آماج حملات علیه علیرضا پناهیان/ آیا این عدالتخواهی است؟
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، براساس فیلم منتشر شده از جلسه سخنرانی حجتالاسلام پناهیان، او نظرش درباره عدالت و پرداختن به مساله مساوات، میگوید: «امسال دوستان گفتند نمیخواهید درباره عدالتگرایی صحبت کنید؟ دوران عدالتخواهی گذشته؛ عدالتخواهی معمولاٌ معطوف به این است که کسی دزدی نکند، آن که ماشاءالله قوهقضاییه فعال شده انشاءالله دزدها را هم میگیرد و بیشتر هم میگیرد و دزدی جمع میشود از مملکت؛ بالاتر از دزدی، امتحان دیگری داریم که مواسات است.» پس از انتشار این سخنرانی، جریانی که خود را در فضای سیاسی اجتماعی کشور، با عنوان عدالت خواه مطرح کرده، به خبر مالکیت پناهیان بر خانهای 30میلیاردی را منتشر ساخت.
پناهیان نیز در واکنش به این خبر گفت: خانهای که پنج سال قرار بود با شریکی آن را بسازیم چون شریکم به پول خود نیاز داشت، شخص دیگری آمد پول او را داد و خانه را ساختیم. یک زمین 225متری که هر طبقه آن حدوداً 120متر است. وی ادامه داد: «در پایان کار اسم ایشان هم آمده و یکجور رذیلانه زدند شرکت فلان فرد با فلان کارخانهدار که هر کدام از رفقا زنگ زدند گفتند پس برج 100میلیاردی نیست.» او ادامه داد: «من یک واحد آن خانه را بیشتر ندارم آن هم با هدیه رفقا، مانند امام که هدیهای زندگی میکرد و مقام معظم رهبری که با هدیه رفقایش زندگی میکند، من هم همینطور.»
ایجاد هجمه علیه پناهیان، آن هم پس از انتقادات بی پرده او به کمکاری استانداری خوزستان در رسیدگی به وضعیت معیشتی مردم این دیار، بیش از هر جریانی به سود دولت تمام شد. از سویی، اینکه این جریان معمولاً به اطلاعات خصوصی افراد دسترسی دارد و در بزنگاهها این اطلاعات را منتشر میکند، شائبه برانگیز و ایجاد کننده برخی سوالات است. از سوی دیگر، نوع پرداخت رسواگرانه و آبروبرانه این جریان به موضوعات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، بیش از آنکه یادآور عدالتخواهی باشد، یادآور تعدی به آبروی افراد با اتکا به شعار عدالتخواهی است. به بیان دیگر، رفتار دگرآزارانه این گروه، باعث شده تا عدالتخواهی در منظر عموم، با رفتارهایی نظیر پرده دری و سرک کشیدن در زندگی مردم و انتشار اسناد یکسویه علیه آنها، تداعی شود، اما ریشه جریان به اصطلاح عدالتخواه با کجا میرسد؟
تبار عدالتخواهان
شکلگیری جریان جنبش عدالتخواه از به هم پیوستن حلقهها و گروهها و جمعهای پراکنده همفکر و منتقد به وضع موجود بوده است. برخی حلقههای فکری، دانشجویی نقشی مهم در شکلگیری این جریان داشتند. جلسات هفتگی آقای حیدر رحیمپور، کارگاه نویسندگی آقای وحید جلیلی در مشهد(مجمع تبشیر) و تهران(مجمع حزبالله) از جمله این جمعها بود. بعد از پیام رهبر انقلاب در سال1381، حلقههای دانشجویی مختلف همدیگر را از طریق محصولات و جلساتی که پیش از این شکل گرفته بود، یافتند و در انسجام و ارتباط با یکدیگر تلاش کردند. بعضی نشریات دانشجویی و برخی نشریات بیرون دانشگاهی مانند سوره و ابرار، به جمع شدن این حلقهها کمک شایانی کردند.
بعضی افراد به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مثل آقایان وحید جلیلی، حسن و حیدر رحیمپورازغدی، محمدصادق کوشکی و سیدعباس نبوی، سعید قاسمی، سلیمینمین، ابراهیم فیاض و مسعود دهنمکی، در گفتمانسازی برای این حلقهها مؤثر واقع شدند. توجه به فقر، دفاع از مستضعفان و اقشار ضعیف، معضلات اجتماعی، فسادهای اداری و اقتصادی در ارکان دولت، حرکتهای ضدامپریالیستی و دفاع از نهضتهای آزادیبخش و مسائل و برنامههای اقتصادی از جمله سرفصل مواردی بوده که جنبش عدالتخواه به آنها اهتمام داشت. گر چه آن جنبش عدالتخواه با شکل امروز ی جریان عدالتخواه تفاوت دارد.
اصولی که جریان عدالتخواهان رعایت نمیکنند
هر جریان مدعی عدالتخواهی باید ملزم به اصولی باشد در غیر این صورت، کارکرد آن جریان بیمسما خواهد شد. برای مثال، نکته مهم در عدالتخواهی، تناسب میان جرم و مجازات است. اگـر این تناسـب رعایت نشود، در نوع خود، بیعدالتی بهوجود میآید. اگر جریان عدالتخواه، در پی امر به معروف و نهی از منکر، این فریضه دینی، مراتـــبی دارد. در مواجهـــه با منکر، اگر فرد یا جریان مدعی عدالتخواهی، ابتدا ســـراغ مرحلـــه آخر یا مرحله دوم برود، بیعدالتی رخ خواهد داد و خود آن فرد یا جریان، مستحق تذکر و توبیخی است. از سوی دیگر، تحقق تعریف عدالت از سوی هر بنیان فکری، با حرفزدن از تمناها و آرزوها ممکن نخواهد بود و حتماً کار و زحمت میخواهد.
به نظر میرسد جریانی که امروز خود را عدالتخواه میشمارد، وقتی با چالشها و لـــوازم تحقق عدالتخواهی مواجه میشود، بهدلیل عدم حوصله انقلابی برای اسـتقامت در مسیر، بعضاً با برخی چهرهها و ارکان اصیل و حیاتی انقلابی نیز زاویه پیدا میکند. از سوی دیگر، عدالتخواهی فردمحورانه و ژورنالیستی این گروه باعث شده تا آبروی افراد مورد هدف، در نظر مردم به طرفهالعینی مخدوش شود. نگاه صفر و صدی و دفعی این گروه به امر عدالت، باعث شده تا حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب بارها و در موقعیتهای مختلف، تذکرات لازم را در این مورد مبذول بدارند. ایشان بارها تاکید کردهاند که تحولخواهی و عدالتخواهی، اولاً با «کارهای سطحی» میسر نیست و دیگر اینکه «تدریجی» و نیازمند «صبوری» است.
نکته قابل اشاره این است که رهبرانقلاب سالها پیش در پیامی کوتاه به جنبش عدالتخواهی، آنها را به دو شاخص مهم توجه داده بودند: «اول بصیرت و دوم صبر.» با کنار هم قرار دادن گزارههایی نظیر دوری از سطحیگرایی ، تدریجیگرایی و صبوری و مقایسه آنها با رفتار و کردار گروه موسوم به عدالتخواهان، متوجه خلأ این ویژگیهای اخلاقی و معرفتی مثبت در عمل آنها (خاصه آنهایی که دنبالکنندههای بالایی در فضای مجازی دارند) میشویم.
خلایی که باعث میشود تا در عوض رشد و نهادینهشدن مطالبه عدالتخواهی در جامعه، شأن و منزلت برخی نهادهای ارزشی کاهش یابد و اعتماد عمومی در رسانههای ضدانقلاب و مغرض سرریز شود. شاید بشود، عدالتخواهی نوع توییتری و اینستاگرامی برخی مدعیان را در اصل عدالتخواهی دچار کمبودها و نقصان بدانیم. در این میان هرگونه افراط و تفریط شامل نگاه سیاسی به عدالت و بی تفاوتی نسبت به عدالت آفتهای عدالت خواهی اصیل هستند. سوال اصلی این است که عدالت خواهی افشاگران توییتری ، عدالت خواهی واقعی است؟
منبع: روزنامه صبح نو
انتهای پیام/
انتهای پیام/