متن و شعر زیبا درمورد دهه فجر
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، کمتر از یک ماه دیگر تا آغاز چهل و دومین جشن پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی دهه فجر باقی مانده و این اتفاق خوشیمن همچنان در عرصه فرهنگ و هنر علیالخصوص اشعار و نوشتههای ادبی تا داستانی جلوههایی تازه به خود میگیرد.
از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی و از چهار دهه گذشته، بسیاری در حوزه ادبیات داستانی و سرایش، آثاری گاه به شکل دلنوشته و گاه کاملا رسمی و حرفهای را در لوای انقلاب اسلامی منتشر و در اینباره حتی در عرصه ادبیات خودنمایی میکنند. جدا از شکل تخصصی این بخش از نوشتار اما دلنوشتههایی هرچند کوتاه اما زیبا در فضای مجازی و غیره عرضه میشوند که خواندنشان در کنار اشعار، جالب توجه است.
مبارک باد طلوع فجر، در گلزار وطن
اینک برخیزید اى شهیدان راه خدا! باغبان سبز عاطفه، براى دوباره روییدن دانه سرخ وجودتان، به دیدار آمده است. برخیزید که ذوالفقار عدالت، در دست فرزند على است! امروز، پرچم سه رنگ وطن، با نام سبز روح الله آغاز مىشود و با سپیدى صبح آزادى و سرخى خون عدالت خواهان، در مىآمیزد تا بر قلّههاى رفیع شرافت و صداقت سرزمینمان برافراشته شود. مبارک باد طلوع فجر، در گلزار وطن.
آن روز، پرنده آهنین، حامل فرشتهاى بود که بر فرودگاه چشمان منتظرانش مىنشست و جادهها، شاخه شاخه گل در مسیرش مىریختند تا باغبان بازگشته از سفر را استقبال کنند. گلها، اشارهاى سرخ بود براى رسیدن او به بهشت زهرا؛ آنجا که جوانان عاشق، قطعه به قطعه عشق خود را با نام و تاریخ شهادت، بر مزار پاکشان امضا کرده بودند.
و سرانجام، روح خدا بر بلنداى سخن خویش، اشتیاق دیدار را به اوج تماشا رساند. آن روز، زنگ اول مدرسهاى بود که استاد عشق با درس «اللّه اکبر»، تمام مسیر را خلاصه مىکرد.
کسی آمد که چشمهایش روشنی دلهایمان بود
خیابانها راه افتاده بودند تا رود شوند و به دریای آزادی بپیوندند. آسمان بر شانههای شهر آمده بود تا حس آسمانی بودن، در پرندهها فراگیر شود. پرندهها، عطر پرواز را بر دیوارهای نقش بسته به خون مینوشتند. انسان، از سایههایش فاصله میگرفت تا آرمان شهر را بیافریند؛ در روزهایی که بهار به سرنوشت زمستانی زمین فکر میکرد.
مردی که شبمان را به روز رساند… آن روز، تمام دنیا به فرودگاه مهرآباد ختم میشد. انگار دنیا میخواست دوباره متولد شود! قدم که بر پلههای آمدن گذاشتی، پرواز بر شانههای ما نشست و عطر لبخندهای ما، درختان را از پشت دیوارهای برفی صدا زد.
درختان، سر از پشت زمستان برآوردند و شکوفهها، به بهار لبخند زدند تا زمستان، بودن خویش را فراموش کند. با هر قطره خونی، شکوفه سیبی به زندگی لبخند زد و بهار، به باغچهها رسید.
کسی آمد تا جهان را تقسیم کند. کسی آمد، تا آینهها را تقسیم کند و شب را به روز برساند و چراغهای امید را در دل همه شبهای تنهایی روشن کند. کسی آمد که چشمهایش روشنی دلهایمان بود.
آمدن آفتابی سرخ را همگی به یک آهنگ بخوانیم
همدلان، همنفسان، عاشقان سلام، سلامی چو بوی خوش آشنایی، سلامی از دیار احساس در لفافهای از مهر و محبت و در طبقی از عطر گل یاس پیشکش حضور پر لطفتان و درودی چون گلواژه سرخ عشق به پاکی صداقت چشمانتان تقدیمتان باد. سلام بر فجر و سلام بر فجر آفرینان میدان عشق.
پرهای بافته را بگشا که تندیسی به لطافت نسیم روی امام، چونان تمثیلی جاندار از این دیار میگذرد و با تبسمی پاک، عشقی بیآلایش را از دروازه شرق عبور میدهد تا خورشیدی را به طلوعی دوباره فراخواند.
پرهای بافته را بگشا که تیغههای نور در رگهای ظلمت میدود. دانههای مدفون را به تجربهای نیازموده دعوت میکند. اکنون باغ در انتظار مولودی جدید است. پرهای بافته را بگشا تا برای محشریان پلی از پیغام عبودیت سازیم و سرود پیروزی و آمدن آفتابی سرخ را همگی به یک آهنگ بخوانیم.
دهه فجر، ولادت امامت است؛ در کشور ایران
دهه فجر، در حقیقت مقطع رهایی ملت ایران و آن بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا کرده است. دهه فجر، آن آیینهای است که خورشید اسلام در آن درخشید و به ما منعکس شد. اگر این آیینه نبود، باز هم مثل همان دورههای تاریک قبل، باید ما مینشستیم و اسمی از اسلام میآوردیم.
دهه فجر در حقیقت ولادت امامت در این کشور است؛ به همان معنایی که خود امام و اسلام برای ما ترسیم کردهاند.
خاطره امام، بیش از همیشه، در دهه فجر و بیست و دوی بهمن است حتّی بیشتر از مراسم سالگرد رحلت امام، این بزرگداشت نشان دهنده شخصیت آن بزرگوار است.
صدای بال پرستو میآمد و آهنگ ملکوتی بهار
برف میآمد امّا این بار عید بود. سرما معنا نداشت، وقتی رگهای ما از خونی تازهتر و هوایی پاکتر سرشار میشد. شب از خاک صبح پای میکشید و صبح، مهربانتر میآمد. خدا با ما به چلهنشینی آمده بود و در نفسهایمان جاری بود؛ روزهای خدا بود.
ما بهار را در زمستان تکثیر کردیم. صدای بال پرستو میآمد و آهنگ ملکوتی بهار … عشق، بالهای خود را ده روز نورانی بر این سرزمین کشید و صبح روز دهم، ما آغاز شدیم. دنیا سپید شد، فصل بهار آمد و ما خنده زنان، هوای دلگیر خانه را بیرون دادیم، دشتهای استغنا به روی دلهای مشتاق گشوده شد و زمزمه عاشقان آزادی کوهها و دشتها را فرا گرفت. عالم پیر، جوان شد و در هر سوی زمین نوای روشنی پیچید. پرچمهایی که افراشته میشدند، ریشه در خون هزاران کبوتر سر بریده داشت. که پرواز را یاد ما دادند. دشت سبز پر از شقایق، به روی ما لبخند زد. معجزه «بهار در زمستان» را باور کردیم و به تمام زیباییهایش لبخند زدیم. بهارِ آزادی، بهار عشق، بهار تازه شدن، و بهار انقلاب، در جانهای خستهمان روحی تازه دمید.
رسید موسم بهمن بهار باز آمد
جلال محفل ما، یار دل نواز آمد
به پاست خیمه آلاله های صحرایی
«و ان یکاد» بخوان موسم نیاز آمد
درون هر ورق سبز بنگری، بینی
جمال یوسف مصری در این تراز آمد
چراغ لاله فروزان شد از دم عیسی
شمیم یاد عزیزانِ پاکباز آمد
زمان، زمان طلوع است و فجر بیداری
کنون که جلوه خورشید برفراز آمد
****
به لاله در خون خفته، شهید دست از جان شسته
قسم به فریاد آخر، به اشک غلتان مادر
که راه ما باشد آن، راه تو ای شهید
که راه ما باشد آن راه تو ای شهید
همه به پیش، همه به پیش، به یک صدا
جاویدان ایرانه عزیز ما
قسم به اسم آزادی، به لحظهای که جان دادی
به قلب از هم پاشیده، شهیده در خون قلتیده
که راه ما باشد آن، راه تو ای شهید
که راه ما باشد آن راه تو ای شهید
همه به پیش، همه به پیش، به یک صدا
جاویدان ایرانه عزیزه ما
****
یاد آن روزی که بهمن گل به بار آورده بود
و آن زمستانی که با خود نوبهار آورده بود
یاد باد آن دل تپیدنهای مشتاقان یار
و آن عجب نقشی که آن زیبا نگار آورده بود
عشق را صد رشته جان، در لعل نوشین بسته بود
حسن راصد چشم دل، آیینه وار آورده بود
از گلستان شهیدان تا به مهرآباد عشق
موج دریای زمان، چشم انتظار آورده بود
منکران گفتند با یک گل نمیگردد بهار
لیک ما دیدیم، یک گل صد بهار آورده بود
در نگاهش جلوه گل بود و با غوغای عشق
در چن هر گوشهای را صد هزار آورده بود
****
از خون سرخ بهمن سرسبز شد بهاران
اندیشه باور شد، در امتداد باران
بر صخرههای همّت جوشیده خون غیرت
بانگ سرود و وحدت آید زچشمه ساران
و الفجر بهمن آمد، فصل شکفتن آمد
بر پهندشت باور، خالی است جای یاران
****
از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما
جاودانه شد از فروغ سحر پگاه ما
صبح آرزو دمیده از کرانه ها
شاخه های زندگی زده جوانه ها
این پیروزی خجسته باد این پیروزی
خجسته باد این مبارک بهار
به باغبان خجسته باد
خجسته باد این گل افشان دیار
به بلبلان خجسته باد
همیشه بادا وطن بر فراز
این پیروزی خجسته باد این پیروزی
نوبهار ما از کران زمین
****
در خلال ده شب از بهمن، برون
صدهزاران فجر آمد، گونهگون
مهر روشن بر سیاهی چیره شد
چشم خفاش از فروغش خیره شد
فجر رحمت، فجر دولت، فجر نور
فجر آزادی زبند ظلم و زور
مهر، در آغوش ملت، جا گرفت
انقلاب او همه دنیا گرفت
انتهای پیام /4143/
انتهای پیام/