دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
یادداشت/ سید محمود هاشمی*

سیاست نباید با اصول اخلاقی در تعارض باشد

نظریه مقبول و معقول در باب رابطه اخلاق و سیاست که مورد تأیید اسلام است، اصالت با اخلاق و ارزش‌های اخلاقی بوده و ارزش‌های سیاسی نیز تابع و زیر مجموعه اخلاق هستند.
کد خبر : 579679
محمود هاشمی

گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، در جهان امروز با توسعه وسائل ارتباط جمعی اهمیت مقوله تأثیرپذیری مردم از گفتار و کردار مضاعف شده است. هر انسان مؤمنی در تمام رفتارها و تصمیم‌های خود در هر مقام و موقعیت باید بتواند با ادلّه خداپسندانه به‌عنوان حجت شرعی در دادگاهی که قاضی آن از نیات آدمیان نیز آگاه است، پاسخگوی اعمال و رفتار خویش باشد.


پایبندی به تعهدات و پیمان‌ها، راستگویی و صداقت در وعده، به عدل رفتار کردن و حق را به حق‌دار رساندن و بالعکس پرهیز از ظلم و ستم، حق‌کشی، تهمت و افترا، کبر و نخوت و پیمان‌شکنی از آن دسته از مکارم اخلاق و حدود شرعی است که در متون دینی به ویژه در مورد اربابان قدرت با تأکید بیشتر از آن سخن گفته شده است.


در آموزه‌های دینی مؤلفه‌های اخلاقی در قالب اوامر شرعی و رهنمودهای مؤکد در تمام زوایای رفتاری انسان مسلمان و به طریق اولی در حوزه قدرت سیاسی (مشروع) مطرح است و این ارزش‌ها در حوزه سیاسی نه تنها کمرنگ نشده بلکه مفتون شدن به قدرت که بالقوه عامل طغیان می‌تواند محسوب شود مورد عتاب بیشتر قرار گرفته و در مورد مخاطرات و عواقب سوءاستفاده از آن به‌شدت هشدار داده شده است. لذا در تاریخ اسلام مشاهده می‌شود که برخی از افرادی که قدرت سیاسی و مواهب آن به آنان اقبال کرد از بیم خطرها و تبعات آن، پشت کردن به قدرت را بر اقبال به آن ترجیح دادند.


در قرآن مجید و روایات منقول که دو منبع اصلی و اصیل دینی محسوب می‌شوند از تبعات و عواقب نامطلوب و دهشتناک رفتار و عملکرد غیراخلاقی و غیرعادلانه در دنیا و آخرت، سخنان روشنگر و اندیشه‌برانگیزی وجود دارد که جایی برای شک و شبهه جهت تعدی از اصولی اخلاقی و رفتار ناعادلانه به بهانه‌های مختلف مخصوصاً برای کارگزاران و والیان باقی نمی‌گذارد به‌گونه‌ای که پرحسرت‌ترین و معذب‌ترین مردم را کسانی معرفی می‌کنند که عدالت را ستوده و برخلاف آن عمل می‌کنند.


برخی نظریه‌پردازان غربی بر جدایی اخلاق از سیاست تأکید دارند و برخی بر اصالت سیاست و تبعیت اخلاق از سیاست صحه می‌گذارند و ارزش‌های اخلاقی را تابع مصالح سیاسی و ارزش‌هایی که رهبران سیاسی معین می‌کنند، می‌دانند و هر کاری که در خدمت تأمین منافع سیاسی جامعه یا حزب یا گروه خاصی باشد را فضیلت به حساب می‌آورند.


اما نظریه مقبول و معقول در باب رابطه اخلاق و سیاست که مورد تأیید اسلام است، اصالت با اخلاق و ارزش‌های اخلاقی بوده و ارزش‌های سیاسی نیز تابع و زیر مجموعه اخلاق هستند و سیاستی مورد تأکید اسلام است که با اصول اخلاقی در تعارض نباشد و بر اساس این دیدگاه، معیارهای اخلاقی در همه جا و برای همه افراد اعم از زمامداران و شهروندان عادی یکسان است. هر چیزی که برای افراد عادی فضیلت به حساب می‌آید برای دولت‌مردان نیز فضیلت است و هر چیزی که برای دولت‌مردان زشت و نکوهیده است برای افراد عادی و در زندگی عادی نیز زشت و ناپسندیده است.


آن دسته از فضایل اخلاقی که نسبت به سایر فضایل اخلاقی در کارگزاران و والیان باید اولویت داشته و به‌عنوان بایسته‌های اخلاقی در سیاست در بعد فردی مورد تأکید باشد شامل ایمان، اخلاص، تقوا، عبادت، شکرگذاری، توکل، عزت نفس، حسن خلق، ساده‌زیستی، امید و آرزو، انتقادپذیری، رازداری و... و در بعد اجتماعی شامل تولی و تبری، امر به معروف و نهی از منکر، حضور در صحنه، احترام به قانون، رفق و مدارا، بینش سیاسی، تعظیم شعائر اسلامی، آزادگی و استقلال فکری و... و نبایسته‌های اخلاق سیاسی در بعد فردی شامل جاه‌طلبی، تکبر، خودرأیی، نفاق، عجب و خودپسندی، بخل، تنگ نظری و... و در بعد اجتماعی می‌توان بدزبانی در مسائل سیاسی، منت نهادن، خیانت ورزیدن، اجبار و تحکم، جدایی از مردم، شایعه‌پراکنی، انظلام و استرحام و... است.


*عضو هیئت علمی دانشگاه


انتهای پیام/۴۱۱۸/

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب