سادیسم رسانهای در فضای مجازی
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ عصر نوین اطلاعاتی و توسعه روزافزون ارتباطات، دنیای امروز را با تمام تفاوتها به اندازهای در حوالی ما ترسیم کرده که بُعد مسیر و مسافت وجود ندارد و هر روز شاهدِ شتاب در تولیدات مدرنیته از امکانات ارتباطی هستیم که توانسته با مجموعهای از خیر و شرّ اجتماعی ما را سرگرم کند.
اخبار در چشم برهمزدنی مخابره میشود و رقابت بنگاههای خبری در ابلاغ خبر تازه در بازه ثانیهها معنا مییابد و دسترسی به آنچه اتفاق میافتد در کمترین فاصله زمانی، مهیاست.
رسانههای نوین و تجهیزات ارتباطی جدید هنوز هم در محدوده سرگرمیها برای مردم در کشورهای کمتر توسعه یافته تعریف میشوند و قدرت طلایی رقابت با بنگاههای بهشدت کثیف رسانهای در جهانِ امروز فراهم نشده یا هنوز با فاصله معنادار است و از طرفی با نگاه به آمار شبکهها، گروهها و کانالهای حاضر در فضای مجازی بهوضوح میتوان شاهد فعالیتهای عمدتاً غیرمؤثر و بدون پشتوانه علمی و پژوهشی بود یا به عبارتی میتوان از ناحیه نبود فعالیت جدّی آگاهان علمی و خبرگان سیاسی و ناآشنایی این گروهها با فضای مجازی بهشدت رنجیده خاطر شد.
فضای مجازی، دامنه ارتباطات را قوت بخشیده است؛ اما الزامی در ساماندهی اجتماعی نداشته که هیچ، بلکه با مجموعهای از دلواپسیهای اجتماعی نیز معرفی شده و سامانه آسیبرسانی این شبکهها در تمام موضوعات بهویژه سیاسی و اجتماعی توانسته به تخریب باورهای فرهنگی کمک کند و متأسفانه بدون وجاهت فکری و قدرت نویسندگی، بخش عمدهای از جامعه در حال نقل و قولهای متعدد در فضای مجازی هستند که بعضاً بدون پشتوانهای از حقیقت توانسته جامعه را در بخشی، زمینگیر کند یا با التهابآفرینی، آرامش اجتماعی را دچار اخلال کند.
نبود شبکههای با ساختار قدرتمند بومی از لحاظ ایده و فن موجب شده تا بخش بسیاری از جامعه با زیرساختهای رسانهای خارجی کار کنند و هرگز به بنبست گریز اطلاعات موثر ملّی فکر نکنند، درحالیکه مطابق دیدگاههای مقام معظم رهبری مملکت باید در زمینه تولید امن شبکههای بومی تلاش جدّی داشته باشد و اساساً جواب دشمنیهای بیشرم ابرقدرتهای رسانهای را باید با تقابل آگاهانه در برخورداری از شبکههای قدرتمند داخلی داد.
سرگرمیهای سیاسی و درگیریهای در فضای مجازی، بخش عمدهای از دشمنیهای بیاساس را میآفریند و متأسفانه جامعه بر سر هیچ با یکدیگر درگیر میشوند و له و علیه سخن میبافند و التهاب اجتماعی را با جانبداریهای بیمورد رقم میزنند که البته در موعد انتخابات میتواند توجیه داشته باشد؛ اما با نهایت تأسف شاهد بیبندباری رسانهای تا ماهها و بلکه سالها بعد هستیم که این نوع از تولید محتواهای سخفیف موجب میشود؛ حال اجتماعی در جوامعِ بهویژه کمجمعیت، خوب نباشد و افراد بیآنکه از نزدیک با هم آشنا باشند یا سطح افکار و آگاهی و وجاهت اجتماعی هم را بشناسند در تقابلی زشت در فضای مجازی به یکدیگر حمله کنند.
فرصت فیلتر باید صرف تولید محتوای مؤثر در دو بخش مقابلهای و توسعه تکینکال شود
افراد بلواطلب رسانهای شاید در ساختار روانی و شخصیتی از ناحیه توجه و التفات اجتماعی کمبهره باشند که به نوعی با تاخت و تاز رفتاری میخواهند خویشتن خود را بروز دهند و این در حالی است که فعالان عرصه اجتماعی فقط نزاعهای بعضا مسخره را مشاهده میکنند و حتی در دفاع و یا ردِّ گپ و گفتها وارد عرصه مجازی نمیشوند؛ البته پیشفرض اینکه جمعی از مسئولان، بخشی از فضای مجازی را با شیوههای غیرمرسوم برای ابلاغ دیدگاههای خود انتخاب کرده باشند نیز میتواند محتمل باشد، اما دامنه تأثیر ندارند.
در ساختار روانسنجی اجتماعی، اخبار مندرج در فضای مجازی نمیتواند قابل اتکا باشد و حتی در زمینههای پزشکی نیز گاهی دیدگاههای متفاوت را با قید تأکید به درمان مؤثر شاهد بودهایم که مطمئناً با توجه به تجربههای صرفاً شخصی نمیتوانند محلی از اعراب داشته باشند و افسوس فرهنگی آنجاست که این ساختار سرگرمکننده، فرصتهای طلایی کتاب خواندن، روزنامه ورق زدن و اشتراک مجلات متعدد و اساساً فرصت دیدن یک فیلم خوب و یا تفریح سالم را از ما گرفته است.
تعداد افرادی که تولید محتوا در فضای مجازی را تجربه کردهاند بهشدّت کم است و دولت و جامعه و شورای عالی فضای مجازی بنا به تأکیدات رهبر معظم انقلاب و دلسوزان کاربلد باید برای تضمین ساختار اجتماعی در اندیشه خانهتکانی فضای مجازی باشند و این موقعیت مهم برای حضور در جوامع بینالمللی را با معرفی کشور و القای قدرت ارتباطی از کف ندهند.
محدودیت استفاده از ساختارهای خارجی ارتباطات و نرمافزارهای موجود تاکنون براساس یک تفکر منطقی نه حمایت شده و نه قطعا رد شده، بلکه به شکلی که شهروند ایرانی در حالی از ناحیه فیلترینگ یک خاستگاه رسانهای خارجی در محدودیت است؛ فضای دیگری با دامنه التهابات بیشتر به فعالیت میپردازد و اساساً ورود به فضای مسدود (فیلترشده) با شدت عرضه امکانات ورود(فیلترشکنها)، کار سادهایست و در برابر هر قفل به این فضا شاهد ساخت متعدد و متنوع کلیدهای راهگشایی غیر مجاز برابر با مقررات ملی بودهایم.
نگارنده معتقد است؛ فرصت فیلتر و محدویت را باید صرف تولید محتوای مؤثر در دو بخش مقابلهای و توسعه تکینکال کرد و با مهندسی معکوس و درایتهای فنی برآمده از اراده ملی به خودکفایی در تولید محتوا دست یافت و حتی فرصت حمله به ساختارهای معاند را فراهم کرد.
برنامهسازان و تولیدکنندگان محتوا باید با الزام به تولید ملی با حمایت دولت، وارد عرصه شوند و علاوه بر تولید سرگرمیها، قدرت مبارزه با تهاجم فرهنگی را نیز تأمین کنند.
فضای مجازی، نیازمند پروتکل اجتماعی در کشور است و فارغ از ردشدن از مرز کپیرایت باید به تربیت رفتاری افراد حاضر در فضای مجازی پرداخت تا شاهد بیبندوباری رفتاری در این عرصه نباشیم به شکلی که با کمترین زحمت، افرادی هستند که التهاب اجتماعی را با صدور شایعات رقم میزنند و تعادل اجتماعی با وضعیت نگرانکننده، ملتهب میشود.
با مطالعه ابعاد روانی، تعدادی از حاضران در فضای مجازی بهدور از شائبه دشمنی با ساختار سیاسی و اجتماعی، قصد مطرحکردن خود را دارند که موقعیت را به اشتباه در جانبداری و مخالفت دیدهاند و بعضی بدون هیچ دلیلی و بدون آنکه طرح مابهازا داشته باشند؛ فقط مخالفت میکنند و اگر در یک بازه زمانی کوتاه آنها را مطالعه کنید؛ شاهد تناقضهای بسیاری در نوشتار این گروه از افراد خواهید بود.
و اما فضای مجازی در دنیای کوچک از شهرهای خُرد ایران فقط عرصه تاختوتازهای معدود و محدود افراد است که با احترام به تولیدگران محتواهای سازنده با پاسداشت دین و آیین و ساختار مطلوب سیاسی و ارزشهای دینی و ملی با گرامیداشت یاد و خاطر شهدا و ایثارگران، تعداد کمشماری هستند که نمیدانند فضای مجازی در هر شکلی، مجازی، خطاب میشود و میتواند از حقیقت، فاصله معنادار داشته باشد؛ بنابراین دست و پا زدن برای کسب شهرت اجتماعی، میتواند برآمده از کوتاهی تفکّر در فضای حقیقی باشد؛ زیرا عاقل شعورمند به جای هرس شاخهها اگر قدرت دارد باید در اندیشه درمان ریشه باشد. بهعنوان مثال اگر نمایندهای خطا دارد، ایراد به طرفدار او حکم گل به خودی را خواهد داشت و منتقد، شایسته احسنت و مرحبا نیست.
فضای مجازی بخش مهمی از سرمایه وقت و عمر انسانها را تسخیر کرده، فاصله بین افراد خانواده را رقم زده، بوی خوش صله رحم و دید و بازدیدهای فامیلی را از بین برده، ادب رفتاری و شرم اجتماعی را در هم کوبیده، دستیابی به حقایق را کاهش داده، ریسک اخلاقی را به ارمغان شوم آورده و اساساً فقط سرگرم شدهایم در حالی که دشمن در تصرّف به مطلوب در حال شیطنت و فریب جوامع تحت تسلط فضای رسانههای مجازی است.
آنچه تقریر شد به معنای پرهیز از ورود به فضای مجازی نیست؛ بلکه اصرار ذاتی نویسنده در اعلام نیاز جامعه به ساختار مطلوب رسانهای است که فضای مجازی را کمی و فقط کمی تطهیر کند تا بتوان از گسست افراد خانواده و بروز طلاقهای عاطفی پیشگیری کرد به شکلی که تجهیزات نوین راهگشا باشند نه راهبند و مانع.
شاید با باور نگارنده همراه باشید که میزان آسیب فضای مجازی در مجموع بیشتر از منافع آن است؛ بنابراین باید برنامهسازان و تولیدکنندگان محتوا با الزام به تولید ملی با حمایت دولت، وارد عرصه شوند و علاوه بر تولید سرگرمیها، قدرت مبارزه با تهاجم فرهنگی را نیز تأمین کنند.
دلمردگیها و التهابات سیاسی و اجتماعی را قبل از آنکه به تعفن برخاسته از دمل چرکی تهاجم فرهنگی در فضای مجازی بدل شود باید درمان کرد که در غیر اینصورت باید شاهد عنانگسیختگی در رفتار افراد در تقابل با همنوع باشیم که اساس جامعه را به ویرانهای از انقطاع وابستگی اجزای اجتماع میکشاند.
سیدرضا جزءمومنی مسئول راهاندازی مدارس سما در دانشگاه آزاد اسلامی دامغان
انتهای پیام/4078/4062/
انتهای پیام/