تعریف استقلال به روایت یک مثال/ چرا باید مستقل باشیم؟
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، استقلال مسئله مهمی در سپهر سیاسی یک کشور است و به عبارتی به صراحت میتوان گفت که این مقوله تعیین کننده حد و مرز توسعه و پیشرفت در کشور است تا جایی که اگر مولفه استقلال از سیاستهای یک کشور حذف شود نتیجه آن چیزی جز وابستگی، ضعف استراتژیک و تهدید تمامیت ارضی و فشارهای مضاعف سیاسی-اقتصادی نخواهد بود.
از این رو یکی از مهمترین شعارهای انقلاب اسلامی ایران، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود. شعاری که بخش اول آن تاکید به استقلال داشت چرا که مبنای جمهوری اسلامی بر آن است که ایران را از سیطره غرب و شرق جدا کرده و منش سیاسی مبتنی بر آرمان و اعتقادات را در رویه آن قرار دهد.
با این حال عده ای از سیاسیون بر این باورند که باید برای تعامل با دنیا از بسیاری از امتیازات داخلی کشور ایران (صنایع موشکی، غذایی، هسته ای و ....) عبور کرد غافل از اینکه این امتیازات و دستاوردها بستر ساز و نماد استقلال کشور هستند. این افراد معتقدند برای رفاه بیشتر باید از برخی امتیازات داخل کشور گذشت. همین عامل سبب می شود تا به صورت ضمنی کشور های دیگر را مورد مطالعه قرار داد تا این مهم بیش از پیش بررسی شود.
سوال اصلی این مطلب اینجاست که اگر مولفه استقلال در سیاست های کلان یک کشور رعایت نشده و سران آن کشور پیشرفت و توسعه را در گرو وابستگی سیاسی و اقتصادی به کشور های دیگر ببیند، چه اتفاقی در آن کشور رخ خواهد داد؟ برای پاسخ به این سوال می توان از وقایع اخیر در کشور های همسایه مثال زد؛ به همین دلیل می توان از وقایع اخیر قره باغ و وضعیت کشور ارمنستان بهره برد. علت شروع جنگ قره باغ و شکست ارمنستان و در نهایت عقب نشینی و آشفتگی سیاسی داخل آن کشور مسئله ای است که اهمیت مؤلفه «استقلال» را بیش از پیش نمایان می سازد.
چرایی وقوع درگیری قره باغ
تقریباً بر همگان واضح است که پس از فروپاشی شوروی، ارمنستان یکی از کشور های مورد حمایت روسیه بوده و نه تنها نتوانسته استقلال خود را حفظ کند بلکه از لحاظ نظامی و تسلیحاتی کاملاً به مسکو وابسته است. این مهم را می توان با بررسی وضعیت دفاعی و معاهدههایی که بین روسیه و ارمنستان به امضا رسیده، دریافت. معاهدهای که طی آن روسیه به دفاع از خاک ارمنستان تعهد داده است.
با این حال باید این نکته را در نظر گرفت که در دورانی قره باغ توسط ارمنستان اشغال شده و به خاک این کشور تبدیل گشت. البته ناگفته نماند که حمایتهای روسیه نیز برای اشغال قره باغ موثر بوده است ولی تقریباً پس از 30 سال جمهوری آذربایجان توانست خاک قره باغ را بازپس گیرد. در همه این اتفاقات و حتی در فاصله رخ داده 30 ساله، نقش روسیه بی بدیل بوده و نمی توان از آن به راحتی عبور کرد. چرا که نفوذ روسیه در کشورهایی جدا شده از اتحادیه جماهیر شوروی مهم و تاثیر گذار است. پاسخ به این سوال که چرا جمهوری آذربایجان با وجود جمعیت بالاتر و ارتش قوی تر در این 30 سال نتوانسته بود قره باغ را از اشغال آذربایجان دربیاورد نقش و نفوذ روسیه در این منطقه را بیش از پیش نمایان میسازد.
نیکول پاشینیان نخست وزیر فعلی ارمنستان در تلاش بود تا این موازنه قدرت و البته وابستگی را تغییر دهد. وی ارتباط با آمریکا و مراودات اقتصادی با این کشور را در دستور کار خود قرار داد تا بتواند تغییری هر چند جزئی در این موازنه قدرت انجام دهد با این حال این اقدام به مذاق روسها خوش نیامد و همین عامل سبب چراغ سبزی به جمهوری آذربایجان شد تا بتواند به بازپسگیری قره باغ اقدام کند. حال که حمایت روسها از ارمنستان در مسئله قره باغ از بین رفته بود فرصت مناسبی بود تا قره باغ به آذربایجان بازگردد. بیانیه کشور روسیه نیز که بر دفاع از مرزهای رسمی ارمنستان طبق معاهده ذکر شده تاکید می کرد گواه روشنی بر این مدعا است که روسیه در ماجرای قره باغ عملا از ارمنستان فاصله گرفته و به عبارتی با این اقدام در گوشی محکم به نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان زد.
همین عدم حمایت از ارمنستان باعث شد تا در مدت کوتاهی آذربایجان بخش مهمی از منطقه قره باغ باز پس گیرد که البته پس از این واقعه روسیه به عنوان میانجی ورود کرده و طبق توافقی کل قره باغ را به آذربایجان برگرداند و ارمنستان را مجبور به عقب نشینی از این بخش کرد.
با این حال می توان به نکات زیر دست یافت:
1- وابستگی دفاعی و تسلیحاتی به روسیه و عدم حمایت مسکو از ارمنستان در مسئله قره باغ، باعث شکست فجیع این کشور در برابر آذربایجان شد.
2-ورود روسیه برای حل و فصل مسئله قره باغ و ارائه این بخش به آذربایجان و اجبار ارمنستان به عقب نشینی ضرب شصتی بود تا ارمنیها بدانند که همچنان روسیه خود را بزرگ منطقه دانسته و اجازه ورود آمریکاییها را به مناسبات منطقه نخواهند داد.
وابستگی و عدم استقلال ارمنستان باعث شد تا این کشور حتی برای عقب نشینی و صلح نیز نتواند به صورت یکجانبه تصمیم گرفته و باید برای آن از روسها اجازه گرفته و زیر سایه آنها به سیاستگذاری بپردازند.
وابستگی نظامی و ارتش ضعیف ارمنستان
عوامل ذکر شده در بخش قبلی دلایلی شد تا ارتش کشور ارمنستان ضعیفتر مانده و به سیر نزولی خود ادامه دهد. چرا که ارمنستان، روسیه را پشتوانه نظامی خود می دید و معتقد بود که اگر پشتوانه نظامی روسیه از فضای این کشور حذف شود توان دفاعی آن از بین خواهد رفت و ارمنستان قدرت دفاع ندارد.
ضعف سیستم دفاعی و نظامی ارمنستان از طرفی و وابسته شدن مطلق آن به روسیه از طرف دیگر عاملی شد تا این کشور در هر زمانی که بخواهد فشارها بر ارمنستان را افزایش دهد.
یکی از نکاتی که در بحث استقلال یک کشور مدنظر دولتمردان و سیاستمداران آن بحث پیشرفت و توسعه نظامی و عدم وابستگی نظامی به سایر کشورها است. چرا که این مولفه قدرت دفاع و حمله آن کشور است و هر گونه وابستگی در آن حوزه منجر به ایجاد فاجعه شده و آن را در موضع ضعف قرار می دهد.
ضعف در دفاع از مرزهای کشور و همچنین شکستهای نظامی می تواند تبعات داخلی فراوانی به همراه داشته باشد که ارمنستان نیز از این قاعده مستثنی نبود.
آشفتگی داخلی
همین عوامل وابستگی باعث شکست ارمنستان در حادثه قره باغ شد و پس از طبق توافق اجباری زیر سایه روسیه، این کشور مجبور شد مناطق باقی مانده از قره باغ را نیز تحویل جمهوری آذربایجان دهد. پر واضح است که این توافق اجباری در روحیه عزت طلبی و اقتدارگرایی مردم اثر منفی گذاشته و باعث ایجاد آشفتگی در ارمنستان شده است. تا جایی که حتی در روزهای اخیر نیز مردم همچنان واکنشهای اساسی نسبت به تصمیم پاشینیان داشته و اوضاع سیاسی ارمنستان به هم ریخته شده است.
به همین دلیل به راحتی می توان به این نتیجه رسید که عدم استقلال کشور ارمنستان و دولتمردان آن باعث ضعف روحیات سیاسی مردم شده و موجب گسترده شدن سایه ذلت پذیری به جای عزت آفرینی شده است.
ادامه این رویه ارمنستان، نه تنها مناسبات خارجی را بر هم زده و بر رویه منافع این کشور نخواهد بود بلکه جریانات سیاسی داخل این کشور را نیز با بن بست مواجه خواهد کرد چرا که باید گوش به فرمان قدرت برتر برای امورات داخلی خود باشند.
نتیجه گیری
با نیم نگاهی به مطالب ذکر شده به راحتی میتوان به این نتیجه رسید که عدم استقلال یک کشور میتواند تبعات جبران ناپذیری برای آن ایجاد کند؛ تبعاتی که شاید با گذر سالیان بیشتر فضا مشوش و متشنج کرده و آن کشور را از مدار جریان قدرت بینالمللی حذف کند.
در روزهای اخیر که نوای مذاکره مجدد در کشور بلند شده و دولت درصدد است بر روی مظاهر استقلال و مولفههای اقتدار این کشور پای میز مذاکره بنشیند باید به این مسئله فکر کرد که شروع این مذاکره، آغاز راهی برای زیر سوال بردن استقلال کشور خواهد بود.
یکی از مظاهر گفتمانی مردم ایران در 40 سال گذشته عزت طلبی و عزت آفرینی ملی بوده است که حتی به جرئت میتوان اذعان داشت در بسیاری از برهههای زمانی بر سایر مولفههای حکومت داری سیاسی آن ارجحیت داشته است. به همین دلیل چنین مذاکراتی که نتیجه آن به حذف مولفههای استقلال کشور منجر می شود، می تواند باعث ایجاد بحرانهای داخلی علیه جریانهای سیاسی باشد.
در کل باید تاکید کرد که «استقلال» یکی از مهمترین و حیاتیترین مولفههای حکومتداری کشورها است که حذف آن منجر به نابودی تاریخ یک کشور خواهد شد.
*دانشجوی دکتری مسائل ایران
انتهای پیام/4151/
انتهای پیام/