزار سو بود بنابراین زمانی که میخواهیم به حداقل ٢٠٠ هزار سو برسیم باید ظرفیت امروز را ٢٠ برابر بکنیم. برنامه درازمدت ما هم خیالی نیست و قابل تحقق است و باید بر اساس واقعیتهای فنی پیش برویم.
آیا آژانس میتواند در محتوای سند ارایه شده درازمدت ایران دست برده یا درخواست تغییراتی در آن را بدهد؟
خیر. هشت سال نخست این برنامه که با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تعریف شده است. از سال هشتم به بعد فضاهای جدیدی شکل میگیرد و کار ایران هم توسعه پیدا میکند. انتهای برنامه ما به ١٩٠ هزار سو حداقل خواهیم رسید.
چرا شما انتهای برنامه را ١٥ سال در نظر میگیرید؟ عمر برجام ١٠ سال است و عمر برخی محدودیتها هم هشت ساله؟
ما برخی محدودیتها را قبول کردهایم و برخی از آنها ١٠ سال و برخی هم هشت ساله هستند. اما در بحث فنی برخی جریانها باید با هم طی شوند و نمیتوان یکی را بر دیگری پیشی داد. به عنوان مثال بحث غنیسازی و تولید سوخت باید با هم طی شوند. به این دلیل که از الان نمیتوان در خصوص تمام جزییات نظر قاطع داد. ما برنامه را بر اساس حداقل امکانات برنامهریزی میکنیم که بتوانیم به مرحله حداقلی برسیم. شتاب برنامه هستهای ما از سالهای سیزدهم و چهاردهم به بعد خواهد بود. پیش از این تاریخ، به دلیل برخی محدودیتها مانند میزان سو نمیتوانیم نظر قطعی بدهیم.
انتهای پیام/