بالا گرفتن اختلافات در جریان اصلاحات/ عارف از شورای عالی اصلاحطلبان استعفا داد یا برکنار شد؟
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب گروه سیاسی خبرگزاری آنا، روز گذشته خبری در رسانهها منتشر شد که انتشار این خبر، عمق اختلاف در جریان اصلاحطلبی را به نمایش میگذارد. «عارف از ریاست شورای عالی اصلاحطلبان استعفا داد»؛ این تیتر خبری بود که تمامی رسانهها آن را منتشر کردند.
اصلاحطلبان در سالهای گذشته نسبت به عملکرد عارف در مسند ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان انتقادات بسیاری داشتهاند و این انتقادات از عملکرد ضعیف او در مجلس دهم نشئت میگیرد. به نظر میرسد، استعفای عارف موضوعی بود که جریان اصلاحات به دنبال آن بود و به همین خاطر ماهها عارف را تحت فشار قرار دادند؛ چون گویا عارف مانعی جدی بر سر راه انجام برخی اصلاحات در درون جریان چپ بود.
عدم موفقیت دولت در 7 سال گذشته و ناکامی فراکسیون امید مجلس در دوره قبل و از همه مهمتر شکست سنگین اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم، دلیلی بر این مدعاست تا جریان اصلاحات مسیر تغییر را در ساختار درونحزبی در پیش بگیرد؛ اما در این مسیر ابتدا باید عناصر مزاحم را حذف میکردند که از منظر اصلاحطلبان سرشناس عارف بزرگترین مانع در این مسیر محسوب میشود.
گویا اصلاحطلبان با پی بردن به ریزش پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات، درصدد جذاب کردن مانیفست اصلاحطلبی با ابزار جوانگرایی است تا در انتخابات 1400 بازی را به رقیب خود یعنی جریان اصولگرا نبازد. بر همین اساس، محمد قوچانی در مقالهای تلویحاً به حذف پیرمردهای اصلاحطلب اشاره کرده بود و در همین رابطه نوشته است: «ورود اصلاحطلبان بهخصوص اصلاحطلبان جوان به مباحثه بر سر اصول اصلاحطلبی را خیر مقدم میگویم و این اساساً گام اول اصلاح اصلاحات است».
انتقادات از ساختار جریان اصلاحات به حدی افزایش یافته که علاوه بر پروژه حذف عارف از شورای عالی سیاستگذاری، مدتهاست پروژه عبور از خاتمی هم مطرح شده و بزرگان اصلاحات مانند کرباسچی درصدد یافتن جانشینی برای رئیس دولت اصلاحات هستند؛ چون بهخوبی به این مسئله پی بردهاند که او دیگر شخصیت کاریزماتیک سابق را ندارد و از نفوذ بالایی نزد جوانان برخوردار نیست و جریان اصلاحات کمکم باید از خاتمی عبور کند.
همانطورکه گفته شد، مجموعهای از عوامل مانند قتل همسر توسط محمدعلی نجفی، عملکرد ضعیف فراکسیون امید و شکست در انتخابات سبب شده تا جریان اصلاحات به بنبستی اساسی برخورد کند و نتواند این روزها در عرصه سیاسی ایران به موفقیت دست یابد. رئیس دولت اصلاحات با پی بردن به شکستهای پیاپی جناح چپ و باطل ماندن شعارهای آنها و رویگردانی طرفداران از این جناح، این بار به جای «تَکرار میکنم» استراتژی بازی با الفاظ را در پیش گرفته است؛ به عبارت دیگر در چهارچوب این استراتژی از کلمه «آشتی ملی» بهره برده و همین استراتژی واکنشهای منفی بسیاری را در درون جریان اصلاحطلبی به همراه داشته است.
اما روزنامه سازندگی در گزارشی این استراتژی را مردود دانست و نوشت: «آیا رهبر سیاسی یک جناح که منادی آشتی ملی است میتواند چشم بر انتخابات مجلس ببندد و از ضرورت حضور مردم در انتخابات سخن نگوید؟ آیا میتواند بر عوامل و افرادی که اصلاحات را به این روز نشاندند و کشاندند چشم ببندد؟ و مثلاً رفتار محمدعلی نجفی، شهردار اصلاحطلب تهران را در شلیک به قلب همسر جوان خود تقبیح نکند؟ آیا میتواند بیتفاوت به حزب متبوع خود باشد که درصدد تحریم انتخابات است؟ به نظر میرسد که وضعیت جناح اصلاحطلب با آشتی ملی و همبستگی نیز بهبود نیابد و لازم است خود را برای جراحی بزرگ و پرخونریزی آماده کند».
کارشناسان و تحلیلگران معتقدند، عارف قربانی سیاستبازی رئیس دولت اصلاحات، جنگ درونحزبی برای تقسیم قدرت و قربانی سهمخواهیها شده است. محمدصادق جوادی حصار، رئیس شورای اصلاحطلبان خراسان رضوی در گفتگو با خبرنگار حوزه احزاب گروه سیاسی خبرگزاری آنا، درباره استعفای محمدرضا عارف از ریاست شورای عالی اصلاحطلبان میگوید: «قبلتر از این موضوع توصیه من به عارف این بود که استعفا دهد و من نمیخواستم کار به جایی برسد که به او بگویند استعفا دهد؛ چون فضا به نفع شورای عالی اصلاحطلبان و شورای هماهنگی نبوده و فضا بسیار منفی بود.»
همچنین جوادی حصار در یکی دیگر از گفتگوهای خود با خبرنگار آنا به برخی از ایرادات مدیریتی محمدرضا عارف اشاره کرد و در همین رابطه میافزاید: «ایرادات بسیاری به نحوه مدیریت آقای عارف در فراکسیون امید مطرح است و اینکه شیوه مدیریت جمعی وی، شیوه کنشگری سیاسی نبوده، بلکه شیوه پژوهشی و دانشگاهی بوده است؛ یعنی الان پژوهش کنیم تا سه سال دیگر نتیجه آن حاصل میشود. عارف پیش از این هم بهعنوان کنشگر سیاسی جلوهگری نداشته و نتوانسته است نظر مخالفان و موافقان خود را در این حوزه جلب کند و از دامنه انتقادات بکاهد.»
هرروز که میگذرد، اختلافات درون جریان اصلاحات عیانتر و واضحتر میشود و هرچقدر که به انتخابات ریاست جمهوری 1400 نزدیکتر میشویم، شیب تند این اختلافات شدت خواهد گرفت. اصلاحطلبانی که زمانی با یک جمله خاتمی متحد میشدند و به اجماع میرسیدند، امروز بیشتر آنها از او حرفشنوی ندارند و همین مسئله معادلات درون جریان چپ را پیچیدهتر از گذشته کرده و بعید است که تا انتخابات 1400 انسجام و وحدت حزبی گذشته را به دست آورند.
استعفای عارف و گلایه شخصیتهای بارز اصلاحطلبی از رئیس دولت اصلاحات از عمق اختلافات جریان اصلاحات خبر میدهد. در عالم سیاست نمیتوان با قطعیت نظر داد، اما بعید است که جریان اصلاحات بتواند در این فرصت کوتاه تا انتخابات ریاست جمهوری خود را بازیابد، ولی باید منتظر ماند و دید که روند تعاملات جریان اصلاحات به کجا خواهد انجامید.
انتهای پیام/4079/پ
انتهای پیام/