دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

چرا پاشایی پدیده شد؟

با فوت مرتضی پاشایی در صبح روز جمعه، بیست و سوم آبان ۱۳۹۳موجی بی سابقه در کشور شکل گرفت. از انتشار تصاویر و ویدئوهای لحظاتِ پایانی عمر وی در شبکه های اجتماعی که دلگیری و گلایه خانواده و نزدیکانش را در پی داشت تا تجمعات خودجوش مردم تهران در مقابل بیمارستان و بوستان های لاله و آب و آتش و جمع های مردمی در شهرهای مختلف ایران. از ابراز همدردیِ رهبرِ کنسرت حسام الدین سراج روی استیج تا تسلیت گفتنِ چهره های شاخص دنیای هنر و ورزش.
کد خبر : 49401

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه خراسان نوشت: مراسم تشییع و خاکسپاری مرتضی روز یکشنبه ۲۵ آبان از مقابل تالار وحدت تهران برگزار شد و با وجود وضعیت بحرانیِ آب و هوا، جمعیت زیادی حضور داشتند و شرکت کردند. تمام این ماجراها و حواشیِ پررنگ و کم سابقه، باعث شد همان روزها و روزهای بعد از آن، کارشناسان زیادی در نشست های دانشجویی و مطبوعاتی از زوایای مختلف به تحلیل و بررسی دلایل ایجاد موج و شکل گرفتن پدیده «مرتضی پاشایی» بپردازند. این تحلیل ها، برخی خوشبینانه و منصفانه بود و تایید و حمایت طرفداران سوگوار این خواننده جوان را در پی داشت و برخی هم سختگیرانه بود مثل نقدهای تند دکتر یوسف اباذری که به اعتراض علاقه مندان عزادار این هنرمند ختم شد. شاید حالا و پس از یک سال که تقریبا آب ها از آسیاب افتاده و حواشی فوت پاشایی کمرنگ تر شده است، بد نباشد نگاه واقع بینانه ای داشته باشیم به دلایل شهرت و محبوبیت این جوان هنرمند که با رفتنش، پدیده شد.


سبک خاص موسیقی

حوالی سال های 90 و 91 روزگار گل کردنِ چهره هایی مثل محسن چاووشی، محسن یگانه، مازیار فلاحی و به طور کلی، هنرمندانی بود که انگار همه زخم خورده روزگار بودند و جراحتِ دلشان از یک عشقِ پرسوز و گداز اما ناکام و ناتمام هنوز خون چکان بود. اینکه چرا آن سال ها، این حجمِ غلیظ از شکست و نفرین و ناله طرفدار داشت، نیازمند بررسی دقیق جامعه شناختی است اما مرتضی پاشایی هم با همین تم، منتها به شکلِ جوان پسندتر و شیک تری ظهور کرد و آهنگ هایش که «غم تنهایی» در آن موج می زد، یکی بعد از دیگری، مرهمی شد بر دل جوانان کم سن و سالِ حساسی که معمولا یا در دلِ یک رابطه عاطفی بودند یا از یک رابطه عاطفی، آسیب دیده بودند. آن سال ها، صدای مرتضی پاشایی، نوای تنهایی بسیاری از ساکنانِ تنهای کلان شهرهای خاکستری بود.


بیماری و حواشی تلخ و شیرین

خبر بیماری مرتضی پاشایی برای اهالی موسیقی پاپ کشور، یک شوک بزرگ بود که یک جورهایی به شهرت او هم دامن زد. در آذر ماه 92، پزشکان به بیماری سرطان مرتضی پاشایی پی بردند و مرتضی در مسیر درمان قرار گرفت. منتها در این مسیر با حواشی تلخ و شیرین زیادی رو به رو شد. از ملاقات و عیادت و همراهیِ دیگر هنرمندان و مسئولان گرفته تا شایعاتِ زیادی که درباره اعتیاد و مرگ او، هر از گاهی در شبکه های اجتماعی منتشر می شد و مرتضی دلخور از این شایعات، همان روزها در گفت و گویی معروف با مجله موسیقی قرن21 گفته بود: «اوایل وقتی همه موضوع بیماری مرا نمی دانستند، لاغری بیش از حدم باعث شد شایعاتی علیه من راه بیفتد و مثلا بعضی ها بگویند فلانی معتاد است؛ این حرف ها برایم اهمیت چندانی نداشت اما گاهی اطرافیانم را ناراحت می کرد. همچنین شایعاتی که در مورد به کما رفتن و مرگِ من مطرح می شود...»


حضور در تلویزیون

اولین حضور مرتضی پاشایی در تلویزیون به ترانه تیتراژ مجموعه «عصر پاییزی» برمی گردد که چون از صدا و سیما اجازه پخش نگرفت، به وسیله خود مرتضی در فضای مجازی منتشر و جزو محبوب ترین ترانه هایش شد. بعد از آن باز هم در روزهای اوج بیماری، با ترانه به یادماندنیِ «نگران منی» که برای تیتراژ برنامه پرطرفدار ماه عسل ساخته شده بود به تلویزیون بازگشت و این بار با استفاده از ظرفیت و پتانسیل عمیق تلویزیون و مخاطبان انبوهش، در یادها جاودانه شد. به خصوص که خود پاشایی در ویدئوی معروف ماه عسل با سری بدون مو و ظاهری استخوانی که حکایت از بیماری اش داشت، ظاهر شد.


امید و سختکوشی

انرژی و سماجت مرتضی پاشایی در مبارزه با بیماری سرطان و افزایش فعالیت های هنری اش که شاملِ انتشار آلبوم، انتشار تک آهنگ های تاثیرگذار، برگزاری کنسرت های متعدد و حضور پررنگ در کنسرت های دیگر هنرمندان بود، از او شخصیتی قوی، محکم، پرانرژی، امیدوار و الهام بخش ساخت که تحسینِ مخاطبان را برمی انگیخت. همان روزها خودش در مصاحبه ای با مجله موسیقی قرن21 گفت: «درست یک هفته پس از اطلاع از بیماری ام در بندرعباس روی استیج رفتم. تنها اجرایی که روی سن حال خوشی نداشتم، همان اجرا بود. درگیر دارو و درمان بودم و بدنم بسیار رنجور و خسته بود. از درد به خودم می پیچیدم اما نمی دانم چه حسی است وقتی روی سن می روم، همه چیز یادم می رود و توان چند برابر پیدا می کنم. وقتی شیمی درمانی می شوم تا یک هفته قدرت خواندن ندارم. صدایم خشک می شود و طبیعتا نمی توانم بخوانم اما بعدش با سرم و دارو های گیاهی، خودم را تقویت می کنم و صدایم را برمی گردانم. انرژی مردم برای من یک موهبت فوق العاده است.»


ظاهر متفاوت و تاثیرگذار

ظاهر متفاوت هنرمندان، همیشه و همواره از نکات تاثیرگذار حرفه آن ها بوده و هست؛ ظاهر مرتضی پاشایی هم، چه قبل و چه بعد از بیماری، از نکات قابل توجه شخصیت او و تصویری است که مخاطب از وی در ذهن داشته و دارد. یک جوانِ آرام با نگاهی عمیق و موهای آشفته که کم کم و بر اثر بیماری، لاغر و رنجور و رنگ پریده می شود، موها و ابروهایش می ریزد، از کلاه و عینکِ بزرگ تیره استفاده می کند و خلاصه دلسوزی، همراهی و همدلی مخاطب دل نازکِ ایرانی را که به شدت روی مفهوم «جوانِ بیمارِ ناکام» حساس است، برمی انگیزاند.


نیاز و پذیرش جامعه

«دکترمحمدجواد ادبی» رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، در گفت و گو با ایسنا، در تحلیل محبوبیت آثار و شخصیت مرتضی پاشایی در بین عموم جامعه می گوید: «در شعرهای مرتضی پاشایی نوعی الهیات پویشی وجود داشت. مفهومی که معتقد است خدا کنار ماست و اگر ما رنج می کشیم، او هم رنج می کشد. پاشایی در برخی اشعارش با خدا راز و نیاز می کند؛ دایره او دایره ایمان و ابزارش موسیقی است. ممکن است اشعار او از منظر ادبیات و فلسفه خیلی عمیق نباشد، اما چون حرف دل را می زد، به دل مخاطب می نشست.» دکتر بهمن اکبری هم در گفت و گو با ایسنا، حضور انبوه مردم را در مراسم خاکسپاری این هنرمند، جزو «گروه رفتاری هیستریک» می داند و می گوید: «در این گونه رفتارهای جمعی، افراد احساس ناآرامی می کنند و این احساسشان مُسری است. آن ها در این لحظه نیاز دارند باهم باشند تا آرامش بگیرند. نمونه این رفتار را می توان وقتی جایی زلزله می آید یا وقتی تیم های ملی ایران می برد یا می بازد و همه با استرس از خانه ها بیرون می ریزند، مشاهده کرد. یکی دیگر از علل شکل گرفتن پدیده پاشایی هم شاید «اظهار وجود» بود. برخی جوانان به این خاطر که جایگاه فرهنگی و اجتماعی خاصی ندارند، در این تجمع حضور یافتند تا پذیرفته شوند. شاید هم بتوان این حضور گسترده را نوعی «اعتراض به نسل قبل و قشر نخبه» و رد مرجعیت آنان دانست که دردی مشترک بین جوانان است اما درمانی برای آن پیش بینی نشده است. برخی هم موج پاشایی را «پدیده ای عاطفی در برابر فشار مدرنیته» می دانند و معتقدند این حرکات خودجوش، بیانگر احساسات فروخفته اجتماعی بود که در قالب ابراز احساسات جمعی، بروز کرد».


بستر شبکه های اجتماعی

درگذشت مرتضی پاشایی، همزمان بود با روزهای اوج رواج کاربرد اپلیکیشن وایبر و گفته می شد ایرانیان، بزرگ ترین گروه کاربران نرم افزار وایبر هستند. وایبر اپلیکیشنی بود که به کاربرانش امکانِ ارتباط سریع صوتی و پیامکی و ارسال فایل های تصویری و ویدئویی را می داد و بهترین وسیله برای اطلاع رسانی اخبار و هماهنگی های گسترده برای برنامه های جمعی به حساب می آمد. این گونه بود که اخبار و اطلاعات وخامت حال مرتضی پاشایی، تصاویر و فیلم های لحظه فوتش، برنامه های خودجوش برای تجمع جلوی بیمارستان، تعطیلی دبیرستان ها، تجمع در پارک ها و بوستان ها و برنامه تشییع مرتضی و... بر بستر شبکه های اجتماعی روان شد و اتفاقی کم سابقه را رقم زد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته