چند نمونه از خرافاتی که آمریکاییها باور دارند
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، خرافات، اعتقاد به مسائل غیرواقعی و گاه مضحک است که نشان از تأثیر نیروهای ماورایی بر زندگی مادی انسان دارد. حتما با این واژه آشنایی دارید و حتما کسانی را میشناسید که خرافاتی به حساب میآورید، اما آیا تا به حال به این فکر کردید که این واژه از کجا آمده است؟ واژهی خرافه کلمهای است به معنی کلامی غیرواقعی و در عین حال خندهدار.
میگویند مردی در قبیله عُذرَه زندگی میکرده که ناگهان گم میشود و وقتی بعد از چند روز باز میگردد ادعا میکند که جنیان او را ربوده بودند. این مرد که خرافه نام داشته از مدت نبودن خود و مواجههاش با جنیان داستانهای شگفتانگیزی تعریف میکرده که چنان غیرواقعی به نظر میرسید که مردم به آن میخندیدند. نَقل داستانهای خرافه چنان میپیچد که مردم به هر حرف غیرواقعی و خندهداری میگفتند حدیثه خرافه.
بعدها خرافه معادل عربیِ واژه فارسیِ افسانه میشود. اما این کلمه که بعدها به شکل خرافات استفاده میشود روز به روز حالت تحقیری و کوچککنندگی بیشتری پیدا میکند.
خرافات را در تقابل با علم و منطق میدانند. شاید به همین دلیل هم هست که آن را بیشتر با کشورهای جهان سوم همراه میدانند که پیشرفت علمی کمتری نسبت به کشورهای جهان اولی دارند. اما باید بدانید که خرافات پدیدهای جهانی است و میزان پیشرفت علمی باعث نمیشود کشوری از خرافات دور باشد. به همین دلیل هم برخی از خرافات مرسوم در کشور آمریکا را با هم مرور میکنیم.
وقتی ذهن انسان نتواند موضوعی را تفسیر کند یا دلیل منطقی برای آن پیدا کند، شروع به دلیلسازی میکند. در این بخش با ۱۳ مورد از مرسومترین خرافات میان مردم آمریکا میپردازیم. شناخت این خرافهها باعث میشود فرهنگ و طرز تفکر کشورها را بیشتر بشناسیم.
شانس تازهکارها
این جملهای است که از دهن هر آدم با تجربهای میشنوید که به فردی تازهکار باخته است. این اعتقاد به ما میگوید که در یک بازی ورزشی یا غیرورزشی، فردی که تازهکار است یا برای اولین بار کاری را تجربه میکند، احتمال برد زیادی دارد. شاید به این دلیل که این افراد استرس کمتری برای بردن دارند و کلا انتظار آن را هم ندارند. البته احتمالا اتفاقی است و براساس شانس بهخصوص در مورد بازیهایی که شرطبندی دارند.
برخی هم این اعتقاد را ناشی از یک پدیده روانشناسی میدانند که به آن «سوگیری تأییدی» میگویند. در این پدیده روانشناسی، افراد چیزی را به خاطر میسپارند که در زندگی و جهانبینیشان موثر بوده است. در این مورد وقتی شنیدهاید که تازهکارها شانس برد بیشتری دارند، اگر برنده شوید احتمالا در ذهنتان باقی میماند که باورتان درست بوده. این در حالی است که تمام مواردی را که این باور را نقض میکنند، فراموش میکنید.
اگر سکه یک پنی پیدا کردید حتما آن را بردارید
آمریکاییها معتقدند که سکه یک پنی شانس میآورد و اگر در خیابان سکهای دیدید باید آن را بردارید. البته که پول پیدا کردن به خودی خود نشانه شانس است، اما ممکن است این اعتقاد ریشه در شعری داشته باشد که میگوید:
See a pin, pick it up
and all day long you'll have good luck
See a pin, let it lay
and your luck will pass away
مضمون این شعر این است که اگر سنجاقی را روی زمین میبینید، حتما آن را بردارید که با خودش شانس به همراه میآورد و اگر آن را رها کنید، شانس از شما روی میبندد.
از زیر نردبان رد نشوید
فرض کنید در خیابان راه میروید که متوجه میشوید نردبانی پیادهرو را گرفته و کارگری در حال تغییر سردر یک مغازه است. اگر بخواهید از پیادهرو عبور کنید، باید از زیر نردبان رد شوید. هستند آمریکاییهایی که باور دارند نباید از زیر نردبان رد شد، بنابراین احتمالا مسیر خود را از جای دیگری ادامه میدهند. راستش را بخواهید، این اعتقاد چندان هم عجیب به نظر نمیرسد. طبیعتاً هیچکس نمیخواهد با برخورد اتفاقی با نردبان باعث آسیب رسیدن به افراد شود.
اما گویا ریشه این باور هیچ ربطی به عدم تمایل افراد برای صدمه نرساندن به یکدیگر ندارد و بیشتر به باوری در مذهب مسیحیت باز میگردد. شاید نام تثلیث یا سهباوری را شنیده باشید. یکی از اعتقادات بنیادین مسیحیت که میگوید خدای یگانه در سه بخش خدای پدر، خدای پسر و روحالقدس است. از آنجایی که این سه گانه یک مثلث ایجاد میکنند، گذشتن از مثلثی که نردبان ایجاد کرده مانند گذشتن از این سه گانه و بی احترامی به آن است.
گربه سیاه
گربهها هزاران سال است که بخشی از حیات انسانها هستند و همیشه حسی رمزآلود داشتهاند. در مصر باستان، گربهها هم در نقوش و هم در شکل مومیایی شده دیده میشوند. آمریکاییها امروز از بیش از ۸۱ میلیون گربه به عنوان حیوان خانگی نگهداری میکنند. احتمالا بدشانسی آوردن گربه سیاه نتیجه این تصور است که گربهها رابطان جادوگران با دنیای ماورایی بودند و بسیاری از کسانی که از آنها به عنوان جادوگر یاد میشوند گربه داشتند.
پای خرگوش خوششانسی میآورد
یکی از راههای مقابله شیاطین، طلسمها هستند. اجسامی که میتوانند نیروهای شیطانی را از انسان دور کنند. سیرها و صلیبهایی که برای دور کردن خونآشامها استفاده میشد را حتما به یاد میآورید. پای خرگوش هم عملکرد مشابهی دارد و تاریخ استفاده از آن به قبایل سلتِ انگلیس باز میگردد. نشانههایی از آن در جادوی هودو که نوعی جادوی آفریقایی-آمریکایی است هم دیده میشود.
بدشانسی همیشه سه تایی است
در مورد سوگیری تأییدی صحبت کردیم، این باور هم یکی دیگر از نشانههای آن است. مسئله اینجاست که بارها در زندگی این باور نقض میشود، اما عمدتا زمانی را به یاد میسپارید که درست از آب در آمده است. باوری که میگوید اگر بدشانسی آوردید، منتظر اتفاق دوم و سوم هم باشید.
مراقب آینهها باشید
آمریکاییها معتقدند که اگر آینه بشکند، ۷ سال بدبختی در راه است. این اعتقاد از این باور است که آینه نه تنها ظاهر شما، که باطن و روحتان را هم نشان میدهد. به همین دلیل است که در گذشته، وقتی یک خانواده آمریکایی عزیزی را از دست میداد، آینههای خانه را میپوشاند تا روح متوفی در آن گیر نیفتد. از آنجایی که ۷ سال بدبختی واقعا زمان زیادی است و خب شکستن آینه هم محتمل است، راهکارهایی خلق شد. مثلا بخشی از آینه شکسته را به سنگ قبر میکشند یا قطعات آن را آنقدر میسابند تا پودر شود.
عدد ۶۶۶
تعداد زیادی از عدد ۶ که کنار هم قرار میگیرد، بسیاری را میترساند. باوری که از انجیل نشأت میگیرد و به دیوها و شیاطین اشاره دارد. ۶۶۶ عددی است که عمدتا به عنوان نشانهای از شیطان و روز قیامت در نظر گرفته میشود.
به تخته زدن
خود عبارت به تخته زدن مثل یک طلسم برای دور کردن بدیها است و نشانهای از امید برای اینکه سرنوشت اتفاق بدی برای فرد رقم نزند. این اهمیت به چوب احتمالا ناشی از این باور است که روحهایی در درختان زندگی میکنند. البته به جز ایران و آمریکا، کشورهای دیگری هم هستند که به این کار اعتقاد دارند.
جناغ شکستن
آرزو کردن از طریق شکستن جناغ، یکی دیگر از خرافات آمریکا است. البته این خرافه تاریخی دیرینه دارد. میگویند رومیان باستان برای به دست آوردن جناغ با هم دعوا میکردند و رقابت داشتند چرا که آن را نشانه شانس خوب میدانستند. دو نفر جناغ را میشکنند و کسی که قسمت بزرگتر آن را در دست داشته باشد به آرزویش میرسد. البته استخوان حیوانات همیشه بخشی از پیشگوییها و طلسمهای جادوگران بوده است.
قفل کردن انگشتان
کسانی که میخواهند شانس بیاورند یا امیدوارند اتفاق خوبی رخ دهد، معمولا انگشت سبابه و وسط خود را روی هم میآورند. باوری که از مسیحیت نشأت میگیرد و میگوید افراد هنگام آرزو کردن انگشت خود را با دوستی گره میکردند و این کار نشانی از حمایت دوستان و خانواده از فرد آرزوکننده بود.
چترها را داخل نیاورید
باز کردن چتر داخل خانه بدشانسی میآورد و هیچ ربطی به این نکته ندارد که احتمال دارد به کسی آسیب بزنید. داستان درباره ریشه این باور زیاد است. مثلا میگویند زنی از روم باستان چتری در خانه باز کرد آن هم درست قبل از اینکه خانه کامل فرو بریزد. یا مثلا داستان شاهزادهای انگلیسی گفته شده که چتری را از پادشاهی که در دربار میهمان بوده میپذیرد و در کمتر از چند ماه از دنیا میرود. البته همچنان معتقدیم که خطر باز کردن چتر در فضای بسته در شکلگیری این باور تاثیرگذار بوده.
جمعه سیزدهم
مصادف شدن سیزدهم ماه با جمعه، بسیاری را میترساند. خرافات معمولا قدمت طولانی دارند، اما ترس از جمعهای که سیزدهم ماه هم هست، خرافهای به نسبت جدید است و تاریخ آن به اواخر قرن نوزدهم باز میگردد.
برای آمریکاییها، جمعه هیچوقت روز خوشیمنی نبوده است. عدد سیزده هم که یکی از معروفترین نشانههای نحسی است که بسیاری از کشورها به آن اعتقاد دارند. در نتیجه خیلی عجیب نیست که از مصادف شدن دو منبع بدشانسی با هم وحشت کنند. تحقیقاتی در آمریکا انجام شده که نشان میدهد نزدیک به ۱۷ میلیون نفر از این روز وحشت دارند.
خرافات در دنیای امروز جایگاه قبل را ندارند، هرچند که هنوز افرادی هستند که به آنها باور دارند یا از سر عادت آنها را دنبال میکنند. درست مثل زمانی که فردی عطسه میکند و میگوییم صبر آمد بدون اینکه واقعا صبر کنیم یا تغییری در روند کارهایی که انجام میدادیم ایجاد کنیم. خرافات امروز بیشتر جنبه تفننی و تفریحی دارند و بسیاری صرفا برای خوشگذرانی آنها را دنبال میکنند.
منبع: لست سکند
انتهای پیام/
انتهای پیام/