تکمیل تکهای دیگر از پازل سینمای راهبردی با «منصور» و «مصلحت»/ فیلمهاییکه نیاز همیشه سینمای ایران است
به گزارش خبرنگار سینمایی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، در چهار دههای که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، سینمای ایران به تدریج به یک جریان در سینمای جهان تبدیل شده و آثار متنوعی را در گونههای مختلف خلق کرده و به نمایش گذاشته است.
هنگامی که به جستجوی موضوعی در آثار یادشده میپردازیم، به حجم نسبتاً قابل ملاحظهای از آثار با محتوای راهبردی برمیخوریم که زیرشاخه گونههای مختلفی همچون دفاع مقدس، سیاسی و...، به حساب میآیند. در این آثار فیلمساز تلاش کرده تا به مفهوم سینمای راهبردی نزدیک شده و آن را با تار و پود قصه خود درآمیزد.
در ادامه، به برخی از آثار سینمای ایران در سالهای اخیر که در دایره تولیدات راهبردی قرار میگیرند اشاره خواهیم کرد.
«بازمانده»/ سیفالله داد/1374
یکی از اصول بنیادین سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران از زمان تشکیل تاکنون پرداختن به موضوع فلسطین و اشغال این سرزمین به دست اشغالگران صهیونیست است. سینمای ایران نیز با توجه به بضاعت خود به سراغ این موضوع رفته و چند فیلم قابلتأمل در این رابطه ساخته که «بازمانده» ساخته سیفالله داد یکی از مهمترین آنها به حساب میآید.
این فیلم قصه خود را به سال 1948 و روزهایی برده که اسرائیل قوای نظامی خود را وارد حیفا کرده و دست به قتل عام وسیعی می زند. داستان تلخ و تکان دهنده از پزشکی جوان که خود و همسرش در حیفا کشته شده و تنها فرزندشان هم به زوج فیلمساز یهودی لهستانی تبار سپرده می شود. داد در این فیلم مظلومیت مردم فلسطین را به گونه ای به تصویر کشیده که هر مخاطبی از هر جای جهان را تحت تاثیر قرار می دهد و در این مسیر تکنیک را چاشنی پیام ارزشمند فیلم خود کرده است.
«قلادههای طلا» /ابوالقاسم طالبی /1389
ابوالقاسم طالبی در این فیلم که واکنش او به فضای تهران پس از انتخابات خرداد 1388به حساب می آید، به سراغ مولفه های گونه های سیاسی و جاسوسی رفته و قصه خود را با تکیه بر آنها روایت کرده است.
او برای روایت قصه خود از الگوی کلاسیک بهره گرفته و شخصیت های خود را در دو قطب مثبت و منفی قرار می دهد. مازیار به عنوان یک تروریست حرفه ای برای دامن زدن به اعتراض ها به ایران آمده و با همکاری شبکه ای از مخالفان نظام اعم از سلطنت طلب، منافق و ...، دست به کار می شود. این در حالی است که دکتر جواد رخ صفت نیز به عنوان یک خائن با آنها همکاری می کند.
در این بین طالبی در مقام کارگردان موفق میشود پیام مورد نظرش که چیزی جز اتحاد و همبستگی مردم ایران در برابر دشمنان خارجی نیست، را به مخاطب برساند و در قالب یک اثر جذاب به مولفه های سینمای راهبردی نزدیک شود.
«ایستاده در غبار»/ محمدحسین مهدویان/1394
از نسل جوان ترهای سینمای ایران، محمدحسین مهدویان مهمترین چهره از بُعد سینمای استراتژیک است که بخش مهمی از آثارش در این حوزه جای می گیرد. او در اولین فیلم بلند خود که با وجود ساختار متفاوت و مستندگونه اش به شدت مورد توجه قرار گرفت، سراغ زندگی یکی از فرماندهان بزرگ جنگ (حاج احمد متوسلیان) رفته و زندگی او از کودکی تا ربوده شدنش در لبنان (14 تیر1361) به دست فالانژها را به تصویر کشیده است. فیلمی شخصیت محور که شناخت بیشتری به مخاطب در رابطه با ایشان به ویژه به مخاطبان کم سن و سال تر سینمای ایران می دهد.
«به وقت شام»/ ابراهیم حاتمیکیا/ 1396
«به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا را میتوان یک از جلوههای مهم سینمای راهبردی در دهه نود سینمای ایران به کارگردانی که سراغ موضوع به روز و در عین حال تکان دهنده به نام داعش رفته و قهرمان هایی را خلق کرده که تماشاگر را با خود همدل و همراه میکند.
پدر و پسر خلبانی که در مسیر کمک رساندن به مردم سوریه گرفتار داعش شده، رشادت زیادی به خرج داده و در آخر هم در این مسیر شهید می شوند. نگاه حاتمی کیا به قهرمان های خود که در تقابل با نمایندگانی از تفکر اسلام ستیز داعش قرار دارند، نگاهی حماسی و سرشار از عشق است که با فرهنگ شهادت در تشیع پیوند می خورد.
«خروج»/ ابراهیم حاتمیکیا/ 1397
آخرین فیلم به نمایش درآمده از ابراهیم حاتمی کیا که قصه آن حول محور تعدادی کشاورز می گردد که برای رساندن صدای خود به گوش رییس جمهور کشور بابت از بین رفتن محصولات کشاورزی شان دست به سفری مخاطره آمیز می زنند.
فیلمی جذاب با ساختاری کلاسیک که قهرمان محور بوده و قهرمان معترضش نیز شباهت بسیار به قهرمانهای آثار پیشین حاتمی کیا دارد. آرام، خونسرد، کنشمند و درونگرا که برای رسیدن به خواسته های به حق خود عقب نشینی نکرده و در شمایل یک قهرمان جذابیت های فراوان برای تماشاگران خروج دارد. فیلمی که در ژانر سیاسی جای گرفته و می تواند نمونه قابل دفاعی از یک فیلم استراتژیک محسوب شود.
در سالهای اخیر، برخی ارگان ها همچون حوزه هنری، موسسه روایت فتح، و نیز سازمان هنری رسانهای اوج به تولید آثاری در رابطه با سینمای راهبردی پرداخته اند.
امسال و در جشنواره سی و نهم فیلمهایی همچون «تکتیرانداز»،«یدو»، «مصلحت» و «منصور» از جمله فیلمهایی بودند که در دسته آثار راهبردی قرار میگرفتند. در این میان دو فیلم «تکتیرانداز» و «یدو» که به ترتیب توسط بنیاد فرهنگی روایت فتح و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید شده بودند داستان خود را در بستر دفاع مقدس روایت کردند.
فیلم «مصلحت» به کارگردانی حسین دارابی از تولیدات سازمان هنری رسانهای اوج داستانی امنیتی و پلیسی را محور داستان خود قرار داده بود تا به مواجهه دو مفهوم مصلحت و عدالت در شرایط پساانقلابی اواخر دهه پنجاه شمسی بپردازد. تقابلی که همچنان باقوت در ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور جاری است و موضوعی بهروز محسوب میشود.
فیلم «منصور» دیگر محصول این موسسه به کارگردانی سیاوش سرمدی نیز مقطعی مهم از زندگی شهید منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سالهای 65 تا 73 را در قالب روایتی پر فراز و فرود و پرتنش روایت میکند. این فیلم هم اگرچه با فضا و مفهوم دفاع مدس بیگانه نیست، اما از دریچه جنگ تحمیلی موضوعات مهم و تعیینکنندهای را کالبدشکافی میکند که تا همین امروز هم گریبانگیر ساختار اداری و تصمیمگیری کشور است.
فارغ از نتایج نهایی جشنواره سی و نهم باید گفت این دو فیلم توانستند از حیث مضمون و فرم به خوبی بخشی از خلاء محتوایی سینمای راهبردی را پر کنند. به این ترتیب منصور و مصلحت در کنار آثاری همچون «روز بلوا»، «خروج» و «آبادان یازده60» که در جشنواره سال گذشته جور سینمای راهبردی را درجشنواره کشیدند، بخشی از پازل سینمای راهبردی و و درعین حال مخحاطب پسند را تکمیل میکنند.
به نظر میرسد در صورت فراهم بودن بسترهای مناسب اکران، این دو اثر بتوانند در گیشه نیز کامیاب شوند. فرایندی که میتواند نگاه کارگردانان خلاق و جوان را به سمت عبور از سوژههای دمدستی و پرداختن به مفاهیم کلان و مبتلابه جامعه سوق دهد.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/