«ابن اَثیر»؛ مورخی که جنگاور شد
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا- بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشتبهخشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
ابوالحسن علی بن عبدالله شیبانی (555-630ق)، ملقب به «عزالدین» و مشهور به «ابن اثیر جَزَری»، مورخ و ادیب و محدّث عراقی است.
او در در عراق به نام جزیره «ابن عُمر» زاده شد. پدر عزالدین که محمد نام داشت، از سوی قطبالدین مودود زنگی، فرمانروای موصل، متولی دیوان جزیره ابن عمر بود. ابن اثیر نیز مانند برادر بزرگترش، بیشتر دوران نوجوانی را در موصل گذراند. از دوران کودکی و جوانی وی اطلاع چندانی در دست نیست ولی احتمالاً آموزش را از دوران کودکی با خواندن قرآن شروع کرد و پس از آن فقه و حدیث را در موصل، شام و بغداد آموخت.
ابن اثر در موصل بیشتر به تحقیق و مطالعه شخصی مشغول بود و بارها در مقام فرستاده حکمران موصل از بغداد دیدن کرد. در 28 سالگی همراه سپاهیانی بود که به فرمان صلاحالدین ایوبی برای جنگ با صلیبیان گرد آمده بودند و احتمالاً برادرش ضیاءالدین هم در این جنگ با او بود.
دانش و چیرهدستی ابن اثیر به تاریخنگاری و حفظ تواریخ متقدم و متأخر منحصر نبود بلکه در حفظ و معرفت و آشنایی با مسائل مربوط به حدیث نیز استاد بود. از انساب عرب و روزگاران و اتفاقات آنها آگاهی داشت. در نزد قدرتمندان و توده مردم اوج و منزلتی والا داشت و فضایل و فروتنی او مایه حسن شهرت او شده بود. بسیاری از دانشمندان معاصر با ابن اثیر از او تقدیر و تعریف کردهاند.
شرح احوال ابن اثیر پیش از آنکه به شهرت برسد، در کاب مُعجم الأدباء، اثر یاقوت حموی ذکر شده بود و گزارشهایی که از زندگانی یاقوت باقی مانده نشان میدهد که او به ابن اثیر ارادت خاصی داشته است.
بنا به گزارش قفطی، یاقوت اندکی پیش از مرگ، کتابهای خود را به ابن اثیر سپرد تا وی آنها را به وقفُ الزَیدی بغداد برساند و به ناظرش، شیخ عبدالعزیز بن دُلَف تحویل دهد. ابن اثیر این تعهد را پذیرفت ولی به آن عمل نکرد.
ابن خَلّکان در 626ق/1229م با ابن اثیر در حلب دیدار کرده و او را بسیار ستوده و دربارهاش آورده: «ابن اثیر حافظ حدیث بود و تواریخ را از بر داشت و انساب عرب را نیک میدانست و به اخبار واقف بود». همه اطلاعات مانیز از ابن اثیر منحصر به یادداشتهای ابن خَلّکان درباره وی است.
ابن اثیر در اواخر عمر چندی مهمان گرامی اتابک حلب بود و در همین زمان بود که با ابن خلّکان دیدار کرد و یک سالی هم در دمشق زیست. همه نویسندگانی که از آثار ابن اثیر سود بردهاند، او را محترم داشتهاند. ابن جوزی او را استاد خود خوانده است و ابن کثیر و ابن عماد حنبلی نیز او را ستودهاند.
ابن اثیر سرانجام در موصل درگذشت. نوشتههایی که از او به جای مانده عموماً درباره تاریخ است. برخی آثار او عبارتاند از:
1. اللُباب فی تهذیب الانسان، که کتاب مختصر و مفیدی است در ادامه کتاب الانساب عبدالکریم بن سمعانی. او در این کتاب، لغزشهایی را که در کتاب سمعانی است یادآوری میکند و آنچه از قلم افتاده به آن افزوده است.
2. اُسْدالغابة فی معرفةالصحابة، کتابی است در علم رجال که در آن احوال و زندگی علما و مردان بسیاری که نزدیک به 7 هزار و 500 تناند به ترتیب زیر نقل شده است:
الف) او زندگینامه هر یک از اصحاب را دقیقاً طبق حروف الفبا آورده و با کمک رمز به هر یک اشاره کرده است.
ب) با کمک اسمهایی که از لحاظ نوشتاری یکیاند و فقط از لحاظ زبانی با هم فرق دارند، با کمک حروف، ضبط و تعیین کرده است.
ج) کلمات غریب و غیرمأنوسی که در خلال مباحث آورده، شرح و توضیح داده است.
د) رأی و نظر سابقین بر خودش را در این کتاب تصحیح کرده است.
هـ) مطالب کتاب ابن منده، ابن نعیم، ابن عبدالبر و ابوموسی را جمع کرده و یک سری مطالبی را هم اضافه کرده است.
3. الکامل فیالتاریخ، مشهورترین کتاب ابن اثیر و جامعترین تاریخ عمومی است که بیشتر آن درباره تاریخ اسلام است. ابن اثیر کتاب خود را از نخستین روزگار آغاز کرده و تا پایان 628ق (1230م)، یعنی دو سال پیش از مرگش، ادامه داده است. منبع اصلی وی تا اواخر قرن سوم، تاریخ طبری بوده است، اما در ذکر روایات گوناگون درباره یک واقعه از روش او پیروی نکرده است، بلکه کاملترین روایات را گرفته یا روایتی که به نظر او درستتر بوده با آنچه خود از منابع دیگر یافته ذکر کرده است. گاه نیز اگر مجبور به ذکر روایتی شده که در صحت آن تردید داشته، نظر خود را نیز درباره اختلاف آن اخبار آورده است.
اهمیت اساسی الکامل بهویژه در مورد رویدادهایی است که ابن اثیر، برخلاف طبری، به طور گسترده از آنها یادکرده است. الکامل را همچنین باید تنها کتابی دانست که به همه دولتهای اسلامی، در تمامی سرزمینها پرداخته است. و چون وی در دوره استیلای مغولان میزیست، کتابش از منابع مهم تاریخ مغول به شمار میرود. همچنین این کتاب منبع مهمی درباره ملوک موصل، مانند اتابک زنگی و ایوبی است، بهگونهای که اخبار او در کتاب دیگری یافت نمیشود و آنها را از کسانی گرفته است که حوادث را به چشم خود دیدهاند.
گزارشهای ابن اثیر بر اساس سال تقسیمبندی شده است. علاوه بر ذکر همه رویدادهای بزرگ و طولانی، در پایان هر سال به رویدادهایی که کوتاه و در درجه بعدی از اهمیت قرار دارند اشاره کرده و تاریخ مرگ علمای مشهور و شخصیتهای مختلف را آورده است و از این دیدگاه اهمیت ویژهای در تاریخنگاری اسلامی دارد.
4. التاریخ الباهر فیالدولة الاتابکیة، که شرح حال خاندان عمادالدین زنگی بن قسیمالدوله آقسنقر است. مؤلف در مقدمه این کتاب از روابط محکم خاندان خود با پادشاهان موصل و نیز جنگهای آنان با صلیبیان یاد میکند.
5. تاریخ الموصل که آن را تمام نکرده است.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/