دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
10 تير 1399 - 06:14

جهانپور

/
کد خبر : 498726

؟؟؟


- در بحث خبرنگاری علم و اینکه خبرگزاری علمی به چه معناست یا حداقل اینکه آیا ما یک الگوی بومی داریم یا نه، اتفاقاً من تجربه‌ای دارم که به نوعی با این موضوع قرابت دارد. زمانی که در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بودیم به همت دوستان بحثی به نام «آموزش خبرنگاری سلامت» را شروع کردیم و دقیقاً در جلسات تحقیقی و پژوهشی که در ابتدا انجام شد، البته اهمیت و ضرورت موضوع روشن بود ولی برای اینکه موضوع تبیین شود و به یک چارچوب تئوریک برسیم و اینکه اصلاً خبرنگاری سلامت چه هست، چون به هر حال یک بخشی از آن هم خبرنگاری علمی است و حالا یک بخشی هم ممکن به نوعی با حوزه‌های اجتماعی مرتبط باشد ولی به هر حال قرابت خیلی زیادی داشت. از سوی دیگر آنجا هم محیط دانشگاهی بود. ما می‌خواستیم ظرفیت و توانمندی بچه‌هایی که در این زمینه کار می‌کنند را توسعه دهیم و دقیقاً همین مشکل وجود داشت که اصلاً سبب تعریفش چیست؟ البته پیش از آن یکی دو کار در اروپا شده بود. مثلاً فکر می‌کنم در یونان کاری در این زمینه انجام شده بود که سعی می‌کردیم از آنها الگو بگیریم ولی همین تعریف وجود دارد بر اساس اینکه دوباره مرز این بحث با مدیکال ژورنالیسم چیست؟ چون ما یک مدیکال ژورنالیسم داریم که چیزی است که عملاً در مجلات علمی اتفاق می‌افتد و قاعدتاً مخاطبش عام نیست و یک اتفاقی داریم به نام خبرنگاری حوزه سلامت یا خبرنگاری حوزه پزشکی که دقیقاً اتفاقاً کارویژه مأموریت و مخاطبش عام است. طبیعتاً این دو با هم فاصله داشت. حالا این مدیکال ژورنالیسم به آن معنی بود، حتی یک دوره ارشد هم در ایران طراحی شده بود و در شیراز دانشجو می‌گرفت ولی این قسمت ماجرا روی زمین مانده بود. آنجا هم یک تلاش‌هایی شد اما وقتی می‌خواستیم از اساتید ارتباطات استفاده کنیم واقعاً می‌دیدیم که موضوع برای خود آنها هم خیلی باز و روشن و شفاف نبود. منظورم این است که یک درد مشترک با هم داشتیم. حالا آنجا یک اتفاقی افتاد، دو دوره برگزار کردیم، یک کوریکولومی با اساتید آموزش بهداشت و اساتید آموزش پزشکی که ما حداقل این دو رشته را از روی بخت و اقبال داشتیم. آموزش بهداشت تا مقطع PhD در کشور داریم، آموزش پزشکی هم دوباره یک رشته جداگانه است که آن هم تا مقطع PhD در کشور داریم، لااقل از آنها برای تدوین کوریکولومش استفاده می‌کردیم که البته یک مقدار هم ابتر ماند. الان با توجه به صحبت‌های شما من دوباره انگیزه پیدا کردم تا با استفاده از ظرفیت‌هایی که در تهران هست اگر امکانش باشد این را بیشتر فعالش کنیم. قدم خیلی مثبتی است. در همین بحران کرونا هم یکی از ضعف‌هایی که خود ما هم حتی در ساختار روابط عمومی و روابط عمومی‌ها داشتیم همین انتقال پیام بود از یافته‌هایی که به هر حال در حوزه علم و فناوری در دنیا پیش آمد و به نوعی در ترجمانش در ایران و انتقالش به مخاطب واقعاً مشکل وجود داشت. البته توسط دوستان و بدون اینکه در چارچوب خاصی بگنجد از ظرفیت‌هایی که بود استفاده می‌شد ولی قطعاً یکی از نقاط آسیب ما در همین حوزه بود و رویکردی که شما دارید و تجربه‌هایی که قطعاً اینجا ثبت خواهد شد، انتقالش حتی به دوستان ما در حوزه روابط عمومی چه در وزارت بهداشت و چه در دانشگاه‌های علوم پزشکی، به هر حال الان 65 دانشگاه علوم پزشکی در کشور هست که هر کدام یک ظرفیت‌هایی داریم. حالا تفاوت ما حداقل با دانشگاه‌های آزاد و دانشگاه‌های زیرمجموعه وزارت علوم این است که ما در عین اینکه به ما هو دانشگاه هستیم، به نوعی خدمات بهداشتی و درمانی کل آن استان و منطقه جغرافیایی تحت پوشش‌اش هم برمی‌گردد به دانشگاه که این هم دوباره خاص است. یعنی آن مشکل خبرنگاری سلامت و پزشکی سر جای خودش هست، این هم خاص است. یعنی تقریباً الگوی مشابهی در دنیا نداریم که دانشگاه متولی ارائه خدمات بهداشتی درمانی در مجموعه تحت پوشش خودش به لحاظ جغرافیایی باشد. بنابراین لزوماً نمی‌توانیم از جایی الگو بگیریم مگر اینکه خودمان ابتدا به ساکن بتوانیم به نوعی این را تبیین کنیم. قطعاً اتفاقی که اینجا خواهد افتاد، چون کارویژه و مأموریت شما به صورت حرفه‌ای کار خبر و اطلاع‌رسانی است، به نظر من ثبت تجاربش اگر اتفاقات و رویدادها مستندسازی شود و مرتباً در مسیر، ارزشیابی شود و 0950 روی آن صورت بگیرد، واقعاً در مدیریت دانش و حداقل ما در وزارت بهداشت و علوم پزشکی می‌توانیم استفاده زیادی از این حوزه ببریم. چون به هر حال بخشی از آن علومی که شما می‌خواهید پوشش دهید حوزه علوم سلامت و علوم پزشکی است. این از یک موضوع، موضوع دیگر هم اینکه به هر حال ما آمده‌ایم اینجا که خدا قوّت عرض کنیم خدمت همه دوستان، به خصوص که این حوزه هم حوزه‌ای است که قرابت بیشتری هم داریم به خاطر اتصالش به نظام دانشگاهی کشور و اینکه حالا فرصت شد حداقل اگر در کوران دوران کرونا فرصت فراهم نبود و یا ما عذر تقصیر داشتیم، امروز خدمت دوستان برسیم. آنا هم فکر می‌کنم جزء اولین یا دومین خبرگزاری‌هایی است که توفیق شد خدمت برسیم. هم خدا قوّت به دوستان بگوییم و هم سپاسی داشته باشیم از همه خدماتی که در این حوزه اتفاق افتاد. به نظر من ما در حوزه اطلاع‌رسانی علی‌رغم همه ضعف‌ها، نواقص و کاستی‌هایی که در ابعاد مختلف داشتیم، فکر می‌کنم در بسیج ملی مقابله با کرونا یک اتفاق به هر حال خوبی افتاد. یک نقطه عطف بود برای همه ما که حوزه اطلاع‌رسانی می‌تواند چقدر نقش داشته باشد، به خصوص که بسیج ملی مقابله با کرونا از ابتدا هم در کشور بیش از آنکه متصل به اعمال محدودیت‌های قانونی یا ابزارهای حاکمیتی باشد، از اول رویکردش تبیینی، اقناعی و مشارکتی بود. این رویکرد تبیینی، اقناعی و مشارکتی که شاید روزهای اول خیلی‌ها امیدی هم به آن نداشتند، ما می‌توانیم بگوییم حداقل در سه ماه نخست با یک ضریب نفوذ خیلی بالا توانست اثرگذار باشد، دیدیم جایی که ضرورت و اهمیت موضوع تبیین شود، مسائل برای مردم تبیین و تفهیم شود و افکار عمومی اقناع شوند، قاعدتاً جلب مشارکت خیلی سهل و با سرعت بیشتری صورت خواهد گرفت، با ضریب نفوذ بالا و فکر می‌کنم در فروردین و اردیبهشت ما واقعاً به یک جایی رسیده بودیم که می‌توانستیم ادعا کنیم حتی هر پیرمرد و پیرزن بی‌سوادی در اقصی نقاط کشور، یعنی در دورترین نقاط قابل تصور، چکیده و آن کلیات موضوع، روش‌های پیشگیری و مقابله را می‌دانست و خیلی وقت‌ها دیگر بعد از آن، بحث‌ها برای مردم تکراری شده بود و البته آن تکراری شدن شاید امروز دارد عوارض خودش را نشان می‌دهد. ولی این ضریب نفوذ قطعاً بازویی داشت که این را محقق کرد و آن بازوی ساختار اطلاع‌رسانی در کشور بود. به خصوص خبرگزاری‌های رسمی و به خصوص خبرگزاری‌هایی که به نوعی احساس قرابت و هم‌جنسی با موضوع می‌کردند. من واقعاً از همه دوستان سپاسگزارم. حالا اگر پیام ما از اینجا هم به کسی منتقل شد، همه خبرگزاری‌های رسمی کشور و بسیاری از پایگاه‌های اطلاع‌رسانی در این زمینه، خالصانه به میدان آمدند و نشان دادند که اگر در خیلی از جاها و میدان‌ها در حوزه رسانه و اطلاع‌رسانی ضعف داریم، این ضعف‌ها برمی‌گردد به آنجایی که باید موتور محرکه سیستم اطلاع‌رسانی باشد و این برعکس این اتفاق حداقل در حوزه کرونا اتفاق افتاد. حداقل آن چیزی که من تجربه کردم، 110 روز را که این 110 را به یمن رمز «یا علی» می‌خواهم حفظ کنم، 110 روزی که خیلی از نزدیک موضوع را رصد می‌کردم، انصافاً با کمترین هزینه از سوی سیستم دولتی و با بیشترین مشارکت از سوی رسانه‌ها، خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های اطلاع‌رسانی دنبال شد. به نظر من نقطه عطف است. این ضعف ماست که هنوز مستندسازی‌های ما کامل نشده و ایکه چقدر بتوانیم این knowledge management، این انتقال دانش و این تجاربی که اینجا اتفاق افتاد را ثبت کنیم و بعد منتقل کنیم که به هر حال یک نفر اگر یک دهه بعد در مواجهه با یک اپیدمی یا هر بحران بزرگی مثل این در کشور خواست از تجارب گذشته و حداقل در حوزه اطلاع‌رسانی و مدیریت افکار عمومی اطلاع یافته و از آن استفاده کند، امیدوارم بتوانیم آن را هم با کمک شما دوستان و البته استفاده از تجربه و مهارتی که دارید مستندسازی کنیم، یعنی در ادامه مسیر اطلاع‌رسانی، این مستندسازی هم اتفاق بیفتد. به نظر من به عنوان کسی که ادعای آشنایی با رسانه را ندارم ولی به عنوان کسی که به نوعی با رسانه سروکله زده‌ام و تقریباً روزی را بدون رسانه طی نکرده‌ام، این رخداد تقریباً رخداد بی‌نظیری از این منظر بود که با همت دوستان و بچه‌هایی صورت گرفت که شاید خیلی از آنها گمنام و ناشناخته در سراسر کشور در بدنه ساختار اطلاع‌رسانی کشور به نوعی این کار را رقم زدند. به نظر من همان‌طور که مدافعان سلامت داشتیم، مدافعان اطلاعات سلامت و مدافعان اخبار سلامت را هم داشتیم که اینها هم شاخه‌ای از مدافعان سلامت بودند. به هر حال امروز هم یکی از کمترین اقداماتی که می‌توانیم انجام دهیم همین تقدیر و سپاس ساختار نظام سلامت کشور از بچه‌های حوزه اطلاع‌رسانی است به خاطر کار بزرگی که رقم زدند و به طور اخص آنا و بچه‌های آنا. البته منظور از «بچه»ها به معنی بچه بودن نیست، به هر حال من هر جا که روابط عمومی بودم، تفسیری که داشتیم و خدمت دوستان گفتیم هر جای سازمان اگر ساختار هرمی داشته باشد، ساختار روابط عمومی فلت است و تعبیری هم که همیشه در میان همکاران به کار می‌بریم می‌گوییم «بچه‌های روابط عمومی»، بنابراین این تعبیر سوءبرداشت نشود ولی «بچه‌های» آنا و همین‌طور خبرگزاری‌های دیگر واقعاً زحمت کشیدند. امیدوارم ما بتوانیم پیام تقدیر و سپاس هم وزیر بهداشت و هم سازمان و ساختار و نظام سلامت و مدافعان سلامت کشور را خدمت دوستان حوزه اطلاع‌رسانی، حوزه خبرگزاری‌ها منتقل کنیم.


؟؟؟


- من واقعاً این را شاید با تمام وجود گفتم که ساختار روابط عمومی را فلت می‌بینم. یک اتفاقی که به نظرم در حوزه اطلاع‌رسانی کرونا افتاد، شاید هم کار خدا بود، یعنی تلاشی که بچه‌ها می‌کردند شد مصداق «وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا» (و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راه‌های خود، هدایتشان خواهیم کرد)؛ نمی‌خواهیم بگوییم خیلی ابتکار ما بود. این بود که از همان ابتدا به جای اینکه بیاییم و درگیر این جلساتی شویم که خروجی آنها فقط صورتجلسه است و تقریباً افتخار می‌کنم که کمترین‌شان را رفتم در همه این ایام و دوستان ما هم کمترین‌شان را رفتند و حالا شاید جایی منجر به گله بعضی دوستان هم شده، به هر حال همین که مستقیم با بچه‌های خبرنگار نشستیم، تقریباً می‌توانم به شما بگویم این توفیق نصیب ما شد که روزی دو کنفرانس خبری داشتیم، یک کنفرانس خبری تخصصی ساعت 11:30 هر روز و یک کنفرانس ساعت دو که تا یک ماه پیش در خدمت دوستان بودم و عملاً به نوعی پاسخ به شایعات یا اخبار حاشیه‌ای و حاشیه‌های فضای مجازی بود. تقریباً هیچ کشوری این را نداشت و فقط هم ما چیزی که با کمک بچه‌های رسانه دنبال می‌کردیم این بود که به نوعی یک سرمایه اجتماعی را از مسیر اعتماد متقابل و اعتماد ملی رقم بزنیم. هیچ وقت به هر حال 100 درصد محقق نمی‌شود ولی فکر می‌کنم سال‌ها بود که یک چنین اعتماد عمومی رقم نخورده بود. البته گپش هم وجود دارد و ممکن است همچنان گپ داشته باشد ولی فکر می‌کنم مدت زیادی بود که حداقل خود ما این را لمس نکرده بودیم، حتی با مجموعه نظام سلامت این ارتباط شکل بگیرد و فکر می‌کنم یک سرمایه بزرگ هست و بود که خلق شد و امیدوارم بتوانیم در کنار شما حفظش کنیم.


؟؟؟


- که حوزه ما نبود اصلاً. خیلی از حوزه‌ها اصلاً حوزه ما نبود ولی چون وزارت بهداشت آوانگارد شده بود، باید به نوعی پاسخ همه اینها را می‌داد.


؟؟؟


- موضوع ستاد که فراتر از وزارت بهداشت است. آن چیزی که در وزارت بهداشت رقم خورد تقریباً اواسط دی ماه که موضوع ویروس کرونا در چین و دو سه روز بعد اولین کشورهایی که فراتر از مرزهای چین این ویروس را میزبانی کردند مثل تایلند و ژاپن مطرح شد، تقریباً آلارم و زنگ هشدار در وزارت بهداشت به صدا درآمد. من یادم است که در همان زمان آخرین جلسات شورای معاونین وزارت بهداشت در دی ماه شاید تقریباً کامل اختصاص پیدا کرد به این ویروسی که تقریباً آن زمان حتی اسم هم نداشت و فقط آن را به عنوان «نوول کرونا» یا «ویروس کرونای جدید» می‌شناختیم. به هر حال هم‌زمان هم چین به نوعی ژنوم آن را به سازمان بهداشت جهانی معرفی کرد و بحث اینکه متعاقباً کیت‌هایی بر اساس آن ژنوم باید ساخته می‌شد شکل گرفت. شورای معاونین در اواخر دی ماه در وزارت بهداشت این اتفاق افتاد و بعد از آن اولین جلسه قرارگاه تأمین دارو و تجهیزات پزشکی که اگر اشتباه نکنم فکر می‌کنم دوم یا سوم بهمن بود، موضوع تجهیزات و حتی داروهایی که در مسیر مقابله با کرونا ممکن است مورد نیاز باشد در اوایل بهمن مطرح شد و آنجا دوستان مأمور شدند برای یک تأمین، خرید و واردات تجهیزات حفاظتی و ماسک، اقلام ضدعفونی، آن چیزی که بر اساس مطالب علمی تا آن زمان می‌توانست برای مقابله مؤثر باشد و داروهایی که تا آن لحظه پیش‌بینی می‌شد که ممکن است در مسیر مقابله با کرونا، اگر هر روزی که ویروس به کشور راه پیدا کند نیاز به آن داشته باشیم. به هر حال در حوزه دارو این اتفاقات افتاد، در حوزه ماسک تلاش‌ها انجام شد، بخشی که به عنوان ذخیره استراتژیک بود به تدریج داشت فراهم می‌شد، تولید داخل هم قرار شد توسعه پیدا کند. ولی بزرگ‌ترین معضلی که وجود داشت این بود که بزرگ‌ترین تولیدکننده و بزرگ‌ترین صادرکننده ماسک دنیا خودش شده بود بزرگ‌ترین مشتری و در دنیا داشت ماسک جمع می‌کرد؛ چین! به اضافه اینکه ما تحریم‌ها را به موازات داشتیم که این یک نکته اساسی است که در هر مستندسازی یا بازنگری و روایتی که از بسیج ملی مقابله با کرونا داشته باشیم، هیچ‌کس نمی‌تواند این آیتم را نادیده بگیرد. فقط یک محموله‌اش را در همان روزها 6 میلیون برای کشور در اروپا خریداری شده بود، وقتی رفت در فرودگاه انگلیس در آخرین دقایق شناسایی و توقیف شد و اجازه اینکه به سمت ایران ارسال شود را ندادند. بنابراین همیشه به موضوع تحریم باید پررنگ نگاه کنیم برای اینکه بتوانیم مقایسه و تحلیل کنیم حتماً باید این متغیر را در نظر داشته باشیم ولی به هر حال اتفاقی که افتاد به این سمت رفت که ظرفیت موجود در داخل چه در بحث دارو و چه در زمینه تجهیزات پزشکی و حفاظتی توسعه پیدا کند و تا حدی که بضاعت بود این اتفاق افتاد. هم‌زمان در شورای معاونین تصویب شد که قرارگاهی تشکیل شود (این با آن ستاد متفاوت است) به نام قرارگاه ملی مقابله با کرونا. این در داخل ساختار وزارت بهداشت بود. با توجه به تجربه خوب و موفق یک‌ساله‌ای که ما از رویکرد قرارگاهی به مدیریت تأمین دارو و تجهیزات پزشکی داشتیم و فکر می‌کنم یکی از آن حوزه‌هایی است که مغفول مانده و نقش بسیار مؤثری در شرایط تحریم به خصوص در یک سال و اندی اخیر در تأمین دارو و تجهیزات با رویکرد قرارگاهی داشت، قرار شد قرارگاه ملی مبارزه با کرونا در وزارت بهداشت تشکیل شود و به نوعی تشکیل هم شد و وظیفه کمیته اطلاع‌رسانی آن هم بر عهده بنده بود. ولی آن قرارگاه ملی مقابله با کرونا بود و به هر حال جلسه‌ای که قرارگاه داشت، قرار شد دوستان در حوزه‌های مختلف، در حوزه اورژانس، مسیر تیم‌های واکنش سریع، تیم‌های اورژانس، وسایل حفاظتی برای انتقال بیمار و برای پرسنل را فراهم کنند. در حوزه بهداشت قرار شد که پروتکل‌های جامع برای غربالگری، غربالگری ورود، شناسایی اولین موارد شکل بگیرد و ساختار بهداشتی کشور به نوعی برای این موضوع بازآرایی شود. ساختار درمانی کشور، قرار شد بیمارستان‌ها و مراکز درمانی معین در شهرهای مختلف کشور تعیین شود که از جمله از خود تهران شروع و در همه جا این اتفاق افتاد. همه اینها مربوط به هفته اول بهمن ماه است و هم‌زمان با آن قرار شد و این اتفاق هم که نظام آزمایشگاهی کشور با محوریت انستیتو پاستور موضوع روش‌های آزمایشگاهی پیشرفته شناسایی ویروس بیماری را در دستور کار قرار دهد. همه این دوستان هم مسیر را دنبال کردند و در همان هفته اول اسفند تقریباً ساماندهی و آرایش آنها کامل شده بود. یعنی تکلیف نظام آزمایشگاهی کشور روشن بود. مادامی که تست قطعی در دنیا ساخته نشده و بعد از آنکه ساخته شد تا زمانی که به دست ما نرسیده، یک مسیر را مشخص کرده بودند برای تشخیص قطعی که اصطلاحاً می‌گوییم از تست‌های پان کرونا شروع می‌شد که همه کروناها را می‌توانست یک‌جا تشخیص دهد که آیا فرد مبتلا به یکی از انواع کرونا و این هفت ویروس این خانواده هست یا نه؟ تا زمان رسیدن تست‌های قطعی این مسیر را مشخص کرده بودند به اضافه توسعه نظام آزمایشگاهی که تمهیدات لازم برای اینکه نظام آزمایشگاهی از یک آزمایشگاهی که خلاصه می‌شد به انستیتو پاستور توسعه پیدا کند در سراسر کشور، با توجه به پیش‌بینی‌هایی که به هر حال می‌شد که این بیماری اگر وارد شود، به سرعت قابل مهار نخواهد بود و نیازمند ساختار آزمایشگاهی هست که همه کشور را پوشش دهد. همه این اتفاقات که بعدها افتاد و بعضاً ما آثارش را دیدیم، همه‌اش برمی‌گردد به این هفته آخر دی ماه و هفته اول بهمن که این آرایش و آمادگی به نوعی در ساختار وزارت بهداشت شکل گرفته بود. متعاقب آن بحث‌هایی هم مطرح شد مثل محدودیت تردد افراد، به خصوص از کشورهای جنوب شرق آسیا و به طور اخص از چین، محدودیت‌های پروازی، اینها همه چیزهایی بود که در قرارگاه و شورای معاونین وزارت بهداشت، خروجی آنجا بود، وزیر بهداشت نامه‌ای به دولت زد و اصرار بر اینکه پروازهای ما به کشور چین یا از چین به ایران باید لغو شود. بعد متعاقب آن جلسه فوریتی با حضور معاون اول رئیس جمهور تشکیل شد، قرار شد این اتفاق بیفتد و البته فکر می‌کنم با دو سه روز تأخیر، عملاً هم محقق شد. موضوع محدودیت تردد افراد و موضوع غربالگری ورود، ما از ابتدا برنامه غربالگری را بر اساس پروتکل‌های موجود داشتیم که آن پروتکل‌ها شامل غربالگری ورود بر اساس تب‌سنجی و معاینات ظاهری بود. تقریباً در تمامی مبادی ورودی کشور، ابتدا از فرودگاه‌های بین‌المللی و بعد از مرزهای هم زمینی و هم آبی شروع شد. تقریباً هر فردی که وارد کشور می‌شد بر اساس این پروتکل‌ها با آن ابزارهایی که موجود بود، در همه دنیا هم چیزی جز این نبود. برخلاف چیزی که شاید جلوه داده می‌شد، همه جا بر اساس تب‌سنجی و حرارت‌سنجی بود که یا بر اساس حرارت‌سنج‌های دستی انجام می‌شد که اتفاقاً بسیار هم دقیق‌تر است چون مواجه مستقیم با فرد دارد و یا توسط دوربین‌های حرارتی که یک مقدار ممکن است ضریب خطایش بیشتر باشد ولی به هر حال در مکان‌ها و فرودگاه‌های شلوغ، قاعدتاً آنها کمک می‌کرد. همان‌ها هم البته اضافه شد به مجموعه تجهیزات انفرادی در غربالگری ورود و تقریباً ما هیچ مرزی نداشتیم که این اتفاق نیفتاده باشد. جالب اینکه هم‌زمان، خود بنده رفته بودم یک سفر امارات و آقای دکتر رئیسی هم یک سفری به اروپا داشتند که مسیر ترکیه را طی می‌کردند. من وارد فرودگاه امارات شدم، همان زمانی که اینجا داشت در مبادی ورودی ما غربالگری انجام می‌شد، عرض کردم غربالگری ورود، قطعی و 100 درصد نیست. همان زمان هم ما این موضوع را می‌دانستیم ولی به هر حال می‌توانست حداقل سرعت ورود ویروس را کم کند، مثل یک سرعت‌گیر در مسیر بود. هیچ غربالگری ورودی در فرودگاه دبی ندیدم در حالی که همان روز هم فکر می‌کنم چند پرواز در روی بورد فرودگاه پروازهایی بود که از جنوب شرقی آسیا می‌آمد و اتفاقاً همان لحظه پروازهایی از خودِ چین می‌آمد. در استانبول هم همین تجربه را آقای دکتر رئیسی معاون بهداشتی داشتند. وقتی هر دو برگشتیم، بحث این بود که الان این دو کشور هم‌جوار ما که البته متعاقبش امارات چند نفر را به عنوان بیمار اعلام کرد. حداقل غربالگری ورود به آن معنا انجام نمی‌شد اما این اقدام در ایران در تمامی مبادی ورودی انجام می‌شد. به هر حال این کار شروع شده بود، در داخل کشور هم ساختار آزمایشگاهی و نظام مراقبت سندرمیک شکل گرفت که افراد مشکوک شناسایی شوند. تعریف مشکوک بر اساس تعاریفی که موجود بود، تعاریف علمی سازمان بهداشت جهانی که البته آنها به نوعی ترجمه و در کشور ما بومی شد. به این منوال بود که حالا در تعریف آنجا شاید فقط ووهان و هووی را می‌گفتند ولی هر فردی که علائم شبه‌آنفلوآنزا داشته رویش و ظرف 14 روز قبل از آن، سفری به چین داشته باشد، یعنی ما موضوع را فراتر از ووهان و هووی دیدیم، یا مراوده‌نزدیکی با مسافری از چین داشته باشد و یا اینکه با بیماری که به هر حال مبتلاست در کشور دیگری ولی مبتلای قطعی به کروناست مراوده داشته باشد، این را به عنوان بیمار مشکوک تلقی کنیم و اینها برای تست بیایند. به هر حال در جای جای کشور موارد مشکوک شناسایی می‌شد. حالا بعضی‌هایش هم واقعاً مشکوک نبود، ظن بی‌دلیل انجام می‌شد ولی به هر حال در زنجان، در اصفهان، در یزد، در آذربایجان شرقی، اینها در خلال بهمن ماه انجام می‌شد. در هرمزگان ما مواردی را داشتیم که به عنوان موارد مشکوک به ابتلا، در خود تهران، اینها ارجاع می‌شدند، حتی در بیمارستان قرنطینه می‌شدند، آزمایش روی آنها انجام می‌شد ابتدائاً که تست پان کرونا بود، تست پان کرونا منفی بود، مرخص می‌شدند. بعد هم که تقریباً در همان بهمن ماه، اگرچه به تعداد کم ولی تست‌های PCR قطعی خود «کووید-19» که دیگر یواش یواش اسمش شد کووید-19 رسید و دیگر نیازی هم نبود که تست پان کرونا انجام شود. البته اوائل که تعداد تست‌ها کم بود، باز پان کرونا انجام می‌شد، اگر پان کرونا مثبت بود، برای فرد کووید-19 انجام می‌شد که تعداد تست‌های کووید-19 حفظ شود، این هم به هر حال یک سیاست درست و علمی بود که انستیتو پاستور در پیش گرفته بود. به هر حال ده‌ها مورد مشکوکی که بود تا 29 بهمن تقریباً هیچ موردی از ابتلای به این بیماری را در کشور شناسایی قطعی نکرده بودیم. 29 بهمن اخباری بود مبنی بر اینکه در قم موارد متعدد پنومونی دو طرفه یا ذات‌الریه دو طرفه را مشاهده می‌شد که آقای دکتر گویا رئیس مرکز مدیریت بیماری‌های واگیر و آقای دکتر 3545 رفتند و این مریض‌ها را دیدند. آنجا که رفتند البته از اینها درخواست تست شده بود، بیست و هشتم تست را فرستاده بودند ولی اینها هم رفتند، معاینه و مشاهده CT اسکن و اینها را، به نتیجه رسیده بودند که این با آنفلوآنزاهایی که ما همان هفته‌ها یا ماه‌های قبل در آبان و آذر در کشور داشتیم متفاوت است. به نظر می‌آید اینجا تابلوی بیماری متفاوت با آن چیزی است که الان دو سه ماه است دارد در کشور به عنوان آنفلوآنزای تیپ A یا B مشاهده می‌شود که به هرحال سی‌ام صبح عملاً دیگر تست به عنوان تست مثبت اعلام شد. مجدداً در ریچک شد در آزمایشگاه‌های دیگری که چک گرفته شده بود در دانشگاه تهران و قبل از ظهر سی‌ام قطعی گزارش کردند که مورد مثبت است، قطعی است و فکر می‌کنم کمتر از سه ربع ساعت بعد از آن هم بلافاصله هم در پایگاه اطلاع‌رسانی ما در وب‌دا اعلام شد و خبرگزاری‌ها هم اگر نگاه کنید تقریباً از ساعت یک و 15 دقیقه بعدازظهر آن روز شروع کردند به نقل از بنده که به هر حال این را اعلام کرده بودم، این موضوع را اطلاع‌رسانی کردند که اولین موارد مشاهده شد و هنوز هم ما نمی‌دانستیم این دو موردی که مثبت شده و آزمایشگاه در تهران به ما گزارش کرده، دو موردی هستند که روز قبلش فوت شده‌اند. دو سه ساعت بعد بود که وقتی کد ملی‌ها تطبیق داده شد با مریض‌هایی که در قم بودند دیدند دقیقاً آن دو موردی که مثبت شده همان دو موردی هستند که فوت شده‌اند، آن هم ساعت پنج و خرده‌ای همان روز بود که بلافاصله اعلام شد که دو موردی که ظهر اعلام شده بود، هر دو متأسفانه روز گذشته فوت کرده‌اند. به هر حال این اولین موارد شناسایی شده بود. اولین ردپای ویروس در کشور بود و بلافاصله از روز بعد علاوه بر قم در جاهای دیگر هم مشاهده شروع شد، به خصوص در استان گیلان و بعضاً در شهرهای اطراف قم، حلقه اطراف قم مثل اراک و خود تهران به طور اخص و ساوه و کرج و مثل یک حلقه‌ای که آرام آرام مریضی از حالت کمون خارج می‌شد و خودش را نشان می‌داد و تست انجام می‌شد. آزمایشگاه‌ها هم که به تدریج توسعه پیدا می‌کرد. الان که در خدمت شما هستم بیش از 130 مورد که تا یک ماه پیش بود، الان با آزمایشگاه‌های خصوصی که به طور مستقل وارد این حوزه شدند، 200 آزمایشگاه در کشور دارد این کار را انجام می‌دهد. ظرفیت آزمایشگاهی کشور الان با یک شیفت کار بیش از 26 تا 27 هزار تست روزانه PCR است در صورتی که روزهایی که شروع شد به سختی تا میانه اسفند به روزی یک هزار و 200 تست رسیده بودیم ولی الان اگر قرار باشد سه شیفت پرسنل در اختیار سیستم آزمایشگاهی قرار بگیرد و نیاز باشد، شاید بتوان گفت که ما به راحتی بتوانیم بیش از 50 تا 60 هزار تست را روزانه بزنیم. اینها همه البته در حین تحریم انجام شده است. یعنی همیشه این متغیر تحریم را باید در ذهن داشت. در بحث اطلاع‌رسانی، به هر حال کمیته اطلاع‌رسانی آن قرارگاه ملی از ابتدای اسفند در اختیار ما قرار گرفته بود و از سوم اسفند ما اطلاع‌رسانی در مورد کرونا، کرونای جدید و شیوه‌های پیشگیری از آن را ابتدا به ساکن در رادیو سلامت شروع کردیم که به هر حال مربوط به حوزه سلامت بود. هر روز 7:30 بنده برنامه داشتم رادیو سلامت به نام «سلام زندگی» و دقیقاً هم فقط در مورد کرونا بود، پنج دقیقه هم بیشتر نبود و چون ساعتی بود که تردد افراد زیاد بود و از اتومبیل و رادیو استفاده می‌کردند، بیشتر این طوری بود. از نیمه بهمن هم باز دوباره در راستای همان وظایف قرارگاه و کمیته اطلاع‌رسانی قرارگاه ما موضوع برنامه «هشتگ کرونا» را با شبکه خبر شروع کردیم. |آن هم هر روز ظهر ساعت 12، اطلاع‌رسانی درباره کرونا بود که البته همچنان کرونا شناسایی نشده ولی قطعی است، خواهد آمد، صدای پای او در پشت مرزهای کشور شنیده می‌شود. امارات قطعی اعلام کرده بود، کشورهای اطراف هم مشکوک بودند. یعنی این کار اطلاع‌رسانی آنجا شروع شده بود ولی شاید کمتر دیده می‌شد چون شاید جامعه آن‌قدر حساس نشده بود تا روز سی‌ام، به هر حال این موضوع بیشتر دیده شد. از آنجا که این خبر بد را ما اولین نفر بودیم که اعلام کردیم، این بار روی دوش ما ماند و روز بعدش هم که پنج‌شنبه قبل از انتخابات بود، باز ما آمار را اعلام کردیم. هنوز ستاد تشکیل نشده بود، روز بعدش هم که روز انتخابات بود، باز ما اعلام کردیم، روز شنبه هم که اساساً یک استودیوی کرونا در وزارت بهداشت در روابط عمومی شکل گرفت و بچه‌های خبر و شبکه خبر و واحد مرکزی در آنجا مستقر شدند، عملاً دیگر این بار بر روی دوش ما گذاشته شد. بعد از آن ستاد ملی مقابله با کرونا شکل گرفت. البته فرمانده‌اش وزیر محترم بهداشت را گذاشته بودند ولی شاکله آن از وزارتخانه‌های مختلف بود. کمیته اطلاع‌رسانی داشت. رئیس کمیته اطلاع‌رسانی‌اش وزیر بهداشت بود، اعضایش دستگاه‌های مختلف بودند ولی این بار آنجا در وزارت بهداشت ماند و خیلی جاها هم حتی علاوه بر اینکه موضوع به عنوان وزارت بهداشت القا شود، عنوان می‌شد «ستاد ملی مقابله با کرونا» و نشست‌های خبری روزانه ما شروع شد و بعد روزی دو نشست، نشست تخصصی، نشست سخنگو؛ ولی به هر حال آنجا دیگر یواش یواش از آنجایی که شاید ستاد ملی مقابله با کرونا هیچ‌وقت سخنگو تعیین نکرد و هنوز هم این ستاد سخنگو ندارد و خیلی از سؤال‌هایی که پیش می‌آمد باید اطلاع‌رسانی می‌شد، باید اساساً از طریق ستاد انجام می‌شد، قاعدتاً آمد و به سمت وزارت بهداشت و وزارت بهداشت هم که نوک تیز پیکان در آن روزها ما بودیم، قاعدتاً دوستان هم خیلی جاها حتی از ما به عنوان سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا یاد می‌کردند در صورتی که چنین چیزی نبود و ستاد تا امروز هم من سخنگویی از آن سراغ ندارم. اگر هم الان دوستان به جای بنده ارائه گزارش می‌کنند، باز سخنگوی وزارت بهداشت من هستم. ستاد ملی مقابله با کرونا به هر حال ستادی ملی بود، فراتر از قرارگاه و فراتر از وزارت بهداشت و نظام سلامت بود، بین بخشی بود، حتی به نوعی می‌شود گفت بین قوای مختلف بود و این هم آمد و موضوع مدیریت مقابله با کرونا را برعهده گرفت. عرض کردم، آنجا کمیته اطلاع‌رسانی داشت و دارد و به هر حال جلو آمدیم. این روایت را چون روایت‌گونه گفتم، در حوزه تحریم‌ها، در حوزه دارو چون بحمدلله تمهیداتی شده بود و داروهایی که مؤثر بود، تقریباً همه آنها در داخل از قبل تولید می‌شد و توسعه داده شد و هیچ نگرانی و دغدغه‌ای هیچ‌وقت ایجاد نشد، داروهای سایر بیماران هم به طور خاص، عمده داروها، بیش از 14 هزار قلم کُد دارویی در کشور داریم، تقریباً به تعداد انگشتان یک دست شاید ما دچار کمبود داروی مقطعی در این مدت نشدیم، چون آن هم اگر در شرایط عادی بعضاً خیلی بیشتر از این بود که این هم باز هم بدون تردید با اتکا به تولید داخل بود. قطعاً ما اگر هر رهیافتی در بسیج ملی مقابله با کرونا در حوزه دارو داشتیم، به خاطر آن اتفاقاتی بود که با اعتماد به تولید داخل قبل از آن صورت گرفته بود. شاید لزوماً در کرونا خودش را بیشتر نشان داد. و نشان داد ما اگر در حوزه کالا به خصوص کالای استراتژیک چشم و نگاه‌مان به آن سوی مرزها باشد، قطعاً روزی گرفتار خواهیم شد حتی اگر نخواهند برای ما گرفتاری ایجاد کنند. حتی اگر تحریمی و قصد و غرضی هم نباشد، دنیا ممکن است در شرایطی قرار بگیرد که این اتفاق برایش رخ خواهد داد چنانچه خیلی از کشورهای اروپایی و حتی خود آمریکا در موضوع ماسک، در موضوع تجهیزات حفاظتی دچار این بحران شدند. یعنی چینی که باید برایشان صادر می‌کرد، چینی که یک روزی به طمع کارگر 100 یا 120 دلاری، کارخانجات و تولیدات‌شان را شرکت‌های حتی آمریکایی و اروپایی به چین برده بودند، آن روز که روز نیاز بود و روز بحران بود، خود آمریکا مشکل داشت. این واژه «ماسک دزدی» که در اروپا مطرح شد، به خاطر همین بحرانی بود که پیدا کرده بود در صورتی که خیلی از شرکت‌هایی که در خود چین شاید ماسک و تجهیزات حفاظتی تولید می‌کردند، اساساً شرکت‌های آمریکایی و اروپایی و بعضاً بزرگ‌ترین شرکت‌های این حوزه هستند. به هر حال در حوزه دارو تجربه نشان داد که حوزه کالا و به خصوص کالای استراتژیک حوزه‌ای نیست که ما نگاه به آن سوی مرزها داشته باشیم. در بهترین شرایط یعنی حتی اگر تحریم باشیم، حتی اگر در بهترین وضعیت مالی و ارزی و تبادل کالا و تبادل پولی با دنیا باشیم، به نظر من یکی از درس‌های کرونا این بود و در حوزه تجهیزات البته توان ما کمتر بود، در حوزه ماسک ولی باز هم مقایسه می‌کنیم می‌بینیم ما اگر ظرف یک هفته و حداکثر دو هفته کالاهای حفاظتی را به اقصی نقاط کشور، مراکز درمانی معین رساندیم و البته برای آن 10 تا 15 روز اول همچنان شرمنده کادر درمان و همکاران خود در نظام سلامت هستیم ولی شما در مقام مقایسه با کشورهای توسعه‌یافته و پیشرفته که حتی بعضاً تا ماه گذشته، بعد از هفته‌ها از ورود کرونا نتوانسته بودند تجهیزات حفاظتی حتی پرسنل خودشان را تأمین کنند و اگر یک روزی ماسک و تجهیزات حفاظتی در کشور ما کمیاب بود برای مردم عادی یا بعضاً پرسنل، در آن کشورها نایاب بود و این اتفاق هم نشان داد که باز در این حوزه هم ما نیازمند این هستیم که نگاه‌مان به داخل باشد و این اتفاق به سرعت افتاد. اگر در بهمن ماه به دنبال واردات ماسک بودیم و ماسک را برای ما در فرودگاه‌های غربی توقیف می‌کردند، ما در اسفند وارد فاز تولید شدیم و خیلی جالب است که الان که خدمت شما هستم شاید بیش از یک شرکت دانش‌بنیان داریم که دستگاه تولید ماسک در کشور تولید می‌کند. یعنی ما امروز ماسک را در داخل کشور با دستگاه تولید شرکت دانش‌بنیان داخلی تولید می‌کنیم. بزرگ‌ترین کارخانه تولید ماسک جنوب و غرب آسیا در ایران در خلال بحران افتتاح شد و امروز هم ما شاید بیش از ظرفیت قبل از اسفند ماه و قبل از کرونا، ظرفیت تولید ماسک و تجهیزات حفاظتی داریم. بیش از دو، سه شرکت بزرگ دانش بنیان الان در حوزه تجهیزات حفاظتی، ابتکار و خلاقیت داشتند. الان به ضرس قاطع ما خیلی از تجهیزات حفاظتی را با کیفیت بهتر و با تکنولوژی و فناوری متفاوت و مؤثرتر می‌توانیم عرضه کنیم و به هر حال اتفاقاتی اینجا افتاد که اینها قابل تحلیل است. من سوادش را ندارم ولی اینکه چه شد که مثلاً در آن هفته‌ها و روزهای اول یک ارزش‌های دیگر بروز و نمود پیدا کرد و خودش را نشان داد، شاید خیلی از آنها تصور می‌شد که یا نبوده یا سال‌هاست که در کشور کُند شده و اساساً شاید گم شده باشد. اینها آمد و خودش را نشان داد. اینکه چه شد و چه دلایل و چه محرکه‌هایی اینها را مجدداً به جوشش درآورد، نمود پیدا کرد، بخشی خودش را در دارو نشان داد و بخشی‌اش خودش را در تولید داخلی تجهیزات حفاظتی و مواد ضدعفونی‌کننده نشان داد، بخشی‌اش به نظر من خودش را در پیکره نظام سلامت در مقابله با ویروس و در ارائه خدمت نشان داد، بخشی‌اش در مشارکت اجتماعی که شکل گرفت، اقشار مختلف که ورود کردند. خیلی اقشار مختلف که قابل بسط و قابل مستندسازی است که به هر حال شما از تولد که حالا می‌توانم بگویم که اتفاق می‌افتد تا کفن و دفن اتفاقاتی اینجا رخ داد، شما در ایالات متحده تجربه‌ای به وجود آمد که ماشین‌های حامل اجساد در شهر می‌چرخیدند و سرگردان بودند، کانتینرهای یخچال‌دار آورده بودند برای نگهداری اجساد. شما یکی از این صحنه‌ها، حتی یک هزارم این صحنه‌ها در ایران، در خیابان‌های ایران مشاهده نشد. یکی از آن صحنه‌هایی که در کشورهای با امکانات درمانی به مراتب بالاتر از ما مشاهده شد در راهروهای بیمارستانی، یک موردش در ایران حتی در سخت‌ترین روزها مشاهده نشد و اینها به هر حال قابل تحلیل است. عرض کردم سوادش را ندارم ولی حداقل نمود و نشانه‌هایش را دیده‌ام، می‌شد اساتید و محققان جنبه‌های مختلف موضوع، از جنبه روان‌شناسی، روان‌شناسی فردی، اجتماعی، جامعه‌شناسی و فرهنگی قابل تحلیل است.


؟؟؟


- به هر حال من سخنگوی ستاد نیستم و قبلاً هم نبوده‌ام ولی آنچه که از زاویه ما در وزارت بهداشت مطرح بود، قاعدتاً هر چه محدودیت‌ها افزایش پیدا می‌کرد به نفع ما بود. ما حتی همین امروز هم که لاجرم و ناگزیر دنیا وارد فاز بازگشایی شده، اگر از زاویه نظام سلامت و بهداشت بخواهیم نگاه کنیم تا آخر سال تعطیل باشد به نفع ماست چون هم مراجعان به ما کمتر است، هم گسترش و شیوع بیماری کمتر است ولی به هر حال نمی‌توان نگاه تک‌بخشی داشت و از یک زاویه نمی‌توان دید. موضوع ورود نیروهای مسلح چون قاعدتاً موضوع مقابله با کرونا را ستاد مدیریت می‌کرد، قاعدتاً هر اقدامی که نیروهای مسلح هم حتی زیر عنوان قرارگاه امام رضا(ع) می‌خواستند انجام دهند به نوعی باید به عنوان یک مصوبه از ستاد بیرون می‌آمد. به هر حال به هر دلیلی این اتفاق نیفتاده بود، البته نه اینکه کلاً نیفتاده باشد، ستاد به نوعی پلکانی و تدریجی به این موضوع ورود کرد. ابتدا به ساکن از تعطیلی دانشگاه‌ها و مدارس شروع شد و البته تعطیلی مدارس بازخوردهای خوبی نداشت، به همین دلیل یک شک و شبهه‌هایی در روزهای اول وجود داشت که این تعطیلی مدارس و بعضاً ادارات و دانشگاه‌ها موجب سفرهای غیرضرور شده و موجی از جمعیت حداقل از تهران به سمت شهرها و استان‌های شمالی حرکت کرده بود. نگرانی‌های موازی هم وجود داشت. به هر حال نسخه واحدی را برای همه کشورها نمی‌شود پیچید. واقعیت این است که شما مثلاً یک جای دیگر دنیا اگر این تعطیلی اتفاق می‌افتاد، این موج سفر به شمال اتفاق نمی‌افتاد ولی در ایران این‌طوری بود ولی به هر حال فاز اول که فاز فاصله‌گذاری فیزیکی بود، با رویکرد تبیینی، اقناعی و جلب مشارکتی مردم انجام شد، با شعار در خانه بمانیم یا در خانه می‌مانیم و فاز دوم که همان هفته اول اسفند شروع شد، تعطیلی دانشگاه‌ها و بعد مدارس و بعد بسیاری از ادارات بود. این اتفاق عملاً افتاد ولی اعمال محدودیت ترددهای شهری نیفتاد، شاید هم یک کم با تأخیر بود که اینها بعداً قابل تحلیل است. به هر حال ما یک فرصت طلایی داشتیم در هفته آخر اسفند تا بعد از 15 فروردین. آن هم ممکن است روزهای اولش یک مقدار از دست رفته باشد. البته خیلی خوب در فروردین ماه از این ظرفیت استفاده شد و اگر شما بعدها دیدید که نمودار مبتلایان آمد در اردیبهشت در کف قرار گرفت، این دقیقاً برمی‌گشت به در خانه ماندن و محدودیت ترددهایی که در فروردین اعمال شد ولی می‌توانست در روزهای آخر اسفند، زودتر این عمل اتفاق بیفتد و قاعدتاً از این فرصت بهتر استفاده می‌شد و یک 28 روز خیلی طلایی را می‌شد ازش استفاده کرد.


چه شد که با این طرح مخالفت شد؟


- من دقیقاً در ستاد را نمی‌دانم. به هر حال نگرانی‌های هم‌زمانی در مورد موضوعات اقتصادی و اجتماعی هم وجود داشت که قاعدتاً آنها در حوزه مأموریت ما در وزارت بهداشت نبود. همانطوری که در مورد هواپیما هم وقتی بحث مطرح می‌شد شاید اوایل یک مقاومت‌هایی در بعضی بخش‌ها بود. ما نمی‌خواهیم آن مقاومت‌ها را به نوعی الان نگاه منفی رویش داشته باشیم. به هر حال هر کدام از سازمان‌ها از زاویه خودشان نگاه می‌کردند. ما از زاویه سلامت نگاه می‌کردیم، دیگران از زوایای دیگر، کشور مشکلات دیگری هم داشت. تنها معضل کشور قاعدتاً کرونا نبود ولی طبیعتاً ما در نظام سلامت دنبال این بودیم که حداقل در آن برهه این را به سایر بخش‌ها بقبولانیم که الان معضل اول کروناست. این اتفاق افتاد ولی شاید چند روز تأخیر در هر مرحله داشت. دغدغه‌های دیگری هم در حوزه‌های دیگر وجود داشت. کشور هم در شرایط عادی نبود و بگذریم از اینکه شاید با درگیر شدن کشورهای اروپایی و آمریکایی یک تجربه‌ای حاصل شد که آنها آن هجمه‌ای که روزهای اول به ایران شروع کرده بودند را حتی به نوعی کاهش دادند چون موجب شرمندگی خودشان هم بود، وقتی دیدند یک کشوری با شرایط تحریم، کشوری که ماه‌هاست منابع درآمدی درستی نداشته، مبادلات بین‌المللی، تبادل پولی درستی نداشته، به خاطر تحریم‌های یک‌جانبه در حوزه وارداتش حتی واردات غذا و دارو مشکل داشته، بعد وقتی آمار مقایسه می‌شد، خیابان‌ها مقایسه می‌شد، تخت و در و دیوار بیمارستان با آدم‌ها حرف می‌زد و آن زیرساخت‌هایی که وجود داشت در کشورهایی که ممکن است یا از آنجا مستقیم به ما حمله می‌شده یا خاستگاه و محل اقامت افرادی بود که از آنجا سعی می‌کردند تبلیغات ضد ایرانی انجام دهند، این اتفاق موجب شد که خیلی فتیله این‌جور موارد کم شود چون اتفاقاتی که آنجا افتاد، به مراتب دردناک‌تر، بزرگ‌تر، وسیع‌تر و فاجعه این‌قدر ابعاد سنگین‌تری داشت که به نوعی این کار را خاموش کردند ولی قبل از آن همه نگاه‌ها به نظر من به سمت ایران بود. به شدت تبلیغات ضد ایرانی رواج داشت و به نوعی درصدد بود که جمهوری اسلامی و حاکمیت را به طور کل در مقابله با این بیماری ناتوان و ضعیف جلوه دهد. عرض کردم به هر حال اتفاقاتی افتاد، توفیق نسبی در اینجا و البته مشکلاتی که در آنجا بود موجب شد که این مسیر نتواند ادامه پیدا کند ولی به هر حال این ملاحظات، ملاحظات سیاسی، امنیتی، اجتماعی و اقتصادی در کنار ملاحظاتی که ما در نظام سلامت داشتیم، بود که شاید نشود بر همه آن تأخیرات یا مصوبات تعدیل شده و ترقیق شده لزوماً خرده گرفت. ولی به هر حال قابل بحث کارشناسی است. به نظر من ساعت‌ها باید روی اینها بحث شود. همین‌ها دانش و تجربه سودمندی است که خواهد ماند برای مواجهه‌های بعدی با بحران‌های بعدی.


؟؟؟


- نه اینطور نیست. هر تستی که ما در نظام سلامت برای مریض درخواست کنیم، یعنی به تشخیص همکاران ما چه در حوزه بهداشت و چه در حوزه درمان انجام شود، رایگان خواهد بود. تست PCR. ولی هر چه به تجویز خود مریض، درخواستش، خیلی‌هایشان حتی ممکن است مریض نباشند، به خاطر وسواس‌های ذهنی، اضطراب، نگرانی دارند، قاعدتاً هزینه‌اش بر عهده خودشان خواهد بود. البته تعرفه‌اش هم در این حد نیست و پایین‌تر است، چه در بخش دولتی، چه در بخش خیریه و چه در بخش خصوصی، فکر می‌کنم قیمت هر سه از آن قیمتی که شما گفتید پایین‌تر است. ولی اگر ما به هر حال فردی را به عنوان فرد مشکوک بخواهیم تست کنیم، چه در بیمارستان و چه در مراکز خدمات بهداشتی درمانی 24 ساعته یا 16 ساعته، نمونه‌گیری رایگان انجام می‌شود و اساساً فرد مراجعه‌ای به آزمایشگاه نخواهد داشت که بخواهد وجه بپردازد. اگر از موارد حتی کلوزکانتکت یا موارد تماس نزدیک که رهگیری می‌شود باز هم انجام تست نیاز باشد توسط همکاران ما در حوزه بهداشت در شهرستان‌ها انجام می‌شود، آن هم فقط به صورت نمونه‌گیری انجام می‌شود و هیچ هزینه‌ای نخواهد داشت اما اگر فرد خودش درخواست داشته باشد یا مراجعه به بیمارستان یا آزمایشگاهی که تست PCR انجام می‌دهد داشته باشد یا تست سرولوژیک که الان متداول شده و کیت‌های مختلفش در مراکز هست، قاعدتاً هزینه‌اش بر عهده خودش خواهد بود.


اگر این غربالگری به خاطر حضور در محیط کار یا محیطی که به خاطر کرونا آسیب دیده باشد، آن هم رایگان است؟


- عرض کردم اگر به تشخیص همکاران ما نیاز به آزمایش داشته باشد رایگان است. اگر خودش یا کارفرمایش یا محل کار درخواست داشته باشد، آن قاعدتاً هزینه‌اش بر عهده خودشان خواهد بود.


؟؟؟


- قطعاً این‌طوری است. گفتم که آن تشخیص همکاران ما در نظام ساختار مقابله با کروناست.


نه هر دکتری؟


- نه! بیرون که مثلاً الان به من هم ممکن است یک نفر بیاید بگوید می‌خواهم تست PCR بدهم، اگر جایی بشناسم می‌گویم برو تست بده.


؟؟؟


- بالا نیست. این مبلغی است که برای هر ویروس دیگری هم الان بخواهید در کشور PCR انجام دهید باید این مبلغ را پرداخت کنید.


شما میگویید مبلغش چقدر است؟


- الان فکر می‌کنم 300 و خرده‌ای یا 400 و خرده‌ای، بستگی دارد، بخش دولتی، خیریه و خصوصی سه نرخ متفاوت دارد. اینها الان در کشور انجام می‌شود و نیاز هم نیست. یک نکته هم بگویم عموم افرادی که می‌روند تست PCR می‌دهند، به خصوص آنها که داوطلبانه و به درخواست خودشان انجام می‌دهند، نیازی به تست PCR ندارد. یکی از بزرگ‌ترین مشکلات ما در همه هفته‌ها و ماه‌های اخیر همین درخواست‌های نابجای تست PCR است. افراد به دنبال استرس و نگرانی که دارند، تست PCR می‌دهند، هیچ ارزشی ندارد. اگر آزمایشش هم منفی باشد، کافی است یک ساعت بعد یک مواجهه نزدیک داشته باشد و مبتلا شده باشد. تست سرولوژیک که آمده و اساساً این تست به نوعی برای غربالگری انجام نمی‌شود. تأثیری هم در روند درمان بیمار ندارد. یعنی ما هیچ مریضی را با تست PCR درمانش را شروع نمی‌کنیم. هر فردی به بیمارستان مراجعه کند، علائم شبه آنفلوآنزا داشته باشد یا اصطلاحاً الان علائم شبه کرونا و ارزیابی و آزمایشات اولیه و CT‌اسکن حاکی از ابتلا به کرونا باشد، ما به او می‌گوییم «فرد محتمل»، یعنی او مشکوک می‌شود، محتمل؛ بلافاصله اقدامات برای فرد محتمل شروع می‌شود. آمدن و نیامدن، انجام شدن یا نشدن تست PCR، هیچ تأثیری در روند درمان فرد ندارد. به خصوص که اصلاً این بیماری درمان قطعی ندارد. همه درمان‌هایی که انجام می‌شود، درمان مراقبتی و نگه‌دارنده است. برای هر سندرم حاد تنفسی ممکن است این اقدامات در بخش، در ICU انجام شود و کسی منتظر تست PCR نمی‌ماند. برای اپیدمیولوژی، برای اینکه ما به لحاظ مدیریتی یک نمادی از روند بیماری در کشور داشته باشیم، برای شناسایی موارد نزدیک و موارد پرخطری که در تماس با افراد بودند این تست انجام می‌شود، ولی عرض کردم در روند درمان تأثیری ندارد، کسی تا حالا با انجام این تست بهتر نشده است، کسی با انجام این تست حال بدتری پیدا نکرده و بسیاری از درخواست‌هایی هم که انجام می‌شود، بی‌معناست، نیاز و ضرورتی وجود ندارد و فردی هم که الان منفی باشد، نه شما بر اساس این تست منفی می‌توانی در مورد گذشته‌اش قضاوت کنی نه در مورد آینده‌اش، یک ساعت بعد می‌تواند مبتلا شود، مضافاً بر اینکه این تست در همه جای دنیا 32 تا 42 درصد فاز نگاتیو دارد، یعنی منفی کاذب دارد، یعنی خیلی آن کاربردی که در اذهان عمومی به غلط شکل گرفته، نخواهد داشت.


؟؟؟


- آمار، آن چیزی که ملاک است، برای کشورهای در ابعاد کشور ما، آمار ملی است. که حالا هم مجامع بین‌المللی، پایگاه اطلاع‌رسانی بین‌المللی اینها را قید می‌کنند و هم اینکه به هر حال یک تصویر کلی از وضعیت بیماری در کشور نشان می‌دهد. ولی آمار استانی ابتدا به ساکن وقتی عنوان می‌شد برای این بود که ما به هر حال استان‌هایی که هنوز موارد اولیه درگیری و شناسایی نشده‌اند اعلام کنیم. به هر حال از دو استان، سه استان، چهار استان، پنج استان، 20 استان شد ولی زمانی رسیدیم به اینکه همه استان‌ها، یعنی دیگر مطمئن بودیم این ویروس در تمام کشور حالا با شدت و حدّت متفاوت و شیوع متفاوت رفته است، ضرورتی نداشت. نه‌تنها ضرورتی نداشت بلکه ما دچار یک مشکلی شده بودیم که این اعلام آمارها و اینکه برخی از استان‌ها تقریباً در وضعیت سفید یا زرد بودند، چون وضعیت سبز که جایی نداشتیم، یا سفید بودند یا زرد، این تلقی را ایجاد می‌کرد که افراد از استان‌های دیگر به این استان‌ها مسافرت می‌کردند یا سعی می‌کردند از استانی که در وضعیت قرمز است خود را به استانی ببرند که علی‌الظاهر وضعیت بهتری دارد یا ویروس را منتقل می‌کردند یا خود مسافرت خطراتی ایجاد می‌کرد. این نگرانی‌هایی که ایجاد شده بود به اضافه اینکه در استان‌های مختلف شیوه‌های مختلفی وجود داشت. یعنی هر چه تلاش می‌شد که تفکیک شود بین مورد مظنون، مشکوک، محتمل با قطعی، ما چهار واژه مختلف داریم ولی به نظر می‌آمد که یا مخاطب در بعضی جاها، یا بعضاً رسانه غیرحرفه‌ای در برخی از استان‌ها علاقه‌ای به این تفکیک‌ها نداشت و هر چه تلاش شد که آنچه که در آمار رسمی می‌آید، این روشن و تبیین شود که آمار رسمی، آمار کانفیرم کیس یا موارد قطعی است، شاخصه مورد قطعی تست PCR است، تست PCR تستی است که اختصاصی‌ترین تست برای شناسایی ویروس کروناست، اختصاصی است یعنی چه؟ یعنی اگر مثبت باشد، قطعاً فرد مبتلاست، معیار برای کانیفرم کیس یا تست قطعی در همه دنیا تست PCR است. این موارد به عنوان کیس قطعی اعلام می‌شد، هم‌زمان در بعضی استان‌ها و شهرستان‌ها موارد مشکوک بر اساس تست CT اسکن یا آزمایش یا حتی ارزیابی بالینی، موارد محتمل یا موارد مشکوک که ممکن بود علائمی مثل پنومونی دو طرفه داشته باشند و حالا هنوز CT‌ نشده باشند یا آزمایش‌هایشان متفاوت 010400 اینها را هم به نوعی با این موارد خلط می‌شد و یک فضای اطلاع‌رسانی ایجاد شده بود که صرفاً به درد سوءاستفاده رسانه‌ای و تبلیغاتی علیه کشور می‌خورد. همه کشورهای دنیا تعداد موارد زیادی مظنون دارند که این موارد بعد از ارزیابی‌های اولیه مشکوک تلقی خواهند شد و از میان این موارد مشکوک، تعدادی با تست CT اسکن و آزمایشات اولیه محتمل به ابتلا به کرونا هستند و از این جمع، کسانی که تست PCR آنها مثبت باشد، تست قطعی است و در آمار رسمی اعلام می‌شود. خاص ما نیست و در همه جای دنیا همین است. ما اتفاقاً وضعیت‌مان خیلی بهتر است. در ایالات متحده، رسماً خود CDC‌ ایالات متحده می‌گوید که ما به ازای هر فرد شناسایی شده، 10 فرد شناسایی نشده داریم ولی در صورتی که مطالعات علمی منتشر شده در خود آمریکا می‌گوید به ازای هر مورد قطعی اعلام شده در آمریکا، چهل unidentified case وجود دارد. یعنی به ازای هر فرد تشخیص داده شده قطعی 40 مورد شناسایی نشده وجود دارد. شما اصلاً فرض کنید که در نرم دنیا هم این است. با اینکه تجهیزات و سیستم آزمایشگاهی آمریکا از خیلی از کشورها به هر حال بالاتر بود، اگر این را فرض بگیرید، این خلط مبحثی که اتفاق می‌افتاد و آن مشکل مسافرت‌ها و اینکه ما با آمار دادن‌مان داشتیم رفتاری شکل می‌دادیم، به هر حال ما می‌خواستیم مطمئن شویم، به مردم بگوییم به همه استان‌ها آمده، همه جای کشور هست که گفته بودیم، بعد از آن داشتیم یک رفتاری را تقویت می‌کردیم که افراد از این استان به آن استان مهاجرت کنند، هم برای خود و هم برای میزبان‌شان مشکلاتی را ایجاد کنند. این بود که از یک جایی این موضوع کات شد و روزهای بعد و تجربه‌ای که داشتیم، به نظر خودمان بسیار اتفاق مثبتی در ایران بود. ولی آنچه که شما در ماسک می‌بینید که به صورت نوارهای رنگی، بیشتر نشان می‌دهد و حتی در نمودارهایش که ما با دسترسی مدیریتی می‌بینیم، این موضوعی است که امروز دارد انجام می‌شود. یعنی در فاز متأخر، یعنی خیلی از استان‌ها الان آن اپیدمی‌ها را رد کرده، الان استان‌هایی هستند که همچنان پیک نزده، آن نوارهای قرمز را ما ندیده‌ایم، اگرچه آنجا هم نمی‌آید با عدد، این را نشان ما می‌دهد. یا شهرستان‌هایی که به هر حال در وضعیت خطر بیشتری هستند را نشان می‌دهد. و ما در فاز بازگشایی از نرم‌افزار ماسک استفاده می‌کنیم نه در آن فاز اعمال محدودیت. آنجا بحث در خانه ماندن بود. در بحث در خانه ماندن دیگر نباید خودمان می‌آمدیم یک رفتار جدیدی را شکل دهیم، استان‌ها و شهرستان‌های سفید را هم به مردم نشان دهیم و تجربه هم کردیم که این اتفاق می‌افتاد. یعنی به محض اینکه صحبت می‌شد، گزارش‌هایی که وزارت راه می‌داد دقیقاً ترددها را گزارش می‌کرد. ولی بعد از آن در اردیبهشت ماه ما وارد فازی به نام فاز بازگشایی تدریجی شدیم. اتفاقاً در فاز بازگشایی دیگر فاصله‌گذاری هوشمند است. اینجا اعمال محدودیت نیست. اینجا در خانه ماندن نیست. اتفاقاً خیلی‌ها دیگر نمی‌توانند در خانه بمانند. یا کارمند است باید بیاید سر کار یا صنوف و مشاغل دیگر است. اینجا وقتی ما فاصله‌گذاری هوشمند را گذاشتیم، یکی از ابزارهای فاصله‌گذاری هوشمند همین نرم‌افزار ماسک بود که می‌توانست به افراد نوعی جهت دهد که به هر حال در محله، در شهری که تردد یا کار می‌کنند و لاجرم وارد فاز بازگشایی شده‌اند، ریسک در چه حد هست و این بتواند به آنها جهت دهد، برای مدیران هم این جهت‌دهی را داشته باشد. در فاز بازگشایی بر اساس اینها تصمیم می‌گیریم. امروز نماز جمعه مثلاً در یک شهری که سفید است قابل بازگشایی بود ولی در شهری که زرد یا قرمز بود قابل بازگشایی نبود. این باید به مردم اطلاع‌رسانی می‌شد. ابزار این ماسک بود و اتفاقاً برخی کشورهای غربی با تأخیر برخی از همین اپلیکیشن‌ها را تولید کرده‌اند. در ایالات متحده، انگلیس و حتی آلمان بعد از ایران وارد فاز استفاده از اپلیکیشن‌ها و این ساختار فاصله‌گذاری هوشمند شدند. تا امروز هم که الان ما وارد فاصله‌گذاری پویا شده‌ایم. یعنی ما الان از فاصله‌گذاری هوشمند آمده‌ایم به فاصله‌گذاری پویا. بازگشایی‌ها تقریباً کامل هست ولی چون از اینجا به بعد در فاصله‌گذاری پویا به استان‌ها اختیار داده می‌شود، دستورها ملی نیست و در یک استان و حتی یک شهرستان ممکن است محدودیت‌ها اعمال شود، باز هم این ابزاری است که به شدت در آنجا به سیاست‌گذاری و مدیریت بیماری کمک خواهد کرد که ممکن است در یک استان ترددهای بین شهری محدود شود ولی در 30 استان دیگر چنین اتفاقی نیفتد. از هفته گذشته، یعنی از ابتدای تیر ماه ما وارد فاز فاصله‌گذاری پویا شده‌ایم. اینجا هم ماسک کمک می‌کند. ولی در تعطیلات شب عید و ابتدای فروردین قطعاً اطلاع‌رسانی در این حوزه می‌توانست مشکل‌ساز شود. آن زمان ما قطعی نمی‌دانستیم، پیشنهاد دوستان این بود که استانی بعد از اینکه دیگر اعلام شد همه استان‌ها مبتلا هستند، متوقف شود تا سفرهای نوروزی را شکل و جهت ندهیم. تا بتوانیم جلویش را بگیریم. و بعداً که ارزیابی کردیم به نظر ما مؤثر افتاد و ما بعد از آن بود که هم شاهد در خانه ماندن بودیم و هم کاهش ترددها را داشتیم و نتیجه‌اش هم همانطور که گفتم در اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت بود که به کمترین سطح بیمار در کشور رسیدیم.


؟؟؟


- به هر حال اختلاف سلیقه‌هایی ممکن است وجود داشته باشد. همان‌طور که در مورد شیوه اطلاع‌رسانی ما وجود داشت، ممکن است در حوزه‌های دیگر باشد یا وزارت بهداشت ممکن است مواضعی داشته باشد که لزوماً همه خروجی‌های ستاد ملی مقابله با کرونا با آنها منطبق نباشد. به هر حال ممکن است یک بحث‌هایی شود ولی اینها به معنای استعفا نیست. هیچ استعفای مکتوبی از ناحیه وزیر بهداشت صادر نشده بود و اصلاً شرایط هم شرایطی نبود که او بخواهد از زیر این بار سنگینی که بر دوش مجموعه نظام سلامت و به خصوص در رأس آن وزیر بهداشت است بخواهد شانه خالی کند. ما استعفای رسمی نداشتیم ولی به هر حال نمی‌توانیم بگوییم که هیچ گلایه‌ای نیست و افراد، گروه‌ها و مجموعه‌ها هیچ تخالفی با یکدیگر ندارند. ولی استعفای رسمی و کتبی در کار نبود.


شفاهی بود؟ آقای ابوترابی نماینده مجلس اعلام کردند که دکتر نمکی خداحافظی هم کرده‌اند از بدنه وزارتخانه.


- خداحافظی که نکرده. ایشان تا آخرین لحظه و ثانیه‌های قبل از حتی پخش آن موضوع هم کار خودشان را انجام می‌دادند و پای کار بودند ولی به هر حال عرض کردم، اینگونه نیست که هر آنچه که خروجی ستاد است آن چیزی باشد که واقعاً وزارت بهداشت اراده کرده است. در همه هفته‌ها و ماه‌های اخیر هم چنین بوده ولی قرار هم نیست که ما در میانه میدان، وزیر بهداشت یا سایر همکارانی که در همه این ماه‌ها دویده‌اند و ایستاده‌اند، بخواهند شانه خالی کنند. إن‌شاءالله اگر روزی این بار برداشته شد، شاید هر کسی در مجموعه وزارت بهداشت فکر کند که می‌خواهد ادامه دهد یا نه، الان روز این کارها نیست.


؟؟؟


- یکی از مشکلاتی که وجود داشت، علاوه بر همان محدودیت‌های وارداتی و مبادلات بانکی ناشی از تحریم، بحث‌هایی بود که گروه‌هایی از افراد سودجو و منفعت‌طلب در جای جای مختلف کشور به نوعی با گران کردن ماسک و بازار سیاهی که تشکیل داده بودند، همین ماسک‌هایی که ممکن بود به نوعی وارد شده یا در جایی از کشور تولید شده را برده بودند به سمت بازار سیاه، چنانچه در روزهای نخست حتی بچه‌های هیئت أمنا، دوستان ما در وزارت بهداشت که می‌خواستند خریداری کنند، به نوعی عملاً داشتند با واسطه از همین افرادی که بدون رودربایستی اسم‌شان را باید بگذاریم قاچاقچی و با قیمت‌های بالاتر خرید می‌کردند. ولی به هر حال در آنجا وظیفه ما تأمین بود و به دوستان به هر دری می‌زدند که بتوانند آن را تأمین کنند ولی طبیعتاً اصل قصه دردناک بود. که به هر حال یک چنین شبکه‌ای شکل گرفته بود. در استان‌های مختلف بود و در مرکز هم بیشتر و پررنگ‌تر. به هر حال آن نامه به نظر من هم تأثیر بازدارندگی داشت و هم موجب شد که دستگاه‌ها و نهادهای مختلف مسئول به موضوع ورود کردند و به شدت این موضوع کاهش پیدا کرد. شاید هیچ وقت به صفر نرسید ولی آن فضای سوءاستفاده و فرصت‌طلبی و سوداگری که حول و حوش تجهیزات حفاظتی شکل گرفته بود را تقریباً تا حد زیادی کاهش داد.


؟؟؟


- به هر حال ارز 4 هزار و 200 تومانی و این تعدد ارزهایی که به حوزه دارو تعلق می‌گیرد، ابدی نخواهد بود و لزوماً هم چیز خیلی خوبی نیست. فقط برای جلوگیری از فشارهای ناگهانی، شوکی که به بازار می‌آید و مشکلاتی که می‌تواند برای نقدینگی تولیدکننده ایجاد کند، این اتفاق افتاد ولی به صورت پلکانی و تدریجی ارز 4 هزار و 200 تومانی باید به سمت تک نرخی شدن ارز برود و ما در وزارت بهداشت از این استقبال می‌کنیم ولی نه یک‌جا. ما سال گذشته با تلاشی که شد نزدیک 600 تا 700 میلیون دلار ارز بانکی و ارز دولتی صرفه‌جویی شده است، بدون اینکه خلل عمده یا تغییر نرخ واضحی برای مصرف‌کننده یا در تأمین دارو داشته باشیم. امسال هم ادامه پیدا خواهد کرد و امسال هم شاید ارز مورد نیاز دارو و تجهیزات پزشکی کمتر از سال قبل شود، چنانچه سال قبل کمتر از سال قبل از آن بود و بخشی از اینها قاعدتاً ممکن است محصولاتی باشد که ضرورتاً نیازمند اخذ ارز دولتی نباشد و اگر برای تولیدش هم نیازمند ارز باشد، می‌تواند از ارز نیمایی استفاده کند. بخشی از صرفه‌جویی هم از مسیر تولید داخلی و تبدیل واردات به تولید داخلی شکل می‌گیرد. در بحث شیرخشک، من الان دقیقاً حضور ذهن ندارم که با چه توجیهی این اتفاق دارد می‌افتد ولیکن این را مطمئنم آنچه که سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت در همه ماه‌های اخیر رویش متمرکز است، در درجه اول با فاصله از همه موارد دیگر بحث در نظر گرفتن شرایط مصرف‌کننده است. حالا اینکه دقیقاً در چه راستایی بوده، در جهت حمایت از تولیدکننده داخل و امثالهم بوده، موضوعی است که باید 011550 که ما اجازه نخواهیم داد، تلاش وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو این است و این را حفظ کرده. شما نرخ تورم کشور را بهتر از من می‌دانید، با نرخ تورم دارو و تجهیزات پزشکی و حتی اقلام مشابه آن مقایسه کنید، اگر یک سوم، یک چهارم نبود، آن موضوع دیگری است. همه اینها هم به جهت سیاست‌هایی بود که در وزارت بهداشت شکل گرفت، در قرارگاه تأمین دارو و تجهیزات پزشکی که ما به هیچ وجه اولاً فراتر از توان افراد و مصرف‌کننده فشاری به مردم وارد نشود و دوم اینکه حتماً نرخ افزایش سالیانه پایین‌تر از نرخ تورم باشد و این اتفاق افتاد. من هر موردی که دوستان بگویند، عرض خواهم کرد که اگر هم موردی را بگویند که این اتفاق نیفتاده، دقیقاً مواردی است که تولید مشابه داخلی هست و قاعدتاً ما یارانه‌ای به تولید خارجی یا برند وارداتی نخواهیم داد. منطقی هم نیست. ولی در مواردی که تولید مشابه داخلی نداشته باشیم، تغییر نرخی که خواهید دید بسیار اندک بود و همان نرخ ارزی که سال گذشته و سال 97 بود، کماکان برایش حفظ شده است.


؟؟؟


- یک صحبتی من در ابتدا عرض کردم، گفتم ما مظنون ابتلا به کرونا داریم، مشکوک ابتلا به کرونا، محتمل ابتلا به کرونا و کیس قطعی. زمانی که این بیماری در کشور و در تهران هم شروع شد، افراد را نگه می‌داشتند که حتی آزمایش PCR بدهند، مواردی که ممکن بود آزمایش نداده باشد، به هر حال صدور گواهی فوت نمی‌شد یا گواهی صدور فوت به عنوان مشکوک صادر می‌شد و بعد پزشکی قانونی حتی قبول نمی‌کرد اجازه تدفین بدهد، می‌گفتند حتی باید از جسد نمونه PCR اخذ شود تا تکلیف روشن شود که آیا بر اساس پروتکل تدفین می‌شود یا نه. آنجا همان میانه اسفند اتفاقی افتاد که ما بخشنامه داشتیم از وزارت بهداشت و معاونت درمان که افراد مشکوک هم اگر فوت کردند برای صدور گواهی فوت اینها به هیچ وجه مشکوک اعلام نشده و کرونا اعلام شود. ولی اینها لزوماً از نظر ما کرونا نیست. کرونا کسی است که کیس قطعی باشد. کیس قطعی هم فردی است که تست PCR او مثبت باشد.


و در قید حیات باشد یا فرقی نمی‌کرد برای شما؟


- فرقی نمی‌کند. کسی که فوت شده اگر PCR او مثبت باشد، چون عموماً مریض کرونایی اغلب در منزل فوت نمی‌کند. اتفاقاً دقیق‌ترین قسمت آمار کرونا در هر کشوری به خصوص ایران، قسمت آمار فوتی‌هاست. شما اگر آمار مبتلایان را بگویید من می‌گویم قطعاً آمار مبتلایان بیش از اینهاست. خیلی‌هایش ممکن است شناسایی نشده باشد. یا فقدان علائم یا علائم خفیف و متوسط، عدم مراجعه یا جزء مواردی باشد که تستش منفی شده. ولی وقتی از فوتی صحبت می‌کنید، شما چند مریض کرونایی می‌شناسید که در خانه فوت شده باشد؟ مریض کرونا قبل از اینکه بخواهد فوت کند، کرونا سکته قلبی نیست که ناگهان عارض شود. اغلب قاطبه بیماران کرونایی که فوت می‌کند، با مشکلات سیستم تنفسی یا عوارض و عواقب و عوارض جانبی بیماری فوت می‌کند و به قدری شدید می‌شود که حتی اگر دو روز آخر هم شده مراجعه می‌کند به بیمارستان و حتی خیلی از اینها در ICU‌ فوت می‌کنند. ما حتی در بخش‌های عادی هم تعداد موارد فوتی‌مان پایین است. لذا مریض کرونایی عموماً موارد شدید مراجعه می‌کند، و آن هم که فوت می‌کند عموماً موارد شدید است. میانگین بستری ما سه تا چهار هفته است. یعنی عمده مریض‌های ما که فوت می‌کنند مریض‌های در ICU هستند و اتفاقاً مریض‌های ICU سه تا چهار هفته به طور میانگین در ICU بستری هستند تا زمانی که یا بهبودی پیدا کنند یا فوت کنند. لذا دقیق‌ترین قسمت آمار دقیقاً همان‌جایی است که بحث مرگ و میر یا به قولی مورتالیتی می‌شود ولی مواردی که ممکن است گواهی فوت برای تسهیل، برای جلوگیری، پیشگیری، پروتکل‌ها اجرا شود، فرد جزء موارد مشکوک یا محتمل بوده، به عنوان مورد کرونا گواهی فوت صادر شده، رفته در لاین کرونایی شستشو شده، تجهیز شده، بعد هم با پروتکل بهداشتی تدفین شده، این لزوماً قرار نیست ما در آمار رسمی، در هیچ‌جای دنیا این را کرونا حساب کنیم. اگر تست PCR او مثبت است قطعاً در آمار ما هست، اگر تست PCR او مثبت نباشد، به هیچ وجه در آمار ما نیست. مضافاً به اینکه برخی از کشورها حتی فراتر از این رفتند. در آلمان یا برخی کشورها افراد دارای بیماری زمینه‌ای و سابقه مشخص را بعضاً در آمار فوتی‌های کرونا نمی‌آورند حتی اگر PCR آنها مثبت باشد. اینکه می‌بینید آمار مرگ و میر در بعضی از کشورهای اروپایی نسبت به کشور مجاور خودش یکدفعه تفاوت چشمگیری بر حسب جمعیت دارد، لزوماً به معنای تفاوت آمار نیست، به معنای شیوه متفاوت احراز آمار است. ولی ما در ایران هر فرد فوت شده‌ای که تست PCR او مثبت باشد، چه بیماری زمینه‌ای داشته، چه نداشته، چه آن بچه سه ساله‌ای که کیس شناخته شده سرطان بود، در حال شیمی درمانی بود ولی تست PCR او مثبت بود و فوت کرد، در آمار ما بود. آن فرد 100 ساله‌ای که باز هم PCR او مثبت بود و شاید چندین عامل و بیماری زمینه‌ای قبلی هم داشت، باز هم در آمار ما بود. ولی آمار ما تنها مواردی که ممکن است نداشته باشد، افرادی است که تست PCR آنها منفی باشد. بخشی از این تست PCR منفی‌ها ممکن است جزء مواردی باشند که آن را false negative، منفی کاذب حساب می‌کنیم، این محدودیت ابزار است، خاص ایران هم نیست. اگر در مورد ایران کسی این حرف را زد، قطعاً باید این را برای 213 کشور قبول داشته باشد. در 213 کشور تست PCR انجام می‌شود و تست PCR برای هر ویروسی از جمله کرونا چه در مرحله نمونه‌گیری، چه در مرحله‌ای که خود PCR در آزمایشگاه انجام می‌شود، منفی کاذب دارد. حساسیت این تست خیلی بالا نیست. اختصاصی بودنش بالاست. برای آمار ملاک است چون اختصاصی است ولی برای شروع درمان ما لزوماً متکی به آن نیستیم چون حساسیتش بالا نیست و حتی حساسیت CT اسکن ممکن است به مراتب بالاتر از PCR باشد ولی اگر کسی فوت کرده، کرونا داشته و در آمار ما نیست، فقط جزء مواردی است که منفی کاذب بوده، آزمایش منفی داشته و قاعدتاً در آمار ما نیست. در هر کشور دیگری در دنیا هم بود، قطعاً در آمار نبود. در غیر این صورت بگویم، ما شفاف‌ترین آمار را در دنیا داشتیم. برخلاف آن چیزی که تبلیغ می‌شد که به خاطر انتخابات مواردی شناسایی شده و اعلام نمی‌کنند، 48 ساعت، دقیقاً در بزنگاه انتخابات، اعلام وجود کرونا در کشور شد، آن هم در چه شهری؟ در قم! یعنی اگر قرار بود کسی بخواهد چیزی را در کشور بنا بر مصالحی که برخی فکر می‌کردند، کتمان کند، اول اینکه 48 ساعت قبل از انتخابات آمار نمی‌داد، دوم اینکه از قم اعلام نمی‌شد و سوم اینکه نمی‌آمد دو نفر اولش را از فوتی‌ها اعلام کند. یعنی تمام این ویژگی‌ها نشان‌دهنده این است که ما دقیقاً یک مثلث شفافیت داشتیم که آمار را برخلاف تصور افرادی که هیچ وقت فکر نمی‌کردند از قم، آن هم از ابتدا به ساکن با فوتی‌ها و آن هم 48 ساعت قبل از انتخابات شود، شد! روز قبل از انتخابات هم موارد بعدی اعلام شد. روز انتخابات هم حتی با اعلام موارد مثبت و فوت ناشی از ابتلا به کووید-19 را داشتیم و این دقیقاً نشان دهنده شفافیت بود و مطمئن و به ضرس قاطع به شما می‌گویم، بسیاری از کشورها، حتی کشورهایی که در ساختار ثبت و شناسایی داده‌های سلامت مدعی هستند، متأسفانه هم در منطقه ما، هم در اروپا و هم در شمال اروپا در فاز کتمان یا تأخیر اعلام بودند. 27 دسامبر در فرانسه مریض داشتند ولی فرانسه چه زمانی آمار اعلام و قرنطینه کرده؟ اصلاً آن قرنطینه دیگر چه معنایی دارد؟ شما در دسامبر بر اساس شواهد علمی متقن در دو شهر شمالی ایتالیا مریض کرونایی داشتند، ایتالیا چه زمانی اعلام کرد؟ بر اساس شواهد قطعی متقن به شما می‌گویم که در بهمن ماه این ویروس وارد کشور ما شده و البته ما در بیست و نهم و سی‌ام توانستیم آن را شناسایی کنیم و قبل از آن به هیچ وجه در ایران نبوده. این جمله کلیدی را من بارها گفته‌ام، توئیت هم زده‌ام که ایران در کشورهای نیمکره شمالی جزء آخرین کشورهایی بود که این ویروس را میزبانی کرد و جزء اولین کشورهایی بود که اطلاع‌رسانی شفاف و گسترده داشت. مثال بعدی‌اش را شما هر جا عنوان کنید من حاضرم با آن بحث کنم. یعنی همان فرانسه در قلب اروپا، 27 دسامبر مدرک علمی وجود دارد، تست PCR مثبت از نمونه‌های اخذ شده از فردی که بعداً فرزندانش هم مبتلا شدند. آیا آن فردی که مبتلا بوده و  شناسایی نشد در فرانسه 27 دسامبر، به دیگران منتقل نکرد؟ قبل از آن در دوره کمون منتقل نکرده بود؟ بقیه کشورهای اروپایی هم درگیر بودند و اصلاً این اتفاقی که در اروپا رخ داد، اتفاق ناگهانی نبود. قطعاً زمینه داشت. الان بر اساس مطالعات انجام شده روی فاضلاب دو شهر ایتالیا، دو شهر شمالی ایتالیا در دسامبر ویروس کووید-19 جدید داشتند. و اتفاقاً می‌خواهم به شما بگویم که فقط مسیر ورودی ما از شرق نبوده، ما به میلان پرواز داشتیم، به مادرید پرواز داشتیم، به لندن و به پاریس پرواز داشتیم. اتفاقاً ما به ووهان و هووی پرواز نداشتیم. در تاریخ هواپیمایی چه جمهوری اسلامی و چه قبل از آن ما به ووهان و هووی پرواز نداشتیم. کل پرواز در 60 سال اخیر یک پرواز به ووهان انجام شده، آن هم پرواز برای انتقال دانشجویان ایرانی، کنترل شده با وسایل حفاظتی دانشجویان ایرانی را آورده و همه آنها هم منفی بودند و افرادی که همراه‌شان بودند هم بعداً تست شدند آنها هم منفی بودند. الان بحث اینکه ما حتی ممکن است کانون‌های دیگری هم داشته باشیم است. در برخی از کشورهای مجاور ما متأسفانه به نظر می‌آید به دلایل اقتصادی و سیاسی خاص در فاز کتمان و تأخیر بودند. کشورهایی که ده‌ها پرواز به ووهان و هووی داشتند. کشورهایی که هزاران توریست داشتند و ده‌ها برابر ما توریست و تاجر بین‌المللی از جمله از چین با آنها مراوده داشته، ‌اینها بعضاً بعد از ما و با فاصله عنوان کردند و قطعاً اینجا یک اتفاقاتی افتاده که به نظر می‌آید انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی در این موضوع بوده. خوشبختانه ما در کشورمان نه انگیزه اقتصادی بود نه فشار سیاسی که بخواهیم این را در وزارت بهداشت با تأخیر یا کتمان عنوان کنیم و قطعاً به شما می‌‌گویم این ویروس در بهمن وارد ایران شد و چرخش پیدا کرده بود و البته اولین موارد که در قم و گیلان شناسایی شد، هم‌زمان با شناسایی این موارد، این ویروس در کشور در برخی شهرها چرخیده بود، افرادی مبتلا بودند ولی در فاز نهفتگی بودند که متعاقب آن، علائم آنها مشخص شد.


؟؟؟


- به هر حال طول کشیدن این موضوع موجب شده بود که به نظر می‌آید در جامعه یک نوع سِر شدن نسبت به پیام‌های هشدارآمیز ایجاد شده بود. هم‌زمان البته وقتی وارد فاز بازگشایی شدیم، یک تلقی غلط که می‌شود به آن گفت «عادی‌پنداری» در مردم و حتی در بخشی از مسئولان ایجاد شد و این عادی‌پنداری غیرواقعی بود. یعنی شرایط عادی نشده بود ولی یک شرایط اصرار بر عادی‌پنداری وجود داشت، چه در اقشار مختلف مردم و چه در بخشی از مسئولان، بدون تعارف عرض می‌کنم. و خب متعاقباً نتایجش، از همان زمان هم هشدار داده می‌شد، حالا آن چیزی که بر عهده بنده بود، هشدار می‌دادم، سایر مسئولان وزارت بهداشت هم هشدار می‌دادند که به هر حال اگر ما قرار است وارد فاز بازگشایی شویم با رعایت پروتکل‌هاست، با رعایت نکات بهداشت فردی و عمومی است، با استفاده از ماسک است، با رعایت نکات قبلی است. نه اینکه ما و اتفاقاً رعایت نکات بهداشتی فردی و عمومی و توصیه‌هایی که وجود داشت، در فاز بازگشایی به مراتب جدی‌تر، بارها شاید خود بنده این را در تلویزیون اعلام کردم، اینجا اتفاقاً موضوع خیلی جدی‌تر است. در فاز در خانه ماندن، شما دو بار هم دستت را کمتر بشوری یا اصلاً ماسک نیاز نداری، وقتی افراد از خانه بیرون آمدند، به تدریج پدر خانواده، سرپرست خانوار، بعد به تدریج افراد دیگر، اول برای کار، دوم برای تفریح، اینجا دقیقاً جای رعایت پروتکل است و متأسفانه در همین نقطه ما دچار این شدیم که در جامعه شرایط عادی‌پنداری شد و به شدت رعایت نکات بهداشتی فردی و حفاظتی کاهش پیدا کرد. امروز در تهران زیر 10 درصد رعایت می‌شود. خب شما یک عددی حدود 65 درصد در تهران مثلاً شروع کردید یا در کشور بعضاً بعضی روزها 83 درصد رعایت می‌شده، امروز در کشور زیر 20 درصد، در تهران زیر 10 درصد رعایت می‌شود، نتیجه‌اش را دو هفته بعد در آمار می‌بینید که دیدید! آن اتفاقی که افتاده اصلاً اتفاق عجیبی نیست و اتفاقاً در این فاز ما اگر باز برویم به سمت ماسک، حتی ماسک‌های پارچه‌ای و خانگی و این همگانی شود، من به شما قول می‌دهم در بدبینانه‌ترین شرایط 40 درصد آمار افت خواهد کرد و باز شرایط به سمتی می‌رود که حالا إن‌شاءالله تا زمانی که داروی قطعی یا واکسنی برایش مشخص شود ولی امروز تنها راه مقابله، شستن مکرر دست‌هاست که شاید خیلی ساده به نظر بیاید، رعایت فاصله یک متر است. شما با یک متر فاصله گرفتن از فرد مجاورتان، پنج برابر ریسک ابتلا به ویروس را کاهش می‌دهید و با یک متر اضافه‌تر بعد از یک متر اول، دو برابر و هر یک متر اضافه شود، دو برابر. یعنی یک متر اول، شما دو متر فاصله داشته باشید 10 برابر ریسک کاهش پیدا می‌کند. هم‌زمان در بدبینانه‌ترین شرایط، با بدترین ماسک‌هایی که افراد اگر همه استفاده کنند، 40 درصد کاهش ابتلا خواهید داشت. بنابراین یک پنج برابر آنجا، یک 40 درصد اینجا شما حساب کنید حداقل چقدر کاهش شیوع دارید، چقدر قطع زنجیره انتقال اتفاق می‌افتد و اتفاقاً این موضوع در شهرها و کشورهای مختلف تجربه شد و متأسفانه ما دقیقاً در شرایطی که باید بیشتر از ماسک استفاده می‌کردیم و نکات بهداشتی را در اماکن، در مشاغل، در صنوف اجرا می‌کردیم، دقیقاً در آنجا مردم یک واگردی داشتند که این واگرد خودش را بعد از دو هفته نشان داد. ابتدا در استان‌هایی که شاید بیشتر در عید فطر رعایت نکرده بودند و بعد تعطیلات بعدی، استان‌هایی که میزبان آن بودند یا به نوعی بیشترین مسافر را داشتند و بعد همین طور ادامه پیدا کرد تا امروز که ما در خدمت شما هستیم. به هر حال ما وارد پیک دوم نشدیم، همچنان نوسانات موج اول است، همچنان خیلی از استان‌هایی که ما پیک نداشتیم وارد فاز پیک شدیم ولی این را نمی‌توانیم بگوییم که به هر حال در بُعد ملی تعداد بستری شدگان دیروز و پریروز سه برابر یک ماه قبل بود.


؟؟؟


- قطعاً اگر رعایت نشود. یک قانونی را ما حالا به شوخی، به مزاح، ولی در عین حال محتوایش جدی است. گفتیم قانون پایستگی کرونا، کرونا از بین نرفته، از بین نمی‌رود، تنها از استانی به استان، از شهری به شهر دیگر نقل مکان می‌کند. شما می‌بینید که در تهران و قم و گیلان شروع شد، بعد حلقه استان‌ها و شهرهای اطراف آنها، بعد اصفهان و یزد و امثالهم و امروز شما می‌بینید در استان‌های مرزی و جنوبی مثل خوزستان، مثل بوشهر و هرمزگان، بعدی هم احتمالاً چهارمحال بختیاری و فارس خواهد بود.


؟؟؟


- باید ببینی علتش چیست. یک نزاعی  سر این واردات هست. اینها هم مدعی تولید داخل هستند، هم موقع ارز که می‌شود، مدعی ارز وارداتی هستند.


؟؟؟


- با یک تأخیر طولانی شاید، بعد از موافقت مقام معظم رهبری، معادل ریالی، فکر می‌کنم یک چیزی کمتر از یک سوم آن تا الان وصول شده باشد و البته جیب وزارت بهداشت سوراخ است. یعنی بلافاصله هر چه که بیاید آن‌قدر ما دانشگاه علوم پزشکی در سراسر کشور، به پرسنل، به کادر درمان، به کادر بهداشتی، به شرکت‌های دارو و تجهیزات بدهکار هستند که نه در جیب وزارت بهداشت می‌ماند نه در جیب آنها. ولی فکر می‌کنم حالا غیر از خواب‌های دیگری که ممکن است برایش دیده باشند که به حوزه‌های مختلف تخصیص پیدا کند، آن چیزی که تا الان وارد وزارت بهداشت شده کمتر از یک سوم است تا آنجایی که من خبر دارم.


؟؟؟


- یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که ما در این حوزه داریم به نظرم تولیت سلامت آن‌طور که باید و شاید در کشور جا نیفتاده است. اینکه تولیت سلامت که به درستی در سیاست‌های کلی ابلاغی مقام معظم رهبری، 013550 دقیقاً به آن اشاره شده، عملی شده و جا افتاده باشد، نهادینه شده باشد، نشده. دومین موضوعش منابع مالی پایدار است. اینکه شما هر سال شب عید در مجلس دنبال منابع مالی بگردید و برای حالا خیلی عامیانه می‌گویم سوراخ سنبه‌ها را بخواهید پر کنید با آن، این نمی‌تواند به شما یک نظام سلامت بدهد. نظام سلامت ولو حتی نمی‌گویم زیاد ولی هر چه که هست باید منابع مالی پایدار باشد، نهادینه شود، شما بدانید که در یک بازه زمانی پنج تا 10 ساله روی این منابع مالی هر سال می‌توانید حساب کنید و آن را به هر حال در جهت ارتقای سلامت تخصیص دهید. حالا موارد دیگری که هست، من اتفاقاً معتقدم ما هنوز در حوزه درمان و دارو تعارض منافع داریم. خود این یکی از معضلاتی است که به هر حال کار را کند می‌کند. خیلی از برنامه‌های اصلاحی را با مشکل مواجه می‌کند. همین تعارض منافع می‌تواند خیلی از مشکلات دیگری مثل اینکه هنوز بخش بهداشت نهادینه نشده، اینکه هنوز نظام الکترونیک سلامت در کشور که از مصوبات و قوانین برنامه پنجم توسعه است، هنوز نظام الکترونیک سلامت در کشور شکل نگرفته است. البته استقرار آن از یک سال اخیر و بعد از سال‌ها شروع شده ولی در همین شرایط کرونا اگر این اتفاق افتاده بود، ما هم در حوزه آمار و اطلاع‌رسانی، در حوزه‌های مختلف خیلی می‌توانست به ما کمک کند. کلی می‌توانست هزینه‌های ما را کاهش دهد. من به جدّ معتقدم در حوزه‌های مختلف اعم از درمان و دارو می‌تواند هزینه‌های ما را کاهش دهد. چون سیستم پیشگیری و بهداشت ما را ارتقا می‌دهد، قطعاً می‌تواند بار بیماری‌ها را در کشور ما کاهش دهد. نظام الکترونیک سلامت اگر محقق نشده، دلایل مختلفی دارد. بحث‌های تکنولوژی، فناوری، مدیریتی، ساختاری ولی یکی‌اش تعارض منافع بوده. تعارض منافع مسیر را کُند می‌کند، درمان را می‌آورد بالاتر از بهداشت، در صورتی که در هر جای دنیا که نظام سلامت موفقی دارد پیشگیری مقدم بر درمان است. ولی آن تعارض منافع نمی‌گذارد. اینها جزء معضلاتی است که می‌توان به هر کدام جداگانه پرداخت ولی به نظرم تعارض منافع جزء عمده مشکلات است.


؟؟؟


- اصلاً توئیت نبود. حالا خیلی دیده نشد. یک مصاحبه بود، در نشست خبری، جلوی 47 خبرنگار سؤال شده بود، یک سؤالی در مورد توفیقات چین و عدم توفیقات ما پرسیده شد، گفتیم حالا آنجا هم خیلی جدی نگیرید. بعدها دوستانی که متأسفانه ظاهراً هر جا مشاوره می‌دهند، خیلی خوب مشاوره نمی‌دهند، گفتند آقا شما یک توئیت بزن که فهم آن راحت‌تر شود، ما یک توئیت زدیم که آقا موضوع، موضوع کاملاً پزشکی است، حوزه سلامت، بین آنفلوآنزا و کرونا که آن توئیت بیشتر از اصل مصاحبه دیده شد. لذا این است که اصلاً توئیت نبود، توئیت یک چیزی در ادامه آن مصاحبه بود که چند ساعت قبلش انجام شده بود. به هر حال دقیقاً صحبتی که بود در حوزه سلامت بود. من هیچ واگردی هم نداشتم از بحث‌هایی که بود ولی چون سوءاستفاده از آن قصه می‌شد، به هر حال به بعضی‌ها توصیه کردیم هم‌زمان که این طرف ماجرا را می‌بینند، آن طرف ماجرا را هم ببینند که به هر حال یکی از نادر کشورهایی که به ما کمک کرده و به طور گسترده هم کمک کرد و با فاصله بسیار زیادی هم نسبت به دیگر کشورها در آن ایام و هفته‌ها کمک کرد، چین بود. یعنی توئیت بعدی‌اش هم نقض توئیت قبل نبود، توضیحی در ادامه آن بود. ولی به هر حال به نوعی هم از آن سوءاستفاده می‌شد چون شرایطی بود که به هر حال کرونا باعث شده دنیا پولاریزه شود، دو قطبی‌تر شود. آن بحث‌هایی که بین چین و آمریکا بود، سوءاستفاده آمریکایی‌ها هم بعد از آن بود، حالا بحث‌های داخلی‌اش بماند. آمریکایی‌ها هم به هر حال خیلی از این قصه و قصه‌های مشابه آن داشتند علیه چین استفاده می‌کردند ولی به هر حال اگر نقد و انتقادی بر چین بوده، 10 برابر آن بر آمریکا هم هست، همچنان همه اینها بر جای خود و بر قوت خود باقی است.


**********************


حکم خانم لاری؟


- من حکم سخنگویی نداشتم، سخنگوی سازمان غذا و دارو بودم.


همه جا به عنوان...


- خود وزیر هم می‌گفت ولی چون دیگر توئیت‌های من دردسر شده بود. اصلاً روز قبلش خود من این جمله را به دکتر گفتم که آقا شما که به من حکم نداده‌اید، آقای ؟؟؟ هم به من حکم نداده که بخواهد چیزی پس بگیرد، روابط عمومی وظیفه‌اش سخنگویی است مادامی که ابلاغ غیر نباشد. این عین جمله‌ای بود که صبحش گفته بودم چون دیگر خیلی دوباره داشتند چیز می‌کردند که، بعد هم داشت یک جوری می‌شد که یواش یواش بگویند آقا در 41 سال اخیر هر مشکلی در حوزه روابط بین‌الملل بوده کار جهانپور است. گفتم آقای دکتر شرّ این را از سر ما بکَن! اصلاً جدی آقای ظریف آخری‌ها داشت می‌گفت تا این برادر ما، روابط بین‌الملل ما را به هم نزند ول کن نیست! عین چیزی بود که روی واتزآپ فرستاده بود.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب