شیوههای جالب آموزش موسیقی در 1000 سال پیش
به گزارش خبرنگار حوزه آیین و اندیشه گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ، روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب«تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
ابوالحسن علی بن نافع زریاب، ملقب به «زریاب» و معروف به «موصلی»، موسیقیدان بزرگ ایرانیتبار قرنهای دوم و سوم هجری است.
بر اساس برخی منابع، وی در بغداد زاده شد و خانوادهاش اصالتاً از کردهای ایران و یا از دشت اَرژن، در استان فارس، بودهاند.
زریاب هنر موسیقی را از اسحاق موصلی آموخت. وی که از بزرگان هنر موسیقی بود، با علم، ادب، فضیلت و تقوایی که داشت نزد خلیفه وقت، هارونالرشید عباسی، از جایگاه ویژهای برخوردار بود.
زریاب در ادب و علم هیئت و جغرافیا نیز اطلاعات کافی داشت. ولی مهارتش در موسیقی سایر جنبههای او را تحتالشعاع قرار داده بود (همانجا). او، با توجه به استعداد فوقالعادهاش و استادان خوبی که داشت، در نواختن بربط و تصنیف تا بدانجا پیش رفت که استاد خود، اسحاق موصلی را نیز پشت سر گذاشت و پیشبینی میشد که بتواند جایگاه استاد را در دربار خلیفه عباسی بگیرد.
زریاب، با برطی که ساخته خودش بود، به خدمت خلیفه عباسی رسید و هارونالرشید با شنیدن نوای آن به وجد آمد و به او محبت کرد. این امر موجب حسادت استادش، اسحاق موصلی شد. او با استفاده از قدرت و نفوذ بسیاری که در دربار خلیفه عباسی داشت، رقیب خود، زریاب را وادار به ترک بغداد کرد.
ابن خلدون در کتاب خود درباره ارتباط زریاب و استادش و علت هجرت او از بغداد چنین آورده است:
«موصلیان (ابراهیم و اسحاق موصلی) غلامی داشتند که نام او زریاب بود. او فن موسیقی را از آنها فراگرفته و در آن مهارت یافته بود، از این رو موصلیان به وی رشک بردند و او را به مغرب گسیل داشتند»
زریاب بعد از ترک بغداد، به قیروان، مرکز فرمانروایی مسلمانان در تونس رفت و پس از مدتی اقامت، قیروان را به مقصد اسپانیا که در آن زمان مرکز نشر علوم و حکمت در اروپا بود، ترک کرد. حکمران اسپانیا، هشام بن عبدالرحمان که وصف زریاب را شنیده بود، وی را به قرطبه، مرکز حکمرانی خویش، دعوت کرد و شخصاً به استقبال وی رفت و او را ا زخاصان درگاه خویش کرد و مستمری درخور توجهی، سالیانه حدود هزار سکه طلا برای وی مقرر کرد.
زریاب خیلی زود در اسپانیا و در دربار هشام، مقام والایی یافت و در آنجا به نشر و گسترش هنر موسیقی اسلامی پرداخت. در اواخر قرن هشتم میلادی هنر و سبک موسیقی بغداد را با خود به شمال آفریقا و اسپانیا برد و در آنجا رواج داد تا جایی که اسپانیاییها وی را مخترع گیتار میدانند.
البته در نگاه اول، موسیقی در اروپا با موسیقی در شرق متفاوت به نظر میرسد و گویی رابطهای میان آنها نبوده است و موسیقی شرقی تأثیری در آن نداشته است، در صورتی که پیش از قرن دهم میلادی موسیقی اروپایی و شرقی بسیار به هم نزدیک بودند. فارمرِ انگلیسی در کتاب میراث اسلام نوشته است که کشورهای اروپا بیش از هند و سایر ملل شرقی از موسیقی عرب استفاده کردهاند و موسیقی عرب نیز تحت تأثیر و نفوذ موسیقی ایران و روم شرقی بوده است.
زریاب یکی از نوآوران موسیقی در زمان خویش محسوب میشود. وی با اضافه کردن یک تار به بربط ایرانی که چهار تار داشت، آن را به پنج تار تبدیل کرد و مضراب بربط را که از چوب ساخته شده، از ناخن عقاب درست کرد که این عمل باعث شد آهنگ دلنشینتر شود. همچنین تارهای دوم، سوم و چهارم بربط را از روده تابیده شده بچه شیر استفاده کرد؛ چون بر آن بود که استحکام، دوام آهنگ و صافی صدای آن بیشتر است.
در کتاب دایرةالمعارف موسیقی کهن، بربط ایرانی اینگونه معرفی شده است:«بربط شکلی شبیه گلابی دارد اما از تنبور بزرگتر است. دسته آن کوتاهتر از تنبور و سیمهای آن از جنس روده است. در ابتدا، چهار سیم داشت و بعداً تعداد سیمهای آن به چهارده سیم رسیده است. کاسه آن از چوب بود و پوست بر آن میکشیدند و بر روی دسته پردههایی هماهنگ با اصول موسیقی میبستند. بربط را نوازنده بر روی سینه میگذاشت و مینواخت. اولین تار آن بم و تار بعد مثلث و تار دیگر را متنی و چهارمین تار که از همه باریکتر است را زیر گویند».
زریاب در آموزشگاه خود روش جالبی را برای هنرآموزان موسیقی پایهگذاری کرد که توجه اهل فن را بسیار به خود جلب کرد. وی فن و شیوه تدریس به هنرجو را به سه مرحله تقسیم کرد؛ در مرحله اول اوزان الحان، در مرحله دوم بحور و در مرحله سوم کلام را، با همراهی ساز، به شاگرد آموزش میداد. در اینباره نیز نخست لحن اصلی را تمرین میکردند و پس از آنکه در آن کار تسلط پیدا کردند به اضافه کردن نغمههای تزئینی یا زائد میپرداختند و به این ترتیب بود که خواننده در کارش تسلط کامل پیدا میکرد.
زریاب در پذیرش شاگرد بسیار سختگیر بود. پیش از هر کار، استعداد داوطلب را میآزمود. وی از داوطلب میخواست که روی مسواره (بالشی مدور) بنشیند و با قوت آواز بخواند و اگر هم صدایش ضعیف بود به او دستور میداد تا شالی را به دورکمر خود ببندد یا اگر دهانش به قدر کافی باز نمیشد یا زبانش میگرفت به او تکلیف میکرد که چوبی به اندازه چند سانتیمتر را شبانهروز در دهان خود نگه دارد تا فکهایش از هم باز شود. این روش وی، همچنان در آموزشگاههای عالی موسیقی، در مغرب، متداول است. زریاب پس از آن به داوطلب میگفت با قوّت تمام و صدای بلند کلماتی چون «یا اسحاق» و «آه» را ادا کند و صدای خود را بکشد. اگر صدای داوطلب صاف یا قوی نبود، وی را به شاگردی قبول نمیکرد.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/