«ابوالکلام آزاد» اندیشمند مسلمانی که به فکر یکپارچگی هند بود
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا- بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشتبهخشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ،از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
ابوالکلام محییالدین احمد (1305-1379ق)، متخلص به «آزاد»، دانشمند، محقق، سیاستپیشه، خطیب، روزنامهنگار، مفسر قرآن و ادیب صاحبسبک اردوزبان است.
او همرزم گاندی و جواهر لعل نهرو و از اشراف برهمنان هندی بود که در استقلال هند تأثیر داشت. ابوالکلام در مکه در محله قدوه، نزدیک به بابالسلام حرم شریف به دنیا آمد. برای منسوب شدن به علمای اسلام، اسمش را احمد و لقبش را محییالدین و کنیهاش را ابوالکلام گذاشتند. پدرش نام کوچک او را «فیروزبخت» گذاشت ولی هرگز به این نام فارسی خوانده نشده و با کنیهاش مشهور است.
بعدها که وی نویسنده و شاعری نامبردار گردید، تخلص «آزاد» را برای خود برگزید و در تاریخ هند با نام ابوالکلام آزاد معروف شد. لقب مولانا را هم که به اول اسم او میافزایند نشان از مقام روحانیت او دارد.
پدرش خیرالدین، دانشمندی پایبند اصول کهن زندگی، صوفیمشرب، محافظهکار و از جوانی مخالف سلطه اروپاییان و فرهنگ و آموزش و پرورش آنان بود و باور داشت که فرهنگ جدید، ایمان مذهبی را از میان میبرد. افزون بر این، به دیگر مدارس، مانند مدرسه کلکته نظر خوبی نداشت؛ بنابراین آزاد مطابق سنت آموزشی مسلمانان هند، در خانه آموزش دید.
اجداد ابوالکلام در زمان سلطنت بابر از هرات به هندوستان مهاجرت کردند و در آگره مسکن گزیدند و سپس به دهلی رفتند. از اجدادش مولانا محمدهادی و مولانا جلالالدین که در زمان پادشاهی اکبر میزیست، از مراجع مذهبی مشهور در هند بودند. همزمان در هند، پنج تن از اعضای آن خانواده مجتهد و صاحب فتوا بودند.
مولانا خیرالدین در حدود 25 سالگی به مکه عزیمت کرد و در آنجا مقیم شد. چندی بعد، برای ادامه تحصیل به مدینه رفت و در حلقه درس محمد بن ظاهر وَتّری درآمد و در همانجا با دختر او عالیه ازدواج کرد. حاصل این زناشویی دو پسر و سه دختر بود که ابوالکلام کوچکترین آنان بود.
آزاد در 1318ق آموزش فارسی را به پایان برد. در 16 سالگی از دوره درس نظامیه و دروس طلبگی فراغت یافت؛ در صورتی که معمولاً طلاب از 20 تا 25 سالگی این مرحله را سپری میکردند. چون به پزشکی علاقه داشت، مطالعه کتاب قانون ابن سینا را آغاز کرد. با خواندن آثار سِرسیداحمدخان، مؤسس دانشگاه علیگره، متوجه اهمیت تمدن و فرهنگ غرب شد و پنهان از پدر، زبان انگلیسی را آموخت و اغلب به مطالعه کتب علمی و ادبی انگلیسی میپرداخت.
بسیار زود در زبان اردو به شاعری و نویسندگی و خطیبی شهرت یافت. از 11 سالگی سرودن آغاز کرد و اشعارش را در مجله ارمغان فرخ بمبئی و خدنگ نظر لکهنو با تخلص «آزاد» به چاپ رساند. منتخب سرودههای او در مجموعهای با عنوان نیرنگ عالم انتشار یافته است. در همان ایام، نوشتن مقالات را هم شروع کرد. نخستین مقاله او در 12 سالگی در روزنامهای چاپ شد. ابتدا مقالات خود را در روزنامههای کلکته چاپ کرد و سپس ماهنامهای به نام لسان الصدق، در کلکته تأسیس کرد که نخستین شماره آن در 20 نوامبر 1903 منتشر شد و به مدت یک سال انتشار آن ادامه داشت.
نخستین بار در 12 سالگی در یک مجمع عمومی اسلامی سخنرانی کرد. در 1904م در اجلاس سالانه «انجمن حمایت اسلام» لاهور که از مؤسسات معتبر اسلامی بود، نطق فصیح و بلیغی ایراد کرد که تحسین همگان را برانگیخت؛ به طوری که شمسالعلماء خواجه الطاف حسین حالی، شاعر بلندآوازه اردو گفت: «باور نمیکردم نوجوانی با این سن و سال و خطیبی با چنین قدرت، مدیر ماهنامه لسان الصدق باشد». شبلی نعمانی، محقق و شاعر زبان اردو و فارسی، با دیدن توانایی آزاد، مدیریت مجله الندوه را به او سپرد.
در 1906 مدیر روزنامه وکیل اَمریتسَر پنجاب شد؛ اما به این کار ادامه نداد و برای مطالعه در حدود دو سال در ایران، عراق، مصر، سوریه و ترکیه به سیاحت پرداخت. سپس به اروپا رفت اما وقتی به فرانسه رسید، تلگرافی دریافت کرد که حاوی خبر بیماری پدرش بود. به ناچار سفر را کوتاه کرد و به کلکته بازگشت.
شهرت ابوالکلام در هند و میان مسلمانان وقتی آغاز شد که هفتهنامه الهلال را در کلکته تأسیس کرد و نخستین شماره آن روز سیزدهم ژوئیه 1912 منتشر شد. از اهداف اصلی وی از انتشار این مجله میتوان به این موارد اشاره کرد: نخست اینکه ارگانی برای نشر افکار مسلمانان هند باشد و پیروان مذاهب گوناگون اسلام آزادانه بتوانند افکار خود را در آن بنویسند؛ دوم، افشاگری و انتقاد از رفتار جابرانه حکومت استعماری در هند و سوم، ترویج سبک ساده و روان و پخته زبان اردو و عرضه الگوهایی از نشر اردو برای تقلید به جامعه مسلمانان هند.
الهلال از همان شماره نخستین در سراسر هند مشهور شد و در صدر مطبوعات مرغوب و پرتیراژ اردو قرار گرفت و جنبوجوش تازهای را در بین مسلمانان برانگیخت؛ از این رو طبیعی است که روش او در خذهب و سیاست، باب طبع محافظهکاران هندی و مقامات انگلیسی نباشد. در همین اثنا، جنگ جهانی آغاز شد و الهلال را با استناد به مقررات زمان جنگ، تعطیل کردند؛ اما آزاد ساکت ننشست و بلافاصله هفتهنامه دیگری را به نام البلاغ، که به جز اسم، عیناً همان الهلال بود را منتشر کرد و از نوامبر 1915 تا مارس 1916 انتشار آن ادامه یافت. وی برای تعلم و تربیت جوانان مسلمان و آشنا ساختن ایشان با حقوق اسلام مدرسهای به نام «دارالارشاد» در کلکته تأسیس کرد که در آن، علاوه بر قرآن و علوم عربی و شرعی، علوم جدید نیز آموزش داده میشد.
پس از آنکه ترکان عثمانی در جنگ جهانی اول به یاری آلمان، علیه انگلیس اعلان جنگ کردند، حکومت هند به رهبران مسلمان بدگمان شد؛ از این رو، با استناد به مقررات زمان جنگ در 18 مارس 1916، مجله البلاغ و مدرسه دارالارشاد را تعطیل و آزاد را از کلکته تبعید کردند. حکام انگلیسی پنجاب، دهلی و بمبئی به سبب همان مقررات، از پذیرفتن آزاد خودداری کردند و فقط حاکم بهار به او اجازه سکونت داد. آزاد به شهر کوهستانی رانچی، در بهار منتقل شد و در آنجا تا پنج ماه آزادانه زندگی کرد. در رانچی به ابوالکلام مشاغلی پیشنهاد شد که نپذیرفت و نشان داد که حاضر به همکاری با حکومت غاصب نیست. سرسختی او سبب بدگمانی بیشتر مقامات انگلیسی شد و پلیس خانهاش را در رانچی دو بار و در کلکته سه بار تفتیش کرد و همه اموال، اسناد، کتابها و یادداشتهای او را ضبط کرد که بیشتر آنها از بین رفت؛ از جمله آثار او که در این بازرسیها از بین رفت، دستنویس کتابهای ذیل بود:
1. تاریخ معتزله؛
2. سیرت شاه ولیالله؛
3. خصایص مسلم؛
4. امثال القرآن؛
5. ترجمان القرآن (تا سوره هود)؛
6. تفسیرالبیان (تا اول سوره نساء)؛
7. وحدت قوانین کائنات؛
8. قانون انتخاب طبعی؛
9. معنویت کائنات؛
10. نقدی بر دیوان اسدالله غالب دهلوی؛
11. نقدی بر دیوان شرف جهان قزوینی؛
12. گنجینه مقالات یادداشتها، که به قول ابوالکلام، حاصل دماغ و سرمایه زندگی وی بود، در این حملات معدوم شد.
ابوالکلام همچنان به برنامههای سیاسی و فرهنگی و مبارزاتی خود ادامه میداد. حتی برای پرورش جوانان مسلمان مدرسهای دایر کرد که هماکنون به صورت دانشکده دولتی اداره میشود. افزون بر آن، کتابهای چندی از جمله تذکره شیخ احمد سرهندی در در دو جزء و سیرت امام احمد بن حنبل و شرح حدیث غربت را تألیف کرد که همه به جز ابتدای تذکره شیخ احمد سرهندی، در حملههای پلیس به خانهاش از بین رفت.
در ژانویه 1920 در جنبش عدم همکاری با انگلیس که مهاتما گاندی آن را پیشنهاد کرده بود، فعالانه شرکت کرد و ضمن مقالاتی، شدیداً به رفتار ظالمانه حکومت استعماری حمله کرد و آزادی هند و بهبود وضع مسلمانان را خواستار شد. وی همچنین از رهبران جنبش «خلافت اسلامی» شد که در آن ایام مسلمانان سنی هند به این جنبش توجه بسیار داشتند.
حکومت استعماری انگلیس، آزاد را به سبب دفاعیاتش که با عنوان «قول فیصل» نوشت و ملت هند را به شورش علیه انگلیس دعوت کرده بود، به یک سال حبس محکوم کرد و او را از دسامبر 1921 تا 6 ژانویه 1923 در زندان نگاه داشت. از این به بعد، تا 1945 که هند آزاد شد، روزگار آزاد در مبارزه و زندان گذشت و مجموعاً 10 سال و هفت ماه را در زندان به سر برد. در 1927 بار دیگر هفتهنامه الهلال را به راه انداخت، لیکن در این دوره، تبلیغات سیاسی و وطنپرستی و دعوت به مبارزه برای حصول استقلال جای دعوت خلافت را گرفته بود.
آزاد در 1923 در 35 سالگی به ریاست حزب «کنگره ملی هند»،، که تا امروز بر هند حکومت میکند انتخاب شد و جوانترین رئیس کنگره در تاریخ 100 ساله آن است. وی تا 1946 در همان مقام ماند. همه مذاکرات با نمایندگان انگلستان برای استقلال هند زیر نظر او انجام گرفت؛ یعنی گفتوگوها در 1942 و مذاکره با هیئتها در 1945 و همچنین مذاکره با هیئت «کابینه انگلستان» در 1946 که منجر به استقلال کامل هند شد. آزاد همچنین رئیس هیئت نمایندگی هند بود. از این نظر، دوران ریاست او بر کنگره هند، از حساسترین و سرنوشتسازترین دورهها در تاریخ جدید هند و حزب کنگره هند است. ابوالکلام آزاد، بعد از استقلال هند در 1947 و در دولت جواهر لعل نهرو، وزیر وزارت آموزش و تحقیقات علمی شد و این مقام را تا پایان عمر، مدت 11 سال بر عهده داشت.
آزاد در صدر آن دسته از رهبران مسلمانی بود که نظریه هندوستان یکپارچه و مستقل را قبول کرد. او به همراه گاندی و نهرو بر اساس مبادی عرفان اسلامی، جنگهای مذهبی و فرقهای را محکوم میکرد. به تمامیت ارضی هند ایمان قلبی داشت و از این رو با محمد علی جناح که از کنگره جدا شده و تقسیم هند را بر اساس دین پیشنهاد کرده بود، به مخالفت برخاست.
حضور آزاد در هند سبب شد که نزدیک به 100 میلیون مسلمان هندی از پشتیبانی دولت برخوردار شوند و بیش از 50 میلیون شیعه هندی که در پاکستان مأمنی برای خود نمیدیدند، با حمایت آزاد و سکولاریزم نهرو جان و مالشان در امان بماند.
در سالهای اول قرن بیستم، آزاد تمام فکر و فعالیت خود را صرف وحدت طبقات از هم گسسته هندی کرد. او معتقد بود که همه ادیان یک اصل و یک ریشه دارند و آن خداپرستی است. او توانست طلاب مسلمان را با فرهنگ و معارف امروزی آشنا سازد.
از یادگارهای آزاد، سبک پخته و روانی است که در زبان اردو ارائه کرده است و آن زبان را با چنان شیوه دلپذیری در مقالات و تألیفات خود به کار برده است که تا امروز از آن پیروی میشود.
ابوالکلام آزاد در مراحل گوناگون زندگی، مبارزات سیاسی و ایام گرفتاری در زندان هرگز دست از مطالعه و تحقیق برنداشت. روش او در تحقیق، ترکیبی از ایقان شرقی و استقراء و تحلیل غربی است. در مقالات و کتابهایش ژرفاندیشی و وسعت اطلاعات علمی او به وضوح دیده میشود. در زندگی او همواره اسلام محور اصلی بود و همه تحقیقات او نیز بر مبنای اسلام بود. عشق او به هند تا آنجا بود که هرگز غیر از لباس هندی لباسی نپوشید و با وجود آشنایی کامل با زبان فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسه به جز اردو به زبان دیگری صحبت نمیکرد. برای بسط روابط فرهنگی هند با سایر کشورها، «شورای روابط فرهنگی هند» را تأسیس کرد؛ لیکن زمینه افکار اسلامی و ادبی آزاد و همه زیباییهای لفظی و معنوی نوشتههای او از زبان و ادب فارسی مایه گرفته است. حلاوت و فصاحت آثار اردوی او نیز در پرتو فنون بلاغی و ادبی فارسی و الفاظ و امثال و اشعار دری است. گاهی در مقالاتش به زبان اردو یا در سخنرانیهایش از شعر فارسی، به خصوص از حافظ استفاده کرده است.
زمانی به او پیشنهاد رئیس جمهوری دادند اما نپذیرفت. در تمام مراحل زندگی به سادگی زندگی کرد و راننده شخصی و محافظ نمیپذیرفت و در دعوتهای رسمی از سران کشور نیز شرکت نمیکرد. روابط وی با دو معاونش، همایون کبیر و غلام السیدین، دوستانه و استاد و شاگردی بود. او در کلکته با زلیخابیگم ازدواج کرد که ثمره این ازدواج پسری به نام حسین بود که در چهار سالگی مرد. زلیخا نیز در 1944 وقتی آزاد در زندان بود، درگذشت.
آزاد در 24 فوریه 1958 در 70 سالگی در دهلی درگذشت. جنازهاش را هندوان و مسلمانان با اشک و گل، تشییع کردند و او را در میدان مقابل مسجد جامع دهلی، روبهروی ارگ شاهجهانآباد به خاک سپردند. آرامگاهش زیارتگاه و برای ملت هند محترم است.
تألیفات مشهور آزاد به زبان اردو چنین است:
1. دوره ماهنامه لسان الصدق، که تقریباً یک سال انتشار یافت؛
2. دوره اول هفتهنامه الهلال، شامل پنج جلد که از ژوئیه 1912 تا نوامبر 1914 هفتگی و چندی هم روزانه منتشر شد؛
3. شماره های البلاغ که دوره دوم الهلال بود، این دوره از نوامبر 1915 تا آوریل 1916 انتشار یافت و در یک مجلد جمعآوری شده است؛
4. دوره هفتهنامه پیغام که از سپتامبر 1921 تا دسامبر همان سال منتشر و در یک مجلد جمعآوری شده است؛
5. دوره مجله الجامعه، که از آوریل 1923 تا ژوئن 1924، چندی پانزده روز یک بار و سپس ماهانه، منتشر شد؛
6. دوره سوم الهلال، که به صورت هفتگی از ژوئنِ 1927 تا دسامبر همان سال منتشر و در یک مجلد جمع شده است؛
7. المرآة المسلمة (زن مسلمان)، این اثر چاپ و منتشر شده است؛
8. حالات سرمد، این کتاب را نخستینبار به ضمیمه شرح احوال حسین بن منصور حلاج در یک مجلد به نام دو قطره خون شهادت، در چاپخانه رحمانی دهلی به طبع رساندهاند؛
9. جزء اول تذکره خاطرات، که ابتدا در 1919 در مطبعه البلاغ کلکته به چاپ رسید؛
10. مسئله خلافت و جزیرة العرب، متن خطابهای از آزاد است که در کنفرانس خلافت، در بنگال، به تاریخ فوریه 1920 در کلکته ایراد شده و همان سال در مطبعه البلاغ به چاپ رسیده است؛
11. سه خطابه صدارت در اجلاس کنفرانس استانی خلافت در اجلاس «جمعیه العلماء». این سه خطابه هر یک جداگانه در چاپخانه سواراج دهلی به چاپ رسیده است؛
12. قول فیصل، که با مقدمهای از خود مولانا به سال 1921 در مطبعه البلاغ کلکته چاپ شده است؛
13. خطبه صدارت کنگره ملی هند، اجلاس ویژه منعقده در 15 سپتامبر 1923 در دهلی؛
14. خطبه صدارت کنفران سخلافت، در اجلاس دسامبر 1925 در کانپور که در دهلی به چاپ رسیده است؛
15. جامع الشواهد، دربارهت مسئله مساجد در هند است که نخستین بار در دو شماره مجله معارف، صادره از اعظم گره، چاپ شد و بعد به صورت کتاب منتشر شد؛
16. سه مجلد تفسیر مترجمان القرآن، جلد اول آن از ابتدا تا سوره الانعام که به سال 1931 در دهلی و بار دیگر در 1947م در لاهور چاپ شده است. جلد دوم از سوره الاعراف تا سوره المؤمنون که به سال 1936 چاپ شده است. جلد سوم که شامل مقدمه و 24 مبحث اساسی قرآنی است. این اثر آماده چاپ بود که آزاد درگذشت و دستنویس آن نیز مفقود شد؛
17. خطبه صدارت در کنگره ملی هند، اجلاس رامگره، مورخ 1940 که در اللهآباد به چاپ رسید؛
18. غبار خاطر و کاروان خیال که مانند تذکره شرح احوال مولانا به قلم خود اوست. اساس این کتاب نامههایی است که مولانا از زندان احمدنگر به دوست خود، مولانا حبیبالرحمان شروانی نوشته است. این اثر نخستین بار در 1946 در دهلی منتشر شد و بعدها بارها تجدید چاپ شد؛
19. مکاتیب، مجموعه نامههای ابوالکلام است که به صورتهای گوناگون چاپ شده است؛
20. هند آزادی گرفت، در 1958، که شرح احوال سیاسی آزاد از زبان خود اوست. آزاد آن را به زبان اردو به همایون کبیر املا کرده و وی آن را به انگلیسی ترجمه کرده است. این کتاب به قلم امیر فریدون گرکانی به فارسی برگردانده شد و در 1342ش در تهران انتشار یافت.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/