دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنا گزارش می‌دهد؛

«زیرخاکی» آماده پخش شد/ کارگردان سه‌گانه «ارمغان‌تاریکی، نفس و پروانه» به دنبال یک تجربه جدید

کارگردان سه‌گانه تلویزیونی«ارمغان‌تاریکی، نفس و پروانه» با سریال «زیرخاکی» روند جدیدی را در سریال‌سازی تجربه کرده است.
کد خبر : 484258
1397110616330692916456574.jpg

به‌گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، «زیرخاکی» عنوان مجموعه تلویزیونی شبکه یک سیما برای شب‌های ماه مبارک رمضان است؛ سریالی به تهیه‌کنندگی رضا نصیری‌نیا و کارگردانی جلیل سامان که در گروه فیلم و سریال مرکز سیمافیلم تولید شده و این روزها مراحل نهایی آماده‌سازی فنی خود را طی می‌کند.


«زیرخاکی» دومین همکاری سامان و نصیری‌نیا پس از سریال «نفس» است که در ماه رمضان سال ۹۶ از شبکه سه پخش شده بود. نقش اول مرد سریال به عهده پژمان جمشیدی و نقش اول زن را ژاله صامتی عهده‌دار است. گوهر خیراندیش، نادر فلاح، ایرج سنجری، امید روحانی، اصغر نقی‌زاده، رایان سرلک و هادی حجازی‌فر دیگر بازیگران این مجموعه تلویزیونی هستند.


فیلمبرداری این سریال از 30 مرداد 1398 در شهرک سینمایی دفاع مقدس آغاز شد و پس از آن در لوکیشن‌های دیگری همچون محله باغ آذری تهران؛ خانه‌هایی در مرادآباد، شهرک سینمایی غزالی، جاده قم، پایگاه هوایی شهید لشگری مهرآباد، بیمارستان و کلانتری ادامه پیدا کرد.


سریال «زیرخاکی» دو فصل دارد و ساخت فصل دوم آن با شیوع ویروس کرونا در کشور و محدودیت‌هایی ناشی از آن همزمان شد؛ در نتیجه، بخش‌هایی از این فصل به‌ویژه سکانس هایی که قرار بود در خارج از کشور ساخته شود ناتمام ماند.



فصل اول «زیرخاکی» در ۲۳ قسمت ساخته شده است و در آن داستانی مهیج و طنز در بستر تحولات فرهنگی و اجتماعی اواخر دهه پنجاه روایت می‌شود. داستان سریال درباره مردی است که به دنبال «زیرخاکی» است و برای یافتن گنج درگیر ماجراهایی می‌شود.


یکی از ویژگی‌های خاص این سریال استفاده از لوکیشن‌ها و سکانس‌های متعدد است. این توع لوکیشن‌ها و وفور صحنه‌های لانگ‌شات، حضور افراد پرتعداد و عناصر فیزیکی را اجتناب‌ناپذیر می‌کند. این وضعیت با توجه به بستر زمانی داستان که به سال‌های دهه پنجاه و اواخر دهه شصت باز‌می‌گردد، کار را برای کارگردان و طراح صحنه سریال (محسن خدابخشی) سخت کرده است.


خبرها حاکی از آن است که خدابخشی که این سریال اولین تجربه همکاری او با جلیل سامان محسوب می‌شود، انرژی مضاعف و تمهیدات ویژه‌ای برای طراحی باورپذیر صحنه‌‌های مربوط به پنج دهه پیش اندیشیده است. تدارکی که شامل ابزارها و آکساسوارهای مربوط به آن دوره زمانی و طراحی خیابان‌ها و کوچه‌ها و البته معماری و چینش داخلی خانه‌های مورد نیاز سریال داستان می‌شود.



جلیل سامان در سال‌های دهه هفتاد به عنوان یک مستندساز و کارگردان چندسریال کمتر دیده‌شده در تلویزیون همچون سریال «ترس و لرز»  و «قصه قرارگاه»  شناخته می‌شد. البته در کارنامه او کارگردانی فیلم «وقت بودن» در سال 1387 نیز دیده می‌شود. فیلمی که به تهیه‌کنندگی شبکه چهار سیما تولید شد و جوایز متعددی را از جشنواره فیلم فجر و خانه سینما نیز دریافت کرد، اما هرگز رنگ پرده را ندید.


«وقت بودن» فیلمی بود که در گستره جغرافیایی سیستان و بلوچستان داستان خود را روایت می‌کرد، اما باوجود ارزش‌های هنری و فنی هیچ‌گاه اکران نشده و روی آنتن تلویزیون هم نرفت. سامان هم در واکنش به این بی‌مهری این اثر نمایشی رادر قالب یک داستان به چاپ رساند.



جلیل سامان در «وقت بودن» تصویری متفاوت و البته غرورآفرین از مردم رنجدیده سیستان و بلوچستان به تصویر می‌کشد. اين اثر چه در قالب فیلم و چه در نسخه مکتوب و تبدیل‌شده به رمان، آیينه تمام‌نمای اصالت، رأفت، برادری و وحدت قلبی بين دو شخصيت اصلی سنی و شيعه است كه به زيباترين وجه ممكن در اين اثر جلوه می‌كند.


اما کارنامه سریال‌سازی جلیل سامان که امسال 51 ساله می‌شود، با کارگردانی سریال «ارمغان تاریکی» در سال 1389 وارد فضای جدید شد. او در این سریال یک درام عاشقانه با رگه‌های روان‌شناختی را در بستر مناسبات داخلی اعضای سازمان منافقین در سال‌های ابتدایی دهه شصت روایت می‌کند. سریالی که آرش مجیدی، امیر آقایی، لیلا زارع، سودابه بیضایی، مجید مشیری، مجید سعیدی و شهین تسلیمی بازیگران اصلی آن بودند.



این سریال که در دهه فجر سال 1389 پخش شد،  استقبال مخاطبان و منتقدان را به همراه داشت. بازی‌های خوب بازیگران سریال به ویژه امیر آقایی و آرش مجیدی و موسیقی تیتراژ به یادماندنی آن با آهنگسازی فرید سعادتمند و خوانندگی محمد اصفهانی از جمله مواردی است که در خاطر بینندگان تلویزیون مانده است.



سامان دو سال بعد سریال 18 قسمتی «پروانه» را ساخت که بهار سال 1392 از شبکه سوم سیما پخش شد.  او در «پروانه» سراغ سازمان مجاهدین خلق رفت و ماجرای تغییر گرایش اعضای این سازمان در سال‌های میانی دهه 50 را در قالب یک داستان دراماتیک به تصویر کشید. شهرام عبدلی، قطب‌الدین صادقی، مهدی سلوکی، سارا بهرامی و متین ستوده بازیگران این سریال بودند.


سریال «نفس» آخرین اثر از سه‌گانه جلیل سامان است که بازهم ترکیبی از یک داستان عاشقانه با وقایع مربوط به انقلاب و مبارزات گروههای چپ در آن سالها است. داستان این سریال درباره ناهید دختر دانشجویی است که با روزبه عضو  سازمان مجاهدین آشنا می‌شود. در بحبوحه وقایع انقلاب رازی در زندگی‌اش فاش می‌شود… او برای رسیدن به حقیقت حوادث پیچیده‌ای را پشت سر می‌گذارد.


مسعود رایگان، ژاله صامتی، ساناز سعیدی، علیرضا کمالی، بهناز جعفری، سودابه بیضایی و فاطمه گودرزی از جمله بازیگران این سریال بودند که در ماه رمضان سال 1396 روی آنتن شبکه سوم سیما رفت.


در سریال‌­های سه‌گانه جلیل سامان وقایع تاریخی گاه به صورت کلی مانند وقوع جنگ یا نفوذ سازمان در میان رزمندگان و جاسوسی برای عراق(نفس) بوده یا به صورت جزیی برای مثال در سریال پروانه تحول ایدئولوژیک از طریق تغییرات در منش مسئول خانه تیمی عاطفه (الهام چرخنده) و تصفیه­های درون گروهی و تغییر آرم سازمان نشان داده شده و در سایر اجزای فیلم به صورت مشخصی مقطع تاریخی خاصی مورد تمرکز قرار نمی­‌گیرد. بنابراین در کل وفاداری به تاریخ در فیلم­‌ها و سریال مرتبط با سازمان در راستای وجه دراماتیک داستان فیلم قرار گرفته است.



در این آثار وجوه دراماتیک یک اثر نمایشی به خوبی رعایت شده‌اند.  اعضای سازمان عاشق می­‌شوند و با این عشق با ساختار سازمان دچار چالش می­شوند در «پروانه» شخصیت امیر از ابتدا فردی عاصی است و رابطه عاشقانه او بدین گونه توجیه‌پذیر می­‌شود. همچنین مجید در «ارمغان تاریکی» عشق را بر تابعیت از سازمان ترجیح می­‌دهد.


در واقع در سریال­های «سامان» عشق، چالش گریزناپذیر زندگی است. عاطفه در پروانه وقتی عاشق می­شود به دوگانگی می‌­رسد. او که با تغییر ظاهر و مشی مبارزاتی­اش نمودی از تحول ایدئولوژیک سازمان نیز هست گویی برای فرار از دوگانگی­های عشق یا دوگانگی­‌های رفتاری اعضای رده بالای سازمان خود را می­‌کشد تا این پایان تراژیک به طور نمادین، تناقضات سازمان را نشان دهد.


با چنین  پیش‌زمینه‌ای، باید منتظر ماند و دید که سامان در «زیرخاکی» چگونه برای روایت داستان خود سراغ بستر زمانی دهه پنجاه رفته است. او این بار از قالب  طنز برای به تصویرکشیدن زندگی اجتماعی و مناسبات فرهنگی آن دوران بهره برده است.


تغییر مسیر «جلیل سامان» از سوژه‌های عاشقانه به یک طنز مبتنی بر تعقیب و گریز و کمدی موقعیت می‌تواند محکی جدی برای توانایی‌های او باشد. کارگردانی که در یک دهه  اخیر با کمترین حاشیه ممکن، سه مجموعه تلویزیونی قابل‌توجه ساخته که می‌تواند در قالب سریال‌های راهبردی نیز قرار بگیرد.



اگر سامان بتواند از آزمون زیرخاکی سربلند بیرون بیاید، می‌توان به تثبیت جایگاه او در قامت یک سریال‌ساز متبحر که امکان مانور در قالب‌ها و سوژه‌های متنوع و گاه متضاد را دارد امیدوار بود. از سوی دیگر، پخش این سریال در شبهای ماه رمضان و در شرایطی که حداقل روی کاغذ و در بین سریال‌های موجود، حرف قدری برای آن دیده نمی‌شود، می‌تواند فرصتی مناسب برای درخشش «سامان» و زیرخاکی باشد.


 انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب