تحریمهایی بیاثر بر سر هنر کشور/ تیر تحریمی که به سنگ خورد
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سال ۱۳۹۸ سالی بسیار پرحادثه و اتفاق بود که بعید است سالیان سال، خاطرات تلخ و بعضاً شیرین آن از یاد ایرانیان محو شود. حالا که شمارگان روزهای این سال به آخر رسیده و سال نو آغاز شده است، سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا در قالب پروندهای نیمنگاهی به رویدادهای فرهنگی و هنری رخ داده در سال ۹۸ داشته که تا پایان تعطیلات هر روز یک شماره از رونمایی خواهد شد. پس هر روز منتظر گزارشهای جذاب این پرونده باشید.
در بین سوژههای هنری هرساله کشورمان، قطعا یکی از جذابتریین و پرمخاطبتترینش جشنوارهای فجر است خصوصا اینکه در سال گذشته نیز با حواشی عجیبی هم مواجه شدند که نقطه پررنگش به فیلم فجر برمیگشت؛ از نبود فیلمسازان اسم و رسمدار تا حواشی قبل این رویداد که حول تحریم برخی از هنرمندان و سلبریتیها متمرکز میشد.
در سالی که پشت سر گذاشتیم اتفاقات تلخی در کشور ما رقم خورد؛ از ماجرای سیلهای گوشه و کنار کشور تا اغتشاشات آبانماه، ترور و شهادت سردار سلیمانی و همچنین ماجرای سقوط هواپیما که یکی پشت سر هم کام مردم را ناخواسته تلخ میکرد.
در این بین مثل همیشه برخی چهرههای هنری که عمدتا فازی متفاوت با عامه مردم را در پیش دارند، بواسطه تأثیری که از فضای مجازی و شاید کانالهای ماهوارهای میگیرند، متأسفانه هر از گاهی جریانی به راه میاندازند که دودش به چشم خودشان و بقیه میرود.
پس از اتفاقی که درمورد سقوط تلخ هواپیمای مسافربری رخ داد، زمزمههای متراکمی از سوی برخی هنرمندان به گوش رسید که مثلا بواسطه تلخی این روزها قرار است پایشان را در جشنوارههای فجر بهمنماه اعم از تئاتر و سینما و حتی تجسمی نگذارند. هرچند که این جریان تب و تاب خاصی نگرفت و عایدی جز مایه سرافکندگی برای خودشان به بار نیاورد.
این جریان توفیقی حاصل نکرد چرا که در نقطه مقابل، اتفاقا این رویدادها مورد اقبال عموم قرار گرفت که مثالش در برابر تحریم جشنواره فجر از سوی همین اقلیت، استقبال مخاطبان و خانوادهها از پیشفروش بلیطهای سینماهای مردمی بود که طی دقایقی همگی به فروش رفت!
برخی چهرههای هنری که عمدتا فازی متفاوت با عامه مردم را در پیش دارند، بواسطه تأثیری که از فضای مجازی و شاید کانالهای ماهوارهای میگیرند، متأسفانه هر از گاهی جریانی به راه میاندازند که دودش به چشم خودشان و بقیه میرود.
همین اقلیتی که شاید تعدادشان به انگشتان دست نیز نمیرسید در نکته جالب، از کسانی بودند که فیلمشان راهی به جشنواره فجر نیاورد و یا اینکه هیچ ربطی به این رویداد نداشتند. جز برخی مثل پیمان معادی، مسعود کیمیایی و شاید سعید آقاخانی که لااقل در مورد اولی جریانی متفاوت به خود گرفت. از نیامدن به نشست فیلم «درخت گردو» و حتی اختتامیه و گرفتن سیمرغ و نیز انتقادهای رسانهای که به این ماجرا شد. البته خود او به شکل ضمنی لااقل از این تصمیم عجولانه اولیه ابراز پشیمانی کرد!
واکنش برخی هنرمندان خصوصا شهاب حسینی نیز به برخی از این چهرهها دیدنیتر بود که نقطه اوجش به کنایههای او در نشست خبری فیلمش برمیگشت که مسعود کیمیایی را مورد انتقاد قرار داد و نهایتا هم باعث شد که کیمیایی به نشست «خون شد» نیاید.
حتی اعتراض سعید ملکان، سازنده فیلم برگزیده «روز صفر» و اعتراض او به تحریمکنندگان جشنوارهای که همین جشنواره به آنان جایزه داده بود، مورد توجه قرار گرفت؛ به اختتامیه نیامد و به این ماجرا نقد تند و تیزی نوشت.
ماجرای تحریم جشنوارههای فجر از جمله تئاتری که بیسر و صدا و تا حدودی بدون مشتری عام درحال برگزاری است، به سنگ خورد و تنها سوژهای شد برای پرداخت رسانهای مخالف که چندروزی سرگرم کار خبریشان باشند و مثل همیشه از آب گل آلود ماهی بگیرند. جالبتر اینکه حتی غیرخودیهای همفکر برخی نیز این تحریمها را به سخره گرفتند مثل سید عطالله مهاجرانی که در توئیتی نوشت:
«بانویى، توصیه کرده بود، مردم به جشنواره فجر نروند و بلیط سینما نخرند. در همان نیم ساعت اول، بلیطها پیش فروش شده است. به گمانم پیام انقلابى ایشان به دست مردم نرسیده است. شاید هم خریداران بلیط ایشان را نمى شناسند. قبلا هم فرموده بودند، مردم پول آب و برق و تلفن و گاز ندهند، دادند.»
ماجرای انتقاد و شاید تحریمهای جریان اصلی رسانهای و هنری کشور تنها مختص به جشنوارههای فجر نمیشد تا جایی که قبل از آن نیز بواسطه برخی موضوعات مطروحه در تلویزیون، عدهای از بازیگران در یک جبههگیری از تحریم و قهر با سیما دم زدند.
تقابلکردنهای همیشگی هنرمندان خصوصا جامعه سلبریتی با آنچه که عامه مردم و جریان اصلی فرهنگی کشور در پیش دارند، ماجرایی است ادامهدار و ناسازگار با هم. واکنشهایی است که عمدتا برای خالی نبودن از عریضه و شاید پر کردن صفحات مجازی هنرمندان باشد
شاید جز برخی مثل محسن تناینده و آنهم بواسطه سریهای «پایتخت»، بقیه اما ربطی به تولیدات سیما در این سالها نداشتهاند. چهرههایی مثل احسان کرمی که سیما اصلا به او اجرایی نمیدهد یا شیلا خرداد و نیوشا ضیغمی که مشخص نیست چرا باید نسبت به تلویزیون موضع بگیرند درحالیکه نسبت خاصی هم با صداوسیما نداشتهاند.
ماجرای تحریم و ادعای نیامدنها به تلویزیون البته قصهای دنبالهدار است که گاه از روی غرض و گاه بواسطه هم رنگ جماعت شدن با اقلیتی دیگر، در بین سلبریتیها جریان داشته و همچنان هم دارد. گرچه در عالم واقعیت هر زمان که پیشنهاد همکاری به آنان بشود این فرصت را رد نمیکنند!
اکثریت این هنرمندانی که وقت و بیوقت در فضای مجازی از همهچیز ایراد میگیرند و واکنش نشان میدهند، چهرههایی هستند که جایگاه هنری خاصی ندارند و یا اینکه اتفاقا بزرگ شده اسمی و نسبی همین صداوسیما هستند.
تقابلکردنهای همیشگی هنرمندان خصوصا جامعه سلبریتی با آنچه که عامه مردم و جریان اصلی فرهنگی کشور در پیش دارند، ماجرایی است ادامهدار و ناسازگار با هم. واکنشهایی است که عمدتا برای خالی نبودن از عریضه و شاید پر کردن صفحات مجازی هنرمندان باشد!
انتهای پیام /4143/
انتهای پیام/