۱۲/ اسفند /۱۴۰۳

در این چند روزه با همکاران شما صحبت می‌کردیم در ارتباط با شرایط کرونایی و راه‌حل‌هایی که در حوزه هنر چه تئاتر چه سینما اتفاق می‌افتد. خود شما اگر در مقام تصمیم‌گیرنده بودید و یک‌سری منابع هم در اختیار داشتید، فکر می‌کنید الان این سیاستی که در پیش گرفته شده سیاست درستی است؟ کلاً در دوران کرونایی پروژه‌ها باید تعطیل شود یا با هر شرایطی که امکان دارد ادامه پیدا کند؟


- من واقعاً سیاست‌گذار و تصمیم‌گیرنده نیستم. دوست دارم به یک چیز دیگر در اینجا اشاره کنم. بازیگری هم یک شغل است مثل شغل‌های دیگر. اگر شغل فردی دچار اختلال می‌شود و صنف او یا دولت یا هر چیز، آن شغل یا شاغلان آن شغل را حمایت مالی می‌کند، بازیگرانی هم که به‌واسطه شرایط کرونا که خود من دوتا تئاتر صحبت کرده بودم، تقریباً تمرین یکی از آنها را شروع کرده بودیم که به خاطر کرونا تعطیل شد. بازیگرانی که پروژه‌هایشان متوقف می‌شود باید حمایت مالی شوند. من فقط در این حد می‌دانم. حالا اینکه تعطیل شود یا تعطیل نشود را به خودم اجازه دخالت نمی‌دهم. چون کسی که سیاست‌گذاری می‌کند می‌گوید آره یا نه، قاعدتاً حتماً باید خیلی چیزها را در نظر گرفته باشد که آن تصمیم را بگیرد یا شاید یک اتاق فکری تشکیل شده، من نمی‌دانم، بنابراین چون نمی‌دانم، نظری هم نمی‌دهم ولی حرف من این است که باید تأمین شوند. بازیگری هم یک شغل است و باید کسانی که بیکار می‌شوند، تأمین مالی شوند.


شما از دسته بازیگران و هنرمندانی هستید که حضور نسبتاً منطقی و مرتبی در فضای مجازی دارید، یعنی صفحه‌تان به روز می‌شود، کامنت می‌خورد، حضور دارید اما خیلی درگیر حواشی نشدید، پست‌های جنجالی، اظهارنظرهای عجیب و غریب و حالا اتفاقاتی که اسم می‌برم ولی در گفتگو نمی‌اوریم، مثلاً خانم ریحانه پارسا رفت آن طرف، این جنجال‌ها را ایجاد کرد، اصلاً در این 20 و چند سال در این فضا نبودید، چطور شده خانم رخام در حالی که شاید بسترش هم فراهم بوده برای این حاشیه‌سازی‌ها، خودش را دور نگه داشته، دارد خیلی راحت کارش را انجام می‌دهد و خیلی حرفه‌ای برخورد می‌کند، در عین حال در فضای مجازی هم هست، یعنی استفاده می‌کند؟


- من یک چیزی را شعار زندگی خودم قرار دادم، به طور کلی، هم در زندگی شخصی و هم به طور کلی در زندگی‌ام، اینکه من تمرین می‌کنم که قضاوت نکنم. من معتقدم اگر ما خدا را قبول داشته باشیم یکی از صفات خدا این است که خدا قاضی است ولی این خدا هیچ وقت نگفته که ما قضاوت کنیم، حتی گفته قضاوت نکنید. چون قضاوتی که منجر به غیبت شود، منجر به تهمت شود، منجر به آسیب رساندن به یک نفر دیگر شود، خودش یک جور گناه محسوب می‌شود. حالا من نمی‌خواهم خیلی خودم را مبرّا از قضاوت کنم. سعی و تلاشم این است که قضاوت نکنم. بنابراین اگر سرمشق من این باشد که قضاوت نکنم، بنابراین انگشت ایرادگیرم باید سمت خودم باشد و دنبال ایرادهای خودم بگردم و سعی کنم که هر روز نسبت به روز قبل انسان بهتری باشم و اگر مشق من این باشد که از صبح که بیدار می‌شوم تا شب که می‌خوابم، انگشت ایرادگیر یا انگشت اتهام‌زننده‌ام به سمت خودم باشد، طبیعتاً دیگر فرصت نمی‌کنم به دیگران بپردازم یا دیگران را قضاوت کنم یا بر مبنای قضاوتم بخواهم حرف بزنم.


تمرینم این است که قضاوت نکنم. ضمن اینکه باز هم قضاوت نمی‌کنم کسانی که قضاوت کردند یا راجع به این مسائل حرف زدند. من فقط به خودم می‌پردازم که سعی کنم که انسان بهتری باشم و هر کسی هم به نظرم هر چی هست، همه عالی‌اند، همه درستند، من همیشه در حرف‌هایم یک پرانتزی را مثال می‌زنم که آنی که سمت فرورفتگی پرانتز قرار گرفته می‌گوید مقعّر است، آنی که سمت برآمدگی ایستاده می‌گوید محدّب است و هر دو از زاویه نگاه خودشان فکر می‌کنند درست می‌گویند؛ و ما چه هستیم که بگوییم محدّب درست است یا مقعّر درست است؟! شاید از یک زاویه‌ای هر دو درست باشند. آدم از کجا می‌داند؟ بنابراین با این نگاه دیگر به نظرم خیلی وقت نمی‌شود که فکر کنم ببینم که چه کسی چه کار کرده است؛ یا شاید درست نباشد.


به نظر من هر کسی هر کاری که می‌کند، بهترین خودش را دارد انجام می‌دهد. بر اساس دانشش، بر اساس آنچه که هست، بهترین خودش است و ما کی هستیم که به یکی بگوییم تو خوب نیستی! من خوبم! یک ضرب‌المثل آمریکایی هست می‌گوید Live and Leave the Other Live، زندگی کن و بگذار دیگران هم زندگی کنند. چرا من به عنوان یک انسان به خودم حق دهم زندگی کنم، افکار خودم را داشته باشم، باورهای خودم را داشته باشم، کارهایی که دوست دارم را انجام دهم ولی به یک نفر دیگر از نگاه من حق نداشته باشد خودش باشد ولی من حق داشته باشم خودم باشم؟!


اجازه دهیم آدم‌ها خودشان باشند، ما هم خودمان باشیم و سعی کنیم که به دیگران آسیب نرسانیم. فکر من این است. سعی می‌کنم که این باشم.


قطعاً هم همین‌طور است. تأکیدم همین بود که صفحه شخصی شما یک صفحه خیلی لایت و مرتب و حرفه‌ای است. کارهایی که انجام داده‌اید را مرتب کردید، یکی دوتا کلیپ حیلی مرتب و آموزنده گذاشتید، فکر می‌کنم حرفه‌ای بودن را دارید نشان می‌دهید.


- پدر من همیشه یک شعری می‌گفتند که «گر پادشهی و گر گدای بازار - زین مهلکه بیرون ببرندت ناچار!» دیر یا زود همه‌مان می‌رویم. باید ببینیم که پشت سرمان چی داریم می‌گذاریم و با خودمان چی داریم می‌بریم؟


یک شعری هم هست که اجازه دهید بگویم، «عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست!» سعی می‌کنم همه آدم‌ها را دوست داشته باشم. هر چه که هستند، هر چه که نیستند، عاشقانه دوست‌شان داشته باشم و برایشان آرزو کنم که حالشان خوب باشد، حالِ دلشان خوب باشد. دعا می‌کنم که هر چه زودتر بیماری کرونا دست از سر مردم دنیا و مردم ایران بردارد. حال دل مردم زودتر خوب شود و از هر نظر همه حالشان خوب باشد.


 


انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب