دیپلماسی و میدان دو روی یک سکه
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، سیدامیرحسین قاضیزادههاشمی، نایبرئیس اول مجلس شورای اسلامی طی یادداشتی در روزنامه فرهیختگان نوشت: در این نوشتار برآنیم، با بررسی ارتباط دیپلماسی و میدان با مشارکت در نظریه و عمل، دوگانه خلقشده را مورد نقد قرار داده و نشان بدهیم، نهتنها بین میدان و دیپلماسی ستیز و دوگانگی وجود ندارد بلکه دیپلماسی ذلت و سازش با دیپلماسی عزت در ستیز است و میدان مقوم و مکمل دیپلماسی عزت و تحقق سیاست خارجی جمهوری اسلامی است و دیپلماسی ذلت سبب تسلط الگوهای مفهومی درتعارض با اسلام ناب محمدی(ص) بر سیاست خارجی میشود.
درواقع شهید سلیمانی بر پایه ادراک و نگرش خاص سیاسی و همزمان شم نظامی بینظیر خود بدترین کابوسها را برای دشمنان جمهوری اسلامی پدید آورد و الگوی ساختاری ایجادشده از سوی سردار سلیمانی، باذنالله تعالی بهگونهای است که در دوران حیاتشان با ایجاد بازدارندگی امنیتسازی فرامرزی و تغییر توازن منطقهای و پس از شهادت بهواسطه این نمایش حیرتآور انسجام میلیونی ملتها، زمینه افزایش نفوذ سیاسی، اعتبار اجتماعی و تاثیرگذاری منطقهای جمهوری اسلامی را در عرصه بینالملل فراهم آورد.
دیپلماسی؛ مجموعه فنون، روشها و وظایفی است که بهمنظور اجرای سیاست خارجی اعمال میشود و یا به تعبیر دیگری دیپلماسی هنر و قابلیت هدایت روابط بین دولتهاست، که باید از طرف مجریان سیاست خارجی در عرصههای مختلف بینالمللی به منصه ظهور رسیده و فعلیت یابد. بنابراین در استنباط کلمه از ماهیت دیپلماسی به قاعده دو بعد سیاستگذاری و اجرای سیاست یا پیشبرد اهداف سیاست خارجی موردتوجه قرار میگیرد.
سیاستگذاری زیربنا و موتور محرکه رفتار دیپلماتیک کشورها تلقی شده و درواقع تا حدی به علت ناهمگونی هدفها و نظامهای سیاستگذاری در کشورهای مختلف رفتار خارجی کشورها با یکدیگر تفاوت دارد.
سیاست خارجی و دیپلماسی دو روی یک سکهاند، سیاست خارجی مشتمل است بر طراحی و تبیین در داخل و در چارچوب سیاست ملی و کلان کشور و اجرا در خارج از مرزهای ملی، درواقع دیپلماسی همان بعد اجرای سیاست خارجی است. طراحی و تدوین سیاست خارجی وظیفه سیاستمداران است که با اتکا به مولفهها و متغیرهای متعددی چون مبانی فکری واحد سیاسی، ماهیت نظام بینالملل، نحوه نگرش هیاتحاکمه، تواناییها و امکان واحد سیاسی، نیازهای عینی جامعه، موقعیت جغرافیایی و فرهنگ سیاسی جامعه پایهریزی میشود.
پیروزی انقلاب اسلامی یکی از کهنترین نظامهای سلطنتی را از میان برد و بر ویرانههای سلطنت و اندیشه سیاسی شاهی، جمهوری اسلامی را بر پایه نظریه ولایت مطلقه فقیه بنا نهاد. بنابراین انقلاب اسلامی ایران را میتوان احیاگر آرمانها اصول و اهداف دیپلماسی اسلامی به حساب آورد؛ انقلابی که در پی تجدید حیات و اعتلای اسلام و نظام اسلامی است.
دیپلماسی اسلامی مانند هر دیپلماسی و سیاست خارجی دیگر دارای اولویتها و سطوح متفاوت در اهداف خویش است؛ بهعبارت دیگر تحقق این اهداف بهگونهای تدریجی و سلسلهمراتبی و دارای سطوح ترجیحی است و نظام اسلامی باید سعی کند این اهداف را ترجیحا در سطح ملی و بعد از آن در محدوده کشورهای اسلامی و سپس در سطح ملل محروم و مستضعف اجرا کند و پس از این اولویتها تحقق اهداف دیپلماسی خود را در کشورهای منطقهای سپس سایر کشورهای جامعه جهانی پی بگیرد.
بدینترتیب نظام اسلامی میتواند براساس این اولویتها به طرحریزی اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت خود بپردازد و این بدینمعناست که نظام مزبور در خطمشیگذاری دیپلماتیک و سیاست خارجی خود مستمر بوده و به لحاظ این سلسلهمراتب تمامی این اهداف ترجیحی و سطوح مذکور را همزمان با تقسیم متناسب به توان و مقدورات خود پیگیری کند.
بنابراین در دیپلماسی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران راهبردهای اساسی زیر الزاما باید مدنظر قرار گرفته و عملی شوند:
۱- نفی سلطهجویی و نفی سلطهپذیری
۲- حفظ استقلال همهجانبه و جلوگیری از نفوذ اجانب
۳- تلاش در جهت ائتلاف و اتحاد ملل مسلمان و وحدت جهان اسلام و دفاع از حقوق مسلمانان عالم
۴- ظلمستیزی و عدالتخواهی و طرد نظام سلطه در جهان و حمایت از مبارزات حقطلبانه مستضعفان
۵- دفاع از حقوق همه مسلمانان گیتی
۶- تلاش در جهت تحقق آرمان سعادت کلی انسانهای جامعه بشری
۷- ممنوع بودن قراردادهایی که باعث سلطه بیگانه بر کشور میشود
۸- به رسمیت شناختن استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل بهعنوان حقوق همه مردم عالم
۹- خودداری از هرگونه دخالت در امور داخلی ملل دیگر
۱۰- تفکیکناپذیری آزادی، استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور
۱۱- تقدم و ترجیح روابط با کشورهای اسلامی در برابر کشورهای غیراسلامی
۱۲- عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر
13- روابط صلحآمیز و حسنه متقابل با دولتهای غیرمحارب
14- مقابلهبهمثل در موارد لازم ازجمله در برابر دولتهای کافر، متحارب و متخاصم
۱۵- لزوم صدور ارزشهای انقلاب
بنابراین منظور از دیپلماسی اسلامی، شیوههای تجویزشده در مبانی شرع مقدس اسلام درخصوص نحوه اجرای سیاست خارجی از سوی حکومت اسلامی به طرق مسالمتآمیز سیاسی برای توسعه روابط دیپلماتیک کشور اسلامی با سایر ملل و حکومتهای غیرمتخاصم است.
همگان بهخوبی میدانند، که در کنار دیپلماسی عزت، یکی از مهمترین مولفههایی که جزء شاخصههای اصلی کشورهای قدرتمند و اثرگذار در جهان کنونی است، امنیت ملی، قدرت دفاعی و بازدارندگی است. اما این مولفه برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از اهمیت مضاعفی برخوردار است؛ چه آنکه بهخاطر برافراشتن پرچم ظلمستیزی و برقراری عدالت در جهان، انقلاب متفاوتی را به ثمر رسانده و برای قدرتمندان و زیادهخواهان و زورگویان همچون خار چشمی است، پس بدیهی است که دشمنی دشمنان بشریت بیش از هر نقطهای متوجه ما وکشورمان باشد.
با عنایت به اینکه در همه عرصهها راهگشای ما تعالیم نورانی و حیاتبخش اسلام است وقتی به آیات و روایات و توصیههای بزرگان مکتب و مذهب و امامین انقلاب رجوع میکنیم با انبوهی از توصیههای اکید و دستورات صریح آنان مبنیبر تقویت همهجانبه اسلام و مسلمین مواجه میشویم. اگر بخواهیم به چند نمونه مشهور آن اشاره کنیم همین آیه شریفه سوره انفال که قسمتی از آن زینتبخش نشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و میفرماید: «وَأَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّهٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم وَآخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم وَما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیکُم وَأَنتُم لا تُظلَمونَ.»
به همین مفهوم اشاره دارد، چراکه در سایه تقویت بنیههای مختلف دفاعی، سربلندی مسلمین و اسلام رقم خواهد خورد، در همین راستا میتوان به قاعده نفی سلطه نیز اشاره کرد، این قاعده یکی از مهمترین قواعدی است که تضمینکننده همین برتری و عزت مسلمین است، طبق آیه شریفه۱۴۱ سوره مبارکه نساء خداوند میفرماید: «وَلَن یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا.» کافران نباید در هیچ زمینهای بر مسلمین مسلط شوند. امام عظیمالشأن ما نیز بر پایه همین قاعده بود که طرح انقلاب اسلامی را پیریزی و تا مرحله پیروزی پیگیری کردند، میتوان با قاطعیت انقلاب اسلامی ایران و شخص حضرت امام خمینی(ره) را در عصر حاضر احیاگر عزت از دسترفته مسلمین در جهان کنونی دانست، امام خامنهای نیز در دوره رهبری خود همین خط نورانی عزت و سربلندی را با قدرت درپیش گرفتند که مصادیق آن به گواه دوست و دشمن بسیار است.
لذا برخی سکانداران دستگاه دیپلماسی بدانند که سیاست فقط دیپلماسی، زمانی میتواند تامینکننده منافع کشور باشد که دارای پشتوانه محکم سیاسی، اجتماعی و نظامی باشد.
بهطور قطع استفاده از ابزار دیپلماسی در شرایطی که برداشتها حاکی از وجود محدودیت، ناتوانی و استیصال در طرف مذاکره برای حفاظت از منافع خود باشد، قطعا نمیتواند منافع ملی را تامین کند.
اگر مولفههای مذکور در دیپلماسی عزتمند یک نظام اسلامی را بر سردار رشید سپاه اسلام شهیدسپهبد حاجقاسم سلیمانی تطبیق دهیم، درمییابیم که ایشان، یک استراتژیست تمامعیار و تجلیگر دیپلماسی عزتمند اسلامی و آیینه تمامنمای آیه شریفه «مُحَمَّدٌ رَسُولُاللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» بودند.
الگوی سردار سلیمانی در عرصههای استراتژیک به اندازهای حائز اهمیت بود که بسیاری از سران کشورها در دیدار از ایران خواهان مذاکره با او بودند، بنابراین طرحها و ایدهها و عملکردهای سپهبد سلیمانی که میتوان آنها را بال اجرایی چارچوبهای سیاست خارجی بهخصوص در بعد منطقهای دانست، میراث و الگویی را در عرصه نظام بینالملل پیشروی سیاستگذاران جمهوری اسلامی قرار میدهد که اتکا به آن راهگشای بنبستهای سیاست خارجی خواهد بود.
1 _ ارتقای بازیگری ایران در سطح جهانی
یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی ایران با شعار «نه شرقی، نه غربی» حرکت در مسیر کسب جایگاه جهانی در مقام بازیگری اصلی در این عرصه بوده است؛ ابعاد فرهنگی و تمدنی مبتنیبر قدرت نرم جمهوری اسلامی، ظرفیتی است که ایران را شایسته ایفای چنین نقشی کرده است.
در این میان محوریت سردار سلیمانی در تقویت بعد دیگر قدرتسازی جهانی ایران یعنی حوزه نظامی، عملیاتی و بازدارندگی مبتنیبر شکلگیری نظم خاورمیانه بر محوریت ایران جایگاه جمهوری اسلامی در نقشآفرینی جهانی را دوچندان کرد. اذعان سیاستمداران و اندیشمندان کشورهای مختلف به حضور جمهوری اسلامی ایران برای حل بحرانهایی مانند سوریه، عراق، یمن و... نشان از همین هموارسازی مسیر ارتقای بازیگری ایران دارد.
2 _ عرصه بینالملل
تقابل ساختار نظام بینالملل با ایران را میتوان سرچشمه همه چالشها نامید که هزینههای مادی بسیاری بر ایران وارد کرده است. اغراق نیست اگر تغییر مدار این تقابل را از پیروزی ساختار به ایجاد برتری به نفع ایران، بزرگترین میراث شهید سلیمانی در عرصه بینالملل بدانیم؛ چراکه سردار سلیمانی بهدلیل ویژگیهای منحصربهفرد در شکل و ماهیت مبارزه یعنی تمرکز همزمان بر عرصه نظامی و سیاسی و نیز تقابل غیرمستقیم با بازیگران رهبرِ ساختار، توانست هم در عرصه هنجاری وزن گفتمان پویای سیاسی و ایدئولوژیک ایران را ارتقا بخشد و هم در عرصه ژئوپلیتیکی مرزهای نفوذ ایران را گسترش دهد.
این راهبرد بهعنوان بهترین و کمهزینهترین تاکتیک، بیشترین هزینه را به جبهه متخاصم ساختاری وارد کرد و دیپلماتهای ایران را در مذاکرات گوناگون در موقعیت برتر قرار داد.
3_ تغییر توازن قوای منطقهای
نوام چامسکی در کتاب «دخالتها» معتقد است که کنترل ایران بر منطقه وحشتناکترین کابوس برای آمریکاست؛ تحولات دو دهه اخیر منطقه که متاثر از حضور و نفوذ مستقیم سردار سلیمانی بود، این کابوس را در بدترین شکل خود برای آمریکا بهعنوان بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی به وجود آورد؛ ماحصل این کابوس یعنی تغییر توازن قدرت منطقهای به نفع ایران مهمترین رهاورد استراتژی شهید سلیمانی بود.
این تغییر توازن در دل خود دو نتیجه را در عرصه بینالمللی برای ایران بههمراه داشت؛ توسعه عمق استراتژیک ایران در منطقه و بهدنبال آن ایجاد توان بازدارندگی بهعنوان یک شاخص مهم در تغییر الگوی ساختاری روابط بینالملل؛ این الگو مرز تهدیدات ایران را تا عمق راهبردی کشورهای متخاصم عقب راند.
4 _ تقویت و فعال شدن جنبشهای مردمی
عینیترین میراث سردار سلیمانی نقش بسیار پررنگی در بازیگری ایران بهویژه در بعد منطقهای ایفا میکند و درنتیجه عرصه بینالمللی را نیز برای درنظر گرفتن منافع جمهوری اسلامی هموار کرده که از جمله آن تقویت و فعال شدن جنبشها و گروههای مردمی تاثیرگذار در تحولات سیاسی و نظامی کشورهای منطقه است.
نقش سردار سلیمانی در این حوزه آن بود که توانست میان آرمان مشترک (حکومت اسلامی) جمهوری اسلامی و این گروهها پیوند برقرار کند؛ این پیوند که مبتنیبر آگاهی جمعی متاثر از آموزههای اصیل اسلامی است، زمینه تبدیل شدن به رفتار سیاسی را به دست آورد.
محور مقاومت شامل کشورهایی همچون ایران، لبنان، سوریه، عراق، فلسطین و یمن میشود ولی این درحالی است که دیگر کشورهای منطقه همچون افغانستان، بحرین، امارات، قطر و مناطقی از عربستان و همه کشورهای اطراف رژیم صهیونیستی بهنوعی تحت سیطره و اشراف ماموریتهای سپاه قدس بوده است. نکته قابلتوجه این است کل منطقه استراتژیک غرب آسیا که بهنوعی تحت فرماندهی و نفوذ مستقیم حاجقاسم سلیمانی بود مساحتی بیش از هفت میلیون کیلومترمربع و جمعیتی نزدیک به 400 میلیون نفر دارد.
در منطقه وسیع تحت فرماندهی حاجقاسم سلیمانی، نکته جالبتوجه این است که اقوام متعدد، فارس، ترک، عرب، کرد، بلوچ و... حضور دارند. هماهنگی بین این همه هویت قومی و تشکیل جبهه مشترکی از آنها علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی بیشک دیپلماسی منحصربهفردی میطلبد که از شاهکارهای مدیریتی شهید سلیمانی محسوب میشود. نکته جالبتر آنکه با وجود این تنوع قومی، حاجقاسم یکی از اصلیترین چهرههای سیاسی و امنیتی غرب آسیا بود که مانع از تجزیه شدن برخی کشورهای مهم منطقه ازجمله سوریه، عراق، لبنان، افغانستان و... شده است.
لذا اولا؛ فضاسازی با خلق دوگانههای دروغین جدید و ایجاد پدیده دو یا چند گفتمانی در سیاست خارجی در برهه کنونی و جایگاه احدی الحسنیین ما عاقلانه به نظر نمیرسد و نباید مسئولان دیپلماسی کشور مجدد دچار تغییر محاسباتی شوند!
ثانیا؛ مقاومت فعال به ریل دیپلماسی انفعال برنگردد و دیپلماسی ذلت و سازش بر روح سیاست خارجی حاکم نشود، چراکه تا زمانی که دولت برجام را اجرا میکرد، دولت قبلی آمریکا گزینه نظامی را هم چاشنی سخنان خودش میکرد، اما پس از بهکارگیری راهبرد مقاومت فعال و سرنگونی پهپاد آمریکایی، تهدید نظامی آمریکاییها اعتبار خود را از دست داد و ترامپ نیز جرات نکرد در آن سال در سازمان ملل از گزینه نظامی سخن بگوید!
و ثالثا؛ بهشرطی که بهدنبال مواضع انقلابی، شاهد اقدام انقلابی هم باشیم که همان دیپلماسی قدرت و عزتمند زیر سایه مقاومت است.
و رابعا؛ درخصوص مذاکرات وین، برخی خود را در پیشگاه خداوند متعال و اهلبیت(ع) حاضر ببینند و بهدنبال تحریف وقایع نباشند و دست از شرک سازمانی برداشته و منافع مادی و معنوی کشور را به مذبح نکشانند و بدانند که حد یقفی برای باجخواهی دولتهای محارب و متخاصم غربی وجود ندارد و دیپلماسی ذلت «فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَلَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ» و سازش فرجامی جز شکست مذبوحانه و سرافکندگی ندارد.
لذاست که با خلق دوگانگیهای پوچ و برساخته و تحریف، جریان تحریم یاری میشود.
اکنون بر همگان عیان است، که نبرد میان شجره طیبه؛ تمدن حزبالله و شجره خبیثه همان تمدن حزب شیطان به سردمداری استکبار جهانی زمانی پایان میپذیرد که شاهد اضمحلال و نابودی حزب شیطان باشیم، چراکه «ان الباطل کان زهوقا».
در چنین شرایطی و در حساسترین شرایط تمدنسازی کسانی که آمریکا را کدخدا و حلال مشکلات داخلی مینامند، باز هم علم صلح و سازش را برافراشته و با ابراز نقدهای واهی بر نفس مطمئنه خدا، شهید حاجقاسم سلیمانی اسطوره عزت و عظمت، روح مجسم و تفسیر آیه نفی سبیل «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» خرده میگیرند.
هماکنون هم در ظل عنایات خاصه خداوند متعال و اهلبیت(ع)، بدون لحظهای وقفه با گامهایی محکمتر، قدم در مسیر تمدنسازی نوین اسلامی مینهیم تا همان امت حزباللهی و آخرالزمانی باشیم که پیامبراکرم(ص) ایشان را برادران خویش خوانده است.
واسئل الله العزیز التوفیق والعزهوالمنه
انتهای پیام/
انتهای پیام/