دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
بیانیۀ انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانۀ تئاتر

به شما مربوط نیست!

هیات مدیره انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر در پی اتفاقات متنوع و تاسف‌بار اخیر در حوزه تئاتر با انتشار بیانیه‌ای واکنش نشان داد.
کد خبر : 58396

به گزارش گروه فرهنگی آنا، متن این اطلاعیه به شرح زیر است:


یکم- هنرمندان و مدیران محترم حوزۀ تئاتر! برنامۀ «هفت اقلیم» هم به دستور مدیران رادیو توقیف شد، ولی این مورد هم مانند بسیاری از اتفاقات مربوط به تئاتر، به شما مربوط نیست!


برنامه «هفت اقلیم» نه نخستین رسانۀ فعال در حوزۀ تئاتر بوده که خاموش می‌شود، نه آخرین آنها خواهد بود. طی ده سال گذشته، بسیار بوده‌اند رسانه‌ها و نشریاتی که توقیف یا تعطیل شده‌اند، بسیار بوده‌اند روزنامه‌نگاران و منتقدان حرفه‌ای حوزۀ تئاتر که بی‌کار شده اند، کوچ کرده‌اند، خانه‌نشین شده‌اند، دلزده شده‌اند و یا به اجبار، بکار دیگری مشغول­­­ شده‌اند. در طی یک دهۀ گذشته، نشریات تخصصی حوزۀ تئاتر روز به روز حقیرتر و فقیرتر شده‌اند، صفحات تئاتر روزنامه‌ها لاغرتر شده‌اند و معدود سایت‌های تخصصی و مستقل حوزۀ تئاتر، از نفس افتاده و تعطیل شده‌اند. اما هیچ کدام از این اتفاقات برای شما مهم نبوده است. لابد به شما مربوط نیست.


حالا برای شما جای خالی «رسانه‌های تخصصی» و «روزنامه‌نگاران مستقل و حرفه‌ای» را «سایت‌های فروش بلیت» و «صفحات مجازی» پر کرده‌اند که بی‌آنکه در قید بند «اخلاقِ رسانه» باشند – همچون فروشندگان بازار مکاره - سره و ناسره، حقیقت و دروغ را در هم می‌آمیزند تا بازار خود را گرم نگه دارند، در برابر پول بیشتر ستایشگران سینه چاک شما می‌شوند و اگر امتناع کنید، با چماقِ کامنت گذاران بی‌هویت، شما را به راه راست هدایت می‌کنند.


اصلا چه حاجت به نظارت «رسانه‌های تخصصی و مستقل» و «منتقدان صاحب دیدگاه و شناخته شده» در تئاتر، وقتی می‌شود به هیاهوی کامنت‌گذاران بی‌هویت و لایک‌های فیسبوکی و اینستاگرامیِ دوستان و همکاران خود دلخوش باشیم و در خودشیفتگی روز افزون خود فروبرویم؟


دوم- آیا هیچ نوع پیوندی میان بخش‌های مختلفِ تئاتر ایران وجود دارد؟ آیا روزنامه‌نگاران و منتقدان تئاتر، بخشی از خانوادۀ تئاتر ایران هستند؟ آیا بود و نبود رسانه‌های مرتبط با تئاتر، تاثیری در سرنوشت تئاتر ایران دارد؟ آیا شاهد ارتباطی ارگانیک میان هنرمندان تئاتر ایران، وزارت فرهنگ و ارشاد و اسلامی، صدا و سیما، شهرداری‌ها و سایر دستگاه‌ها و نهادهای مربوطه به حوزۀ فرهنگ و هنر هستیم که بتواند حقوق اولیه و انسانی فعالان حوزۀ تئاتر را تامین کند؟ هنرمندان تئاتر ایران در برابر دستگاه‌های عریض و طویل دولتی و شبه دولتی، چقدر قدرت چانه زنی دارند؟ آیا بود و نبودشان در واقعیت بیرونی فرق معناداری ایجاد می‌کند؟ آیا فرد فرد هنرمندان تئاتر ایران، آنقدر رشد یافته هستند که بتوانند در تصمیمات مرتبط با سرنوشت خود، نقشی موثر بازی کنند؟ آیا هنرمندان تئاتر اصلا از مطالبات جمعی مشخصی برخوردارند و برای انتقال خواسته‌های خود به دولت، صدا و سیما، شهرداری‌ها یا سایر دستگاه‌ها، ساز و کار و ابزاری موثر دارند؟


نقش «خانه تئاتر» در این میان چیست؟ آیا درست است که «خانه تئاتر» را یک نهاد صنفی بدانیم؟ آیا «خانه تئاتر» به راستی عملکردی صنفی دارد؟ آیا اعضای «خانه تئاتر» فراتر از پرداخت «حق عضویت» و «حضور در انتخابات»، در مورد دیگر همکاران خود «احساس مسئولیت صنفی» دارند؟ و آیا به جز برخورداری از بیمۀ درمانی، عضویت در «خانه تئاتر» ارزش و معنای دیگری برای آنها دارد؟ آیا اصلا، پیش از تشکیل صنف، چیزی به نام «احساس مسئولیت جمعی» در ما شکل گرفته است؟ آیا برای ما اهمیتی دارد که در اطراف مان، برای همکاران مان، چه رخ می‌دهد؟


سوم- همین چند روز پیش، کارگران شهرداری تهران به سراغ یکی از سالن‌های خصوصیِ تازه تاسیس رفتند و بخشی از سقف سالن را برداشتند. در نهایت مذاکرات موسسان سالن با مسئولان شهرداری پشت درهای بسته صورت گرفت و در بیانیه‌های شهرداری تهران، به محکومیت موسسان سالن مذکور ختم شد. اما آیا به راستی این ختم ماجراست؟


این‌که مشکل آن سالن تئاتر خصوصی، یک مورد خاص و حاصل سهل‌انگاری و بی‌تجربگی موسسان سالن است یا - چنانکه برخی - با بدبینی - تحلیل می‌کنند، طلیعه‌ای برای ممانعت و برخورد شهرداری تهران با گسترش سالن‌های خصوصیِ تئاتر، پرسشی است که پاسخ آن در آینده معلوم می‌شود. اما پرسش دیگر این است که در موارد مشابه احتمالی، آیا هنرمندان تئاتر توان، اتحاد و قدرت لازم برای چانه‌زنی با دستگاهی چون شهرداری تهران را خواهند داشت؟


شهرداری تهران طی یک دهۀ گذشته، بارها و بارها وعدۀ ساخت یا افتتاح قریب‌الوقوع بیش از 10 سالن تئاتر را در تهران داده و به این وعده عمل نکرده است و حتی هنوز موفق به بهره‌برداری از سالن‌های تئاتر خاوران و مجموعۀ صبا نشده است. در عین حال، به نظر می‌رسد شهرداری تهران وظیفه داشته باشد از گسترش سالن‌های خصوصی تئاتر در تهران و توسعۀ فضاهای فرهنگی حمایت کند و برای این امر تسهیلاتی مانند «اختصاص زمین»، «ارائۀ مشاوره»، «معرفی ساختمان‌ها و اماکن مناسب، با کاربری فرهنگی» و «صدور مجوز» را فراهم کند. اما شهرداری تهران تاکنون چنین رفتاری نداشته است.


آیا این موضوع برای هنرمندان تئاتر مهم نیست؟ آیا افزایش سالن‌های تئاتر، جزو مطالبات همیشگی اهل تئاتر نبوده است؟ مطالبات اهل تئاتر، چگونه قرار است به یک نیروی اجتماعی موثر تبدیل شود؟ در برابر دستگاهی عریض و طویلی چون شهرداری تهران، که برای توجیه عملکرد خود به کارشناسان روابط عمومی و انواع رسانه‌های جمعی چون سایت و روزنامه و ... مجهز است، هنرمندان بی‌پناه تئاتر چه در دست دارند؟ آیا اصولا اهل تئاتر از اجماع، اتحاد و آگاهی و خردمندی لازم برای مواجهه با مشکلات احتمالی برخوردارند؟


اگر تعطیلی رسانه‌های حوزۀ تئاتر به شما مربوط نیست، احتمالا فکر کردن به این مسائل هم به شما ربطی ندارد!


چهار- نزدیک به 16 سال از شکل‌گیری «خانه تئاتر» می‌گذرد؛ نهادی که بی‌تردید با حسن نیت شکل گرفته تا علی‌رغم تمام موانع تاریخی، پیچیدگی‌های قانونی و تردیدهای سیاسی، آزمونی باشد برای «رفتار صنفی ما» و «شکل‌دهی به مسئولیت جمعی در حوزۀ تئاتر»، آیا ما از این آزمون سربلند بیرون آمده‌ایم؟ آیا «چیستی»، «چگونگی» و «سرنوشت» همین «خانه تئاتر» برای اهل تئاتر مهم است؟ آیا موسسۀ فرهنگی و هنری «خانه تئاتر ایران» پس از 16 سال آزمون و خطا، توانسته به جایگاه شایسته‌ای در شأن نام خود دست یابد؟


در طی چند ماه گذشته، شاهد شکافی عمیق میان اعضای هیات مدیره «خانه تئاتر» بوده‌ایم، شکافی که به جدایی و کناره‌گیری برخی از اعضای هیات مدیره «خانه تئاتر» منجر شده است.


تعدادی از اعضای هیات مدیره «خانه تئاتر» که با ایدۀ اصلاح و بهسازی این مجموعه انتخاب شده بودند، پس از 2 سال فعالیت اعلام کردند که به دلیل مقاومت و کارشکنی مدیرعامل و دیگر اعضای هیات مدیره در مقابل برنامه‌ها و تغییرات پیشنهادی، مدتی است که در جلسات هیات مدیره «خانه تئاتر» شرکت نمی‌کنند. این گروه از منتقدانِ عملکرد «خانه تئاتر»، طی نشست عمومی به بیان دغدغه‌های و پرسش‌های خود پرداختند، خواستار پاسخگویی مدیرعامل «خانه تئاتر» و پیگیری موضوع از سوی اعضای «خانه تئاتر» شدند.


فارغ از انتقادهایی که می‌توان به عملکرد معترضان داشت، نحوۀ واکنش خانوادۀ تئاتر به اعتراض‌ها و انتقادهای بخشی از همین خانواده، قابل تامل است. در پاسخ به انتقادها، پرسش‌ها و ابهام‌های مطرح شده، درهای گفت‌وگو بسته می‌شود؛ معترضان به سادگی از ترکیب هیات مدیره حذف می‌شوند، مدیرعامل «خانه تئاتر» از پاسخگویی به افکار عمومی امتناع می‌کند و دیگران هم، در انفعال کامل، سکوت می‌کنند.


آیا می‌توانیم هیات مدیرۀ «خانه تئاتر» را برآیند خرد جمعی اعضای «خانه تئاتر» بدانیم؟ آیا عملکرد اعضای هیات مدیرۀ «خانه تئاتر» - اعم از آنها که حذف شدند و آنها که باقی ماندند- را می‌توانیم نمونه‌ای از رفتار خردمندانۀ اهل تئاتر در مواجهه با یک بحران درون سازمانی به حساب آورد؟ آیا حذف معترضان و امتناع از پاسخگویی به افکار عمومی، خردمندانه‌ترین روش حل این بحران بود؟ آیا وقتی از «خانه» و «خانوادۀ تئاتر» حرف می‌زنیم، واقعا با هم چون اعضای یک خانواده رفتار می‌کنیم؟ آیا معترضان حذف شده، نمایندۀ بخشی از اعضای همین «خانه تئاتر» نبودند؟ آیا پرسش‌های آنها، پرسش‌های بخشی از اعضای همین «خانه تئاتر» نیست؟ آیا کسانی که در انتخابات قبلی «خانه تئاتر» به ایدۀ اصلاح «خانۀ تئاتر» رای دادند، دیگر وجود خارجی ندارند؟ آیا با حذف آنها، اعضای باقی‌مانده می‌توانند ادعا کنند که نمایندگی تمام گرایش‌های وجود در «خانه تئاتر» را بر عهده دارند؟ آیا اصلا «خانه تئاتر» اصلاح‌پذیر است؟ آیا در انتخابات پیش روی «خانه تئاتر» همۀ مشکل‌ها حل می‌شود؟


شاید نباید این پرسش‌ها را از شما بپرسیم، چون احتمالا پاسخگویی به این پرسش‌ها هم به شما ربطی ندارد!


«انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران» که هنوز خود را بخشی از خانوادۀ تئاتر ایران می‌داند، عمیقا معتقد است شکاف اخیر میان اعضای هیات مدیرۀ «خانۀ تئاتر» و ناتوانی خانوادۀ تئاتر از حل خردورزانۀ یک بحران درون سازمانی، تنها نمود کوچکی از بحران تئاتر ایران است، بحرانی که ریشه در بی‌مسئولیتی فرد فرد ما، در فردگرایی و فرصت‌طلبی ما، در ناتوانی‌مان برای تحمل اندیشۀ دیگران و در بی‌توجهی‌مان به مسئولیت جمعی‌مان ریشه دارد.


هرچند که این همه، احتمالا به شما ربطی ندارد!





انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب