دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنا گزارش می‌دهد؛

انعکاس نفس‌های تنگ و سرفه‌های خشک بر پرده نقره‌ای/ تصویر حملات شیمیایی دوران جنگ در سینمای ایران چگونه است؟

عوارض ناشی از حملات شیمیایی عراق علیه ایران همواره مدنظر فیلمسازان کشورمان قرار داشته که فیلم «درخت گردو» آخرین نمونه از این موارد است.
کد خبر : 591485
فیلم درخت گردو

به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، عصر روز هفتم تیرماه سال ۱۳۶۶ هواپیماهای بمب‌افکن عراق با بمب‌های شیمیایی به سردشت و اطراف آن حمله کردند. اتفاقی غیرانسانی که در روز بعد هم تکرار شد و به شهادت ۱۱۰ نفر و مصدوم شدن حدود ۸ هزار نفر از ساکنان غیرنظامی این شهر از زن و کودک و خرد و کلان انجامید. هنوز هم تعداد زیادی از مصدومان این واقعه تلخ از عوارض ناشی از این حمله شیمیایی رنج می‌برند.


در طول جنگ تحمیلی، ایران ‌۲۵۲ بار مورد حمله شیمیایی رژیم بعث عراق قرار گرفت که به حدود ‌۱۰۰ هزار مجروح شیمیایی منتج شد که هنوز از آثار آن‌ها رنج می‌برند. در اوایل جنگ تحمیلی، در منطقه شلمچه، رژیم عراق برای اولین‌بار به طور محدود از گلوله‌های شیمیایی حاوی ترکیبات گاز اشک‌آور و مواد تهوع‌آور استفاده کرد و این موضوع برای دومین‌بار در منطقه میمک تکرار شد. عراقی‌ها از آذرماه سال ۱۳۶۱، به طور پراکنده از عوامل شیمیایی کشنده استفاده کردند. ابتدا مقدار محدودی از سولفورموستارد (عامل تاول‌زا) را به منظور درهم شکستن سازمان رزمی رزمندگان ایران در حملات شبانه مورد استفاده قرار دادند.


در عصر روز ۱۷ مرداد و صبح روز ۱۸ مرداد سال ۶۲ در منطقه حاج عمران اولین استفاده گسترده از یک گاز شیمیایی خطرناک از سوی نیروهای عراقی به وقوع پیوست. بر اساس مشاهدات عینی، دود سیاه‌رنگی سراسر منطقه را در برگرفت و روی تجهیزات و افراد با ذراتی شبیه دوده پوشانده شد. نیروهای ایرانی در این رخداد از نظر نظامی و پزشکی با پدیده‌ای مواجه شدند که تا آن زمان کسی از کیفیت آن اطلاع چندانی نداشت. از این مقطع بود که لزوم مطالعه عوارض این اقدام احساس شد و عنوان بیمار شیمیایی به ادبیات دفاع مقدس پیوست.


استفاده از جنگ‌افزارهای شیمیایی در بُعد وسیع توسط عراق از اوایل زمستان ۱۳۶۴ که رزمندگان ایران توانستند شهر فاو را تصرف کند، مجدداً آغاز شد. در اوایل سال ۱۳۶۶، عراق بار دیگر از جنگ‌افزارهای شیمیایی به طور انبوه در جبهه مرکزی سومار استفاده کرد.


انعکاس نفس‌های تنگ و سرفه‌های خشک بر پرده نقره‌ای/ تصویر حملات شیمیایی دوران جنگ در سینمای ایران چگونه است؟


پس از عملیات والفجر ۸ در سال ۱۳۶۴، نیروهای عراقی به طرز بی‌سابقه‌ای از مواد سمی شیمیایی استفاده کردند. حدود ۷هزار گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد سمی علیه مواضع نیروهای ایران شلیک شد. اما فراتر از استفاده از این سلاح‌های کشنده در جبهه‌های نبرد باید به جنایتی به مراتب گسترده‌تر و وحشیانه‌تر نیز اشاره کرد و آن حمله شیمیایی به مناطق مسکونی است. «سردشت» اولین شهر جهان بعد از بمباران هسته‌ای هیروشیما است که قربانی حمله شیمیایی شد. جنایتی که در اواخر زمستان همان سال از سوی رژیم بعث عراق در حلبچه به شکلی وسیع تر نیز تکرار شد.


به همین بهانه، یک روز پس از این تاریخ یعنی هشتم تیرماه در تقویم کشورمان به عنوان روز مبارزه با سلاح‌های شیمیایی و میکروبی نام‌گذاری شده است.


این حملات غیرانسانی از همان پایان جنگ مورد توجه فیلمسازان کشورمان قرار گرفت. سینمای ایران در سال‌های پس از جنگ، حملات شیمیایی و عوارض ناشی از آن را به شکل‌های مختلف به تصویر کشیده است. در یک دسته آثاری قرار دارند که از این ماجرا در حد یک رویداد حادثه‌ای در فیلم‌های جنگی استفاده کردند و در دسته دیگر فیلم‌هایی حضور دارند که شخصیت‌های اصلی فیلم درگیر بیماری‌های ناشی از عوارض بمباران‌های شیمیایی می شوند.


نقش تاول و رنج بر پرده نقره‌ای!


در اوایل پاییز سال ۱۳۶۷ و تنها چند ماه پس از پایان جنگ تحمیلی فیلم «هراس» به کارگردانی شهریار بحرانی در سینماهای ایران اکران شد. در این فیلم، داستان بمباران شیمیایی یکی از روستاهای مرزی ایران و اعزام یک گروه تجسسی به منطقه برای پیگیری و مقابله با دشمن روایت می‌شد؛ البته یک سال قبل‌تر زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور در فیلم تحسین شده «پرواز در شب» تصویری تلخ و گزنده از مظلومت رزمندگان ایرانی در مواجهه با بمباران شیمیایی ارائه داده بود.


گاز خردل که رایج‌ترین سلاح شیمیایی مورد استفاده ارتش عراق بود، علاوه بر عوارض اولیه‌ای چون ضایعات پوستی و چشمی، عوارض ریوی همچون سرفه و التهاب شدید مخاط و مجاری تنفسی را نیز به دنبال دارد. این گازهای مخرب در درازمدت نیز سبب بروز سرطان خون می‌شود و سیستم ایمنی بدن را  از کار می‌اندازد. گازهای عصبی نیز علاوه بر برخی از این عوارض تنگی نفس، وقفه تنفسی و فلج اعصاب تنفسی را در بیمار ایجاد می کنند.



انعکاس نفس‌های تنگ و سرفه‌های خشک بر پرده نقره‌ای/ تصویر حملات شیمیایی دوران جنگ در سینمای ایران چگونه است؟


چنین مختصاتی خوراک مناسبی برای نویسندگان و فیلمسازان فراهم می‌کرد. مهم‌ترین و شاید مؤثرترین فیلم درباره جانبازان شیمیایی «از کرخه تا راین» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا است که پس از نمایش در یازدهمین جشنواره فیلم فجر، در سال ۱۳۷۲ اکران شد و با استقبال مخاطبان را نیز به همراه داشت. در این فیلم همه عناصر فنی و بازیگران عناصر سینمایی اعم از فیلمبرداری، گریم، صحنه‌پردازی و بالاخص بازیگری برای نمایشی‌کردن فضای رخدادها و نیز آلام و دردهای جانبازان به کار گرفته شدند تا یک ملودرام اثرگذار را شاهد باشیم. به گونه‌ای که «سعید» (علی دهکردی) شخصیت اصلی این فیلم به مصداق جانباز شیمیایی شهرت یافت.


سال‌ها بعد در سال ۱۳۸۲ ابوالقاسم طالبی کوشید تا در فیلم «نغمه» زندگی خانوادگی یک جانباز شیمیایی با بازی حسین یاری را به تصویر بکشد و تجلی ایثار و گذشت را در رفتار محمود و نغمه نشان دهد. دو سال بعد رخشان بنی‌اعتماد و محسن عبدالوهاب فیلم «گیلانه» را روانه اکران کردند. نمایش مصائب ننه گیلانه (فاطمه معتمد آریا) در نگهداری از فرزندش اسماعیل (بهرام رادان) که درگیر عوارض شیمیایی دوران جنگ بود، محور این فیلم بود.


بمباران شیمیایی حلبچه در اسفند ۱۳۶۶ که منجر به کشته و مصدوم شدن هزاران نفر از ساکنان مناطق کردنشین عراق شد نیز دستمایه فیلم‌هایی چون «عروس حلبچه» و «اوینار» شد.


حضور جانبازان شیمیایی به‌عنوان شخصیت‌های فرعی در برخی فیلم‌ها نیز مورد استفاده قرار گرفت. در «یاس‌های وحشی» (محسن محسنی نسب ) و «باشگاه سری» (جمال شورجه) رزمندگان گذشته که اکنون از بیماری شیمیایی رنج می‌برند (با بازی حسین پاکدل و جمشید هاشم‌پور) در سکانس‌هایی از فیلم حضور پیدا می‌کنند و پس از تأثیر بر روند اتفاقات مظلومانه به شهادت می‌رسند. در سال ۱۳۸۵ هم «میم مثل مادر» به کارگردانی رسول ملاقلی‌پور هم روی پرده رفت که عوارض جملات شیمیایی را این بار از نگاه یک مادر بیان می‌کرد.



انعکاس نفس‌های تنگ و سرفه‌های خشک بر پرده نقره‌ای/ تصویر حملات شیمیایی دوران جنگ در سینمای ایران چگونه است؟


«سپیده» امدادگر دوران جنگ، منتظر تولد فرزندی است که وارث نارسایی‌ها و معلولیت‌های ناشی از مسمومیت شیمیایی حاصل از استنشاق گاز خردل از سوی او است؛ فرزندی که پدرش تمایلی به تولد او ندارد اما با پافشاری و بروز عشق مادرانه سپیده، سعید در حالی که مبتلا به معلولیت جسمی و تنفسی است به دنیا می‌آید. برپایه این ماجرا ملودرام احساسات برانگیزی بر بستر چالش عشق مادرانه با یکی از تلخ‌ترین مصایب جنگ شکل می‌گیرد.


«درخت گردو»؛ جدیدترین روایت از مظلومیت مزمن مردمان سردشت


اما جدیدترین تولید سینمای ایران درباره عوارض حملات شیمیایی دوران جنگ تحمیلی «درخت گردو» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و تهیه‌کنندگی مصطفی احمدی است. این فیلم محصول سال ۱۳۹۸ بوده و در همان سال در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. نامزدی در ۱۲ رشته و دریافت دو سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد برای پیمان معادی دستاورد درخت گردو از جشنواره سی و هشتم بود.


در این فیلم علاوه بر پیمان معادی، مینا ساداتی، مهران مدیری، مینو شریفی و بازیگران خردسال بومی مناطق کردنشین کشورمان نیز ایفای نقش می‌کنند. قصه «درخت گردو» بر مبنای یک داستان واقعی و بر اساس زندگی قادر مولان‌پور یا همان «اوس قادر بنا» است. اوس قادر یکی از اهالی سردشت است که در کنار همسر جوان و دو فرزندش و البته فرزند سومی که منتظر تولد اوست زندگی آرامی را تجربه می‌کند؛ اما حمله شیمیایی به این شهر، زندگی او را نیز همچون سایر اهالی سردشت زیر و رو می‌کند.


داستان «درخت گردو» در سه مقطع زمانی یعنی زمان وقوع حادثه در سال ۱۳۶۶، سال ۱۳۸۳ و سال ۱۳۹۵ روایت می‌شود. کارگردانی استادانه، طراحی صحنه استاندارد و بازی درخشان پیمان معادی در نقش شخصیت اصلی فیلم که با بازی‌های به اندازه مینو شریفی (همسر قادر) و بازیگران خردسال همراه شده است باعث شده تا «درخت گردو» به اثری تأثیرگذار روی مخاطب تبدیل شود. روایت عوارض سخت و زجرآور این حادثه تلخ تا مغز استخوان مخاطب و نفوذ کرده و تأثیر عاطفی قابل‌توجهی دارد. «درخت گردو» به عنوان فیلمی تراژیک و دارای عناصر پررنگ درام و عاطفه انسانی احتمالاً چشم همه تماشاگران حاضر در سالن را پس از دیدن فیلم خیس می‌کند.


این اثر رویه زشت و ضدانسانی جنگ را به رخ می‌کشد، هرچند در افشای دست‌های پشت پرده این جنایت و حمایت آشکار کشورهای غربی از دولت صدام خست به خرج می‌دهد و بیانی الکن دارد.


انعکاس نفس‌های تنگ و سرفه‌های خشک بر پرده نقره‌ای/ تصویر حملات شیمیایی دوران جنگ در سینمای ایران چگونه است؟


اکران «درخت گردو»؛ خبری خوش در سالگرد واقعه‌ای هولناک


«درخت گردو» برخلاف فیلمی همچون «از کرخه تا راین»، احتمالاً به شکلی عامدانه از روشنگری در این زمینه پرهیز کرده و تنها بر مایه‌های ضدانسانی جنگ تأکید می‌کند. با شیوع کرونا و تعطیلی سینماها از اسفندماه سال ۱۳۹۸ «درخت گردو» هم مانند سایر فیلم‌ها پشت سد اکران ماند. به این ترتیب به جز نمایش در جشنواره فیلم فجر و البته یک اکران محدود در سنندج به مناسب هفته وحدت در آبان ۹۹ نمایش عمومی دیگری نداشت.


اما روز گذشته (دوشنبه هفتم تیرماه) و همزمان با سی و چهارمین سالگرد حمله شیمیایی به سردشت خبری منتشر شد که بر مبنای آن این فیلم  از اواخر همین هفته روی پرده خواهد رفت.


 بر این اساس، مرتضی شایسته دبیر شورای صنفی اعلام کرده است که «درخت گردو» از چهارشنبه همین هفته ۹ تیرماه یا با یکی دو روز تأخیر به سینماها می‌آید.


تماشای «درخت گردو» می‌تواند مخاطبان را با وجوه دیگری از مظلومیت ملت ایران به‌عنوان قربانی بزرگ سلاح‌های شیمیایی و کشتار جمعی آشنا کند. آن هم در زمانه‌ای که هجمه تبلیغاتی سنگینی علیه مقاومت و مظلومیت ملت ایران در سال‌های جنگ تحمیلی شکل گرفته است. در شرایطی که دست‌های پیدا و پنهان فراوانی برای کم‌رنگ کردن این برش مهم از تاریخ معاصر کشور در حال فعالیت هستند، «درخت گردو» می‌تواند بر این تاریکی‌ها نور حقیقت بیفکند. در این بین نمایش این فیلم در سایر کشورها نیز می‌تواند گستره این شناخت را از مرزهای کشور فراتر ببرد.


انتهای پیام/۴۱۰۴/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب