«منصور»؛ پرتره یک ارتشی کاریزماتیک
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا - محمدصالح سلطانی: نسبت سینمای مستند با سینمای داستانی، چیزی شبیه نسبت ستون فقرات است به بدن. مستندسازها، از آنجایی که در فهم و درک سوژه متخصصاند و مسیر بلوغ یک سوژه در بستر یک فیلم را میشناسند، احتمالاً استعداد بالایی برای ورود موفق به سینمای داستانی دارند.
محمدحسین مهدویان و محمد کارت، دو پدیده سینمای ایران در دهه 90، برخاسته از جهان مستندسازیاند و این روزها در سینما آقایی میکنند. پس از جشنواره امسال، نام «سیاوش سرمدی» را هم میتوانیم به این دو نفر اضافه کنیم. سرمدی پس از سالها غوطه خوردن در عرصه تولید مستند، در اولین کار داستانیاش نبوغآمیز ظاهر شده. «منصور» یک فیلم پرتره جذاب و ملتهب است. فیلمی روایتگر یک داستان پرکششِ ناشنیده در دلِ روزهای سخت دفاع مقدس.
فیلم، از همان سکانس افتتاحیه، التهاب بزرگی که پیرامون ماموریت مهم «منصور ستاری» شکل گرفته را به جانِ مخاطب میریزد و وضعیت بحرانی نیروی هوایی را بدون اطناب، ترسیم میکند. فضاسازی فیلم از همان اولین دقایق، پویاست و تماشاگر فیلم را درگیر خود میکند.
عمیق و بدون شعار
«منصور» یک قهرمان ملی را بدون اغراق و شعار، تصویر میکند. شهید ستاریِ فیلم، هیچ نشانی از کلیشههای ظاهری قهرمانان دفاعمقدسی ندارد. حتی رفتارهای او هم شبیه به تصویر مرسومی که از فرماندهان جنگ در ذهن داریم نیست.
ستاریِ «منصور» یک ارتشی کلاسیک است. یک سرباز وظیفهشناس وطن که تمامقد برای ماموریتی که بر عهدهاش گذاشته شده میجنگد. قهرمان ارتشی قصهی ما، یک فرمانده کاریزماتیک است که هم به موقع سر نیروهایش فریاد میزند و هم اگر لازم باشد، یقهشان را میگیرد. او هیچ مانعی را در برابر اهدافش تحمل نمیکند و گاهی مجبور میشود به شیوههای گانگستری روی بیاورد تا کار نیروهایش را راه بیندازد. از این حیث، تمسار ستاریِ «منصور» یک قهرمان کلیشهشکن است. قهرمانی که با بازی درخشان «محسن قصابیان» یکی از بهترین تصویرهای سینمای ایران از مردان بزرگ ارتش را روی پرده سینما آورده است.
روی دیگر بازی درخشان بازیگر نقش اول فیلم، قاببندیهای درخشان سرمدی است. قابهای «منصور» با حالوهوایی شبهمستند، مخاطب را در اتمسفر داستان عمیق کرده و باورپذیری فیلم را افزایش داده است.
اولین ساخته سیاوش سرمدی، مضمون مهمی دارد. ماجرای «منصور» بر مدار خودباوری، اعتماد به جوانان و تکیه به ظرفیتهای داخلی شکل گرفته. این شعارها اما چنان به تاروپود فیلم تنیده شده که هیچکس نمیتواند «منصور» را به شعاری بودن متهم کند. «منصور ستاری» یک کلمه دربارهی اعتماد به ظرفیتهای داخلی شعار نمیدهد اما تکتکِ کنشهایش، این اعتماد را نشان میدهد.
فیلمنامه «منصور» آگاهانه از شعاردادن فرار میکند و با استفاده حداقلی از موسیقی، میکوشد بیش از آنکه حرف بزند، نمایش بدهد. این شاید بزرگترین مزیت فیلم است که از خاستگاهِ مستندسازِ سرمدی سرچشمه میگیرد. «منصور» حاوی حرفهای مهمی است که برای احوالات این روزهای کشور ما، عمیقاً مهم است. اما فیلم بدون تمرکز روی این حرفهای مهم، آنها را ذرهذره به جان مخاطب مینشاند. از سینما چیزی جز این انتظار داریم؟
فیلمی برای ایران
«منصور» به عنوان یک فیلم اول، درخشان و در میان آثار حاضر در جشنواره فجر39، یک فیلم خوب است. سینمای ما به چنین روایتهایی پرتنش، کلیشهشکن و مبتنی بر واقعیت نیاز دارد. فیلم اول سیاوش سرمدی، با یک تدوین مجدد و حذف برخی سکانسها، میتواند برای اکران عمومی جذابتر و خوشریتمتر باشد. تماشای «منصور» را باید به هرکسی که برای ایران دغدغه دارد توصیه کرد. این، بهترین تصویر سینمای ایران از «ارتش» است. پرتره دلچسبی از کاریزما، تعهد و تخصصِ مردان جذابی که برای فداکاری، زندگی میکنند.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/