دم خروس سیاست آمریکا در قبال افغانستان
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ شواهد نشان میدهد که بین گفتهها و عمل سیاست آمریکا در افغانستان فاصله بسیار است و دم خروس سیاست آمریکا در قبال افغانستان بیرون زده است.
دیرزمانی از سفر ژنرال فائز حمید رئیس سرویس اطلاعات ارتش پاکستان به افغانستان نگذشته بود که هلیکوپترها و پهپادهای ارتش پاکستان به پنجشیر حمله کردند تا گره کور مقاومت احمد مسعود و جنبش مقاومت ملی افغانستان را برای طالبان باز کنند.
این دخالت نظامی آشکار پاکستان در افغانستان خسته از جنگهای داخلی، اعتراضات داخلی و خارجی را بهدنبال داشت. در این بین سیاستمداران آمریکایی با مقاومت ملی افغانستان همدردی و در برابر دولت موقت طالبان ابراز نگرانی کرده و بسیاری از وزرای این دولت را تروریستهای سابق معرفی میکنند. به طور مثال سراجالدین حقانی که وزیر کشور این دولت موقت معرفی شده، رهبر گروه شبه نظامی حقانی است که مدتها تحت تعقیب بینالمللی قرار داشته و دولت آمریکا برای دستگیری او جایزه ۵ میلیون دلاری تعیین کرده است.
اما سؤالی که ذهنها را به خود مشغول کرده این است که آیا این سیاستهای اعلامی واقعی است و یا مانند بسیاری از دروغپردازیهای آمریکا در غرب آسیا این نیز قطعهای از پازل استعمار نوین آمریکا در منطقه است؟
اگر کمی به عقب بازگردیم، میبینیم که توافقهای رهبران آمریکا و طالبان در قطر که با خروج سریع آمریکا از افغانستان و برجای گذاشتن میلیونها دلار تجهیزات نظامی همراه بود، بسترساز اشغال افغانستان توسط طالبان شد. از سوی دیگر کمکهای نظامی آمریکا به پاکستان و میزان نفوذ این کشور در ارتش و نهادهای نظامی پاکستان امری مبرهن است.
آیا بهراستی اگر آمریکا واقعا بهدنبال حمایت از طالبان نبود، پاکستان به این راحتی میتوانست در افغانستان عملیات نظامی انجام دهد و کار را برای تسلط فراگیر طالبان هموار کند؟ از این روست که در این مقطع نیز نمیتوان به سیاستهای اعلامی آمریکا در قبال مقاومت مردمی افغانستان و نگرانی در مورد ترکیب دولت موقت طالبان اطمینان کرد؛ زیرا شواهد نشان میدهد که بین گفتهها و عمل سیاست آمریکا در افغانستان فاصله بسیار است.
محمدرضا اقاربپرست استادیار گروه روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا
انتهای پیام/۴۱۰۳/۴۰۶۲
انتهای پیام/