«شب دهم»؛ تبدیل «علاقه» به «عشق حقیقی» با اکسیر حضرت سیدالشهدا (ع)/ چرا عاشقانه «حیدر خوشمرام» ماندگار شد؟
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سید مرتضی حسینی؛ «شب دهم» در آستانه بیست سالگی همچنان سریالی محبوب است. فراتر از محبوبیت که به استقبال و ذائقه مخاطبان تلویزیون بازمیگردد، باید گفت شب دهم هنوز هم قابلیتهایی دارد که با وجود پخش تلویزیونی چندباره، همچنان بیننده را با داستان و شخصیتهای خود همراه میسازد.
در نیمه دوم سال 1380 و زمانی که حسن فتحی درگیر ساخت سریال «روشنتر از خاموشی» (ملاصدرا) بود، با جمعی از بازیگران و عوامل این مجموعه تلویزیونی، دست به کار شد و تولید «شب دهم» را کلید زد؛ سریالی که قرار بود در نوروز سال 1381 روی آنتن شبکه اول سیما برود.
سریالی برای جذب مخاطبان نوروزی در ماه محرم
تاسوعا و عاشورای آن سال با روزهای چهارم و پنجم فروردینماه و اوج تعطیلات نوروز همزمان شده بود. در آن زمان و از مدتها قبل، چیستی و چگونگی مواجهه تلویزیون با این همزمانی به بحث اصلی محافل فرهنگی تبدیل شده بود. «شب دهم» را میتوان برگ برنده آن سال تلویزیون برای مدیریت درست این همزمانی و جذب مخاطب نوروزی همزمان با تعظیم شعائر محرم دانست.
دو سال بعد و زمانی که در تابستان و پاییز سال 1382 سریال «روشنتر از خاموشی» روی آنتن رفت با وجود حضور بازیگران پرشمار و تدارک گسترده که این اثر را به عنوان یکی از تولیدات درجه الف یا به عبارت دیگر «فاخر» تلویزیون قرار میداد، استقبالی به مراتب کمتر از شب دهم از آن به عمل آمد. حالا و با گذشته دو دهه از پخش این دو سریال نیز محبوبیت و ماندگاری آنها قابلمقایسه نیست. در میان عوام،کمتر کسی است که حسین یاری را با نقش «ملاصدرا» به یاد بیاورد، اما تقریباً همگی با دیدن تصویر و شنیدن نام وی بلافاصله چهره «حیدر خوش مرام» در ذهنشان نقش میبندد.
شخصیتپردازی درست؛ هم برای نقشهای اصلی و هم فرعیها
کیفیت و ماندگاری شب دهم بیش از هر چیز به شخصیتپردازی و داستان استخواندار آن باز میگردد. تحول شخصیت اصلی (حیدر) برخلاف بسیاری از آثار سینمایی و تلویزیونی این سالها، زاید و غیرقابل باور نیست. نوسانهای رفتاری یاور (پرویز فلاحیپور) نیز از او برخلاف چهرهاش، شخصیتی شکننده و درگیر با تردیدهای فراوان ساخته است.
از سوی دیگر شخصیتهایی همچون فخرالزمان و تاجالملوک نیز با وجود جلوههایی به ظاهر کلیشه از زندگی اشرافی شاهزادههای قاجار، کدهای متفاوتی را در شخصیت بیرونی بروز میدهند که آشفتگیهای درونی و خاطرات تلخ گذشته را به بیننده منعکس میکند.
از این گذشته، شخصیتهای فرعی این سریال نیز هر کدام دارای شناسنامه و هویت مخصوص به خود هستند. مرضیه خانم مادر حیدر(ثریا قاسمی)، رفعت همسر یاور (اکرم محمدی)، دکتر ندیمی (پرویز پورحسینی)، دو خدمتکار سالمند خانه تاجالملوک، سرگرد مبرّز بازرس اداره تأمینات و... همگی با شخصیتپردازی درست به بیننده معرفی میشوند؛ شخصیتهایی که مخاطب از خلال دیالوگها و وقایع با گذشته و علایق آنها آشنا میشود.
حسن فتحی در قامت کارگردان و فیلمنامهنویس شخصیتهای فرعی را صرفاً در قامت عوامل پیشبرنده داستان تعریف نکرده، بلکه هر کدام از آنها آینهای از شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانهای هستند که داستان شب دهم در آن رقم میخورد.
شاید نمونه بارز این شخصیتها را بتوان در شخصیتهایی فرعی همچون اسمال آقا پدر رفعت (با بازی زندهیاد محمد ورشوچی)، احترام (شهین علیزاده ـ خدمتکار تاجالملوک) سروان معینی (رامسین کبریتی ـ سروان معینی) دید.
«اسمال آقا» نوازندهای است که به گفته خود، زمانی در کنسرتها و گروههای هنری در کنار هنرمندان بزرگی همچون نیداود و مرتضی محجوبی و قمرالملوک هنرنمایی میکرده و حالا به در دوران پیری اسیر اعتیاد به افیون شده و همواره حسرت گذشته را دارد. «شکرریز» نماد انسانهای فرصتطلب، زبانباز، چاپلوس و بیآرمان است و سروان معینی هم مأمور جوان، باوجدان و آیندهدار اداره تأمینات است که پایبندیهای اخلاقی خود را دارد؛ هم اوست که در قسمت پایانی با یک انتخاب، بخش مهمی از سرنوشت داستان را نیز رقم میزند. به این ترتیب در کنار دو شخصیت اصلی داستان یعنی «حیدر» و «فخرالزمان» شاهد شخصیتهای درست و تعریفشدهای هستیم که دست مخاطبان را گرفته و گام به گام در مسیر داستان پیش میبرند.
دیالوگهای شیرین به یاد تهران قدیم
در کنار شخصیتپردازی و فیلمنامه محکم، نباید از دیالوگهای جذاب «شب دهم» نیز غافل شد. دیالوگنویسی موزون و استفاده از انبوه مثلهای شیرین و دلنشین فارسی از مهمترین ویژگیهای شب دهم بود که اینبار برخلاف تجربههای ناموفق برخی سریالها و فیلمهای دیگر بدیع به نظر میرسید.
به عبارت دیگر اصلاً ادا نبود و بههمین خاطر این تصور را ایجاد نمیکرد که این دیالوگها و مونولوگها از لابهلای کتابهای خاک خورده و قدیمی جمعآوری شده و در دهان کاراکترها به زور گذاشته شده است شب دهم شیوه گفتاری اهل تهران قدیم را خیلی خوب در ذهن تماشاگر ترسیم میکرد و ادبیات گفتگوی اجدادی آنها را نشان میداد. وامگیری از فرهنگ عامیانه و استفاده از یک زمان روایی مسجع که از پهلوانان نمیمیرند شروع شده بود اینبار در شب دهم پخته و کامل به نظر میرسید.
ارادت به سالار شهیدان کربلا در بستر داستانی معمایی و تاریخی
از سوی دیگر، هسته اصلی داستان به زمینههای تاریخی ارادت ایرانیان به حضرت سیدالشهدا(ع) نیز اشاره دارد. ممنوعیت تعزیهخوانی که در زمان رضاشاه پهلوی اعمال شد در کنار سایر ممنوعیتها و سرکوبهای اجتماعی، سیاسی و دینی از جانب حکومت با زبانی ساده و همه فهم به مخاطب ارائه میشود. ترکیب این واقعیات تاریخی با وجوه دراماتیک و روایت جانسوز واقعه کربلا از زبان تعزیه خوانان، شب دهم را به یک اثر کاملاً مرتبط با مناسبت ماه محرم تبدیل کرده است.
معمولاً سریالهای مناسبتی هیچ ربط پروپاقرصی با مناسبتی که در آن پخش می شوند ندارند؛ اما شب دهم طرح اصلی قابل تامل و مرتبطی داشت. پرداختن به تعزیه و ممنوعیت در دوران رضاخانی در دل یک درام عاشقانه باعث شد این سریال عنوان ماندگارترین سریال مناسبتی تا کنون را یدک بکشد. شب دهم از معدود سریالهایی است که مناسبت در آن مجال تنفس پیدا کرد چیزی که سالها در این نوع مجموعهها جایگاهی حاشیهای پیدا کرده است.
(در نوشتن این یادداشت، از بخشهایی از مطلب «شب دهم تاریخ انقضا ندارد» به قلم دانیال ابوالحسن معمار که در سالنامه مجله فیلم (اسفند 1390) منتشر شد استفاده شده است)
انتهای پیام/4104/پ
انتهای پیام/