وقتی از سینمای علمی- تخیلی میگوییم از چه حرف میزنیم؟/ دستان خالی سینمای ایران در ژانر راهبردی سینمای جهان
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، «ژانرهای مفقوده» یکی از معضلات سینمای ایران است. بسیاری از گونههای فیلم همچون فیلمهای ورزشی، معمایی، دلهره، جاسوسی و... در سالهای اخیر یا بهکلی فراموش شدهاند و یا تولیدات سینمایی و فیلمهای اکرانشده در این موضوعات انگشتشمار و نزدیک به صفر است.
یکی از این گونههای مهم، اما مغفولمانده در سینمای ایران سینمای علمی است. ژانری که در همه جای دنیا و بهویژه در سینمای هالیوود به شکلی جدی مورد توجه کمپانیهای فیلمسازی، فیلمنامهنویسان و کارگردانان سینما قرار گرفته است. سینمای علمی هم در قالب فیلمهای رئال و هم در ترکیب با ژانر تخیلی و فانتزی، بخش قابلتوجهی از تولیدات سینمایی هالیوود را تشکیل میدهد، اما کارنامه سینمای ایران در تمام این زیرشاخهها بسیار ضعیف است.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا در آغاز بررسی ژانرهای مغفول سینمای ایران بر آن است تا ضعف ژانر سینمای علمی در ایران را در یک پرونده تحلیلی و در قالب گزارش، یادداشت، گفتگو و میزگرد دنبال کند.
ماهیت ژانر علمی تخیلی
آن چه به عنوان فیلمهای داستانی علمی میشناسیم، معمولاً در زیرمجموعه ژانر علمی ـ تخیلی دستهبندی میشود. البته همچون سایر ژانرهای سینمایی، این ژانر هم میتواند در یک اثر با سایر ژانرهای سینمایی ترکیب شود. به عنوان مثال یک فیلم میتواند در ژانر ملودرام و یا در قالب سینمای اجتماعی به زندگی یک دانشمند یا مخترع بپردازد و در کنار آن گوشه چشمی هم به کارنامه علمی و دستاوردهای او در حوزه دانش داشته باشد.
اما آثاری که در دایره سینمای علمی ساخته شدهاند عموماً برای تأمین جذابیت، از عنصر تخیل و محتوای فانتزی نیز بهره میبرند. به همین خاطر این ژانر سینمایی نزد مخاطبان و منتقدان با عنوان سینمای علی- تخیلی شناخته میشود.
سینمای علمی هم در قالب فیلمهای رئال و هم در ترکیب با ژانر تخیلی و فانتزی، بخش قابلتوجهی از تولیدات سینمایی هالیوود را تشکیل میدهد
دو نویسنده شناختهشده داستانهای تخیلی یعنی «ژول ورن» و «اچ.جی.ولز» با داستانهای علمی - تخیلی، سهم قابلتوجهی در ساخت این گونه آثار سینمایی داشتهاند، نویسندگانی که امروزه هم آثارشان مورد اقتباس قرار میگیرند.
فیلمهای علمی- تخیلی همواره یکی از مطرحترین ژانرهای هالیوودی بوده است. در بین یکصد فیلم پرفروش تاریخ سینما، 18 فیلم علمی - تخیلی وجود دارد که سال تولید همگی آنها بعد از 1977 میلادی است. از 27 فیلم پرفروش بین سالهای 1977 و 2003، سیزده فیلم علمی - تخیلی و دستکم حدود 27 فیلم از یکصد فیلم دارای بالاترین نرخ سود در همان دوره نیز در این دسته میگنجند.
جهانی که در این نوع فیلمها نشان داده میشود در سایه پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک قرار دارد و آنچه را که زمانی غیرمحتمل و ناممکن جلوه میکند، واقعی و محتمل جلوه میدهد. بنابراین «رویاسازی» به بهترین نحو در این گونه آثار منعکس میشود.
سینمای علمی تخیلی از همان آغاز تولید آثار خود به همه حوزههای علوم و تکنولوژی ورود پیداکرده است، اما از بین این موضوعات متنوع، چهار رویکرد کلی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد: اکتشافات فضایی و ماجراجویی مربوط به فضانوردان، سفر در زمان، به گذشته یا آینده، پیشرفتهای پزشکی خارقالعاده که انسان را قادر میسازد، تا کمی در کار خلقت دست ببرد. آینده زندگی بشر و غرق شدن در ابزارهای ساخت بشر که به نحوی گریزناپذیر زندگی انسانهای آینده را تسخیر کردهاند، به خصوص ابزاری مانند کامپیوترهای متفکر و رباتهای انسان نما.
در اغلب سالها نمایش محصولات اصلی استودیوهای بزرگ آمریکایی در بازار سودآور نمایش تابستانی فیلمها در سیطره فیلمهای خارقالعاده علمی - تخیلی با انواع و اقسام جلوههای ویژه است؛ بهویژه آثار بسیار مطمئن با نوعی «حق مصونیت» و سودآوری مانند مجموعههای فیلمی ماتریکس (1999-2002-2003)، نابودگر (1984-1991-2003)، بیگانه (1979-1986-1990-1997-2004) و مهمتر از همه جنگ ستارگان (1977-1980-1984-1999-2002).
از نگاه استودیوهای فیلمسازی هالیوود، سودآوری این گونه آثار پیشاپیش تضمین شده است. به عبارت دیگر اینگونه آثار دارای یک شناسنامه شناخته شده در سطح عمومی هستند و همواره گروه مخاطب وفادار خود را دارند. کتابهای کُمیک کلاسیک همچون مرد عنکبوتی (2002-2004) و مردان ایکس (2000-2003) که درباره مضمونهای کلاسیک علمی - تخیلی (جهشهای ژنتیک)، مسمومیتهای رادیواکتیو، شستشو و مهار مغزها و ... هستند هم علاوه بر فروش در بازار کتاب موجب شکلگیری مجموعههای سینمایی بسیار باارزشی نیز شدهاند.
فیلمهای علمی - تخیلی میتوانند بستر مناسبی برای بازارهای فرهنگی وابسته به سینما مثل آلبوم های موسیقی، صنعت اسباب بازی، مد و طراحی لباس (به ویژه برای کودکان) باشند.
همانگونه که «بری لنگفورد» در کتاب ژانر فیلم نوشته است، محتوای کلی فیلمهای علمی و تخیلی مفاهیمی همچون بیگانگان، سرزمین های دوردست، ماجراجویی های غیرممکن، فضاهای عجیب، مکان های تخیلی، تکنولوژی آینده، نیروهای ناشناخته و ناشناس و هیولاهای عجیب الخلقه (مخلوقات فضایی) ایجاد شده توسط دانشمندان دیوانه یا تأثیرات هسته ای است این فیلم ها اغلب به فیلم های فانتزی (یا ابرقهرمانی) نزدیک بوده و یا با فیلم های اکشن ماجراجویانه شباهت هایی دارند.
براساس این فیلمهای علمی تخیلی، تکنولوژی می تواند انسان را نابود کند و به همین دلیل با فیلمهای ترسناک شباهت دارند. مخصوصا زمانی که تکنولوژی یا بیگانه ها شرور شوند، مانند فیلمهای علمی تخیلی «عصر اتمی» سالهای ۱۹۵۰. ژانرهای فرعی فیلمهای علمی تخیلی عبارتاند از: فیلمهای آخرالزمانی، فضایی، آیندهای نوآر، تفکری و غیره.
پیامدهای منفی تحولات فناوری و تهدیدات آن بر هویت انسانی هسته اصلی این گونه آثار را تشکیل میدهد. تغییرات سریع فناوری در دهه های اخیر با سرعتی فوق العاده تغییرات اجتماعی و فرهنگی گستردهای همراه بوده و در بسیاری از موارد نیز باعث تشدید آن شده است. ژانر علمی تخیلی رویکرد آیندهنگر و اندیشمندانه دارد و بهتر از سایر ژانرهای سینمایی قادر به بیان این تغییرات و چالش های ناشی از آن است. ضمن این که می تواند پیوند قدرت و علم را نیز به بهترین وجه بیان کند.
سینمای علمی -تخیلی و بسترسازی برای اقتصاد هنر
بازاریابی اینگونه فیلمها در سطح بسیار گستردهای، با استفاده از شیوههای تبلیغاتی حساب شده و مؤثر پیش از اولین نمایش عمومی فیلم و در یک بازه زمانی طولانی صورت میگیرد.در نتیجه، مخاطبان و افکار عمومی را آماده و منتظر نگه میدارد. چنین فیلمهایی بهعنوان یک رخداد مهم رسانهای معرفی میشوند و از سوی دیگر با هدف جذب همه گروههای سنی تماشاگران در یک گستره وسیع جهانی عرضه میشوند.
فیلمهای علمی - تخیلی همچنین میتوانند بستر مناسبی برای بازارهای فرهنگی وابسته به سینما مثل آلبومهای موسیقی، صنعت اسباب بازی، مد و طراحی لباس (به ویژه برای کودکان) باشد. از سوی دیگر بسیاری از شرکتهای بزرگ تجاری و صنعتی هم برای تبلیغات غیر مستقیم محصولاتشان با این گونه پروژهها همکاری میکنند. از جمله نمونههای بسیار روشن میتوان به تأکید بر استفاده از عینکهای ریبن و موبایلهای نوکیا در قسمت اول فیلم ماتریکس اشاره کرد.
با این وجود،کارنامه و دستان سینمای ایران در تمام زیرشاخهها و قالبهای ژانر علیم تخیلی خالی است. شاید بتوان آثاری همچون من زمین را دوست دارم (ابوالحسن داودی-1372)، دیگه چه خبر(تهمینه میلانی-1370) یا سیزده گربه روی شیروانی (علی عبدالعلیزاده- 1382) را به عنوان آثار سینمای فانتزی در نظر گرفت که گوشهچشمی به مفاهیم محوری ژانر علمی دارد.
اما با هیچ متر و معیاری نمیتوان آنها را به عنوان فیلمهای سینمای علمی درنظر گرفت. دلایل ضعف و کمکاری سینمای ایران در تولید آثار علمی تخیلی خود فرصت مستقلی را میطلبد که در بخشهای بعدی پرونده «جای خالی علم در سینمای ایران» به آن خواهیم پرداخت.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/