فرصتهای فرهنگی «مست عشق» برای همگرایی منطقهای
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، امیر حمزهنژاد ـ در منطقه خاورمیانه علاوه بر نزاع بر سر قدرت، شاهد نزاعی قابل تأمل بر سر میراث فرهنگی و تاریخی میان کشورها بودهایم. ماجرای این رقابت کاذب از ثبت میراث تاریخی و فرهنگی در یونسکو شروع شد. هر کشوری سعی کرد زودتر از بقیه در این ماراتن اقدام کند و میراث فرهنگی و تاریخی را به نام خود ثبت کند. هر چقدر نیز هم این ثبت و ضبطها بیشتر شوند بار فرهنگی و تاریخی آن کشور قطعاً در میان کشورهای دیگر بالا میرود و ظرفیتی برای گردشگری و توریسم و ... به وجود میآورد.
از همین رو بود که نگرانی در بسیاری از تاریخ دوستان و فرهنگیان و فرهیختگان کشورمان بوجود آمد. سئوال و دلواپسی این بود «با تصاحب میراث فرهنگی مان توسط کشورهای همسایه چه کنیم؟» هر روز نیز رسانه های مختلف از مصادر آثار فرهنگی کشورمان توسط دیگر کشورهای همجوار و همسایه خبر می دادند. در این حیطه، مولانا، ساز تار، ملانصرالدین و حتی نان لواش به نام همسایگان رقم خورد و هنردوستان و فرهنگ دوستان ایرانی آه از نهادشان برخواست که چرا در این رقابت مسئولان ایرانی دیر جنبیدند و آثار ملی ما به نام دیگران در یونسکو ثبت شد.
این موضوع و این رقابت با یک بی توجهی آشکار همراه بود. ایران کشوری غنی از لحاظ میراث فرهنگی است اما از یک سو بیتوجهی به این موضوع سبب شده تا کشورهای دیگر دست به مصادره این اموال معنوی ما بزنند و از سوی دیگر از ظرفیتهای فرهنگی کشورمان که در آنها با دیگر کشورهای منطقه مشترک هستیم نتوانیم برای رسیدن به همکاری و همیاری منطقهای که لازمه حیات بین المللی است بهرهبرداری کنیم.
اما نکته قابل توجهی که باید در این زمینه بدان توجه کنیم، مصادره ملی این میراث گرانبهاست. کشورهای همسایه با تکیه بر تاریخ گره خورده خود با کشورمان این آثار را به نام خود در یونسکو ثبت کردند و در این حین رقابتی میان ما و آنان ایجاد شد. رقابتی که بعضا به مشاجره و اختلافات فرهنگی دامن میزند. در حالی که اگر به طور منصفانه نگاه کنیم میبینیم که این میراث فرهنگی مشترک میتواند منشاء اتفاقات خوب فرهنگی در سطح منطقه و فضای بین الملل برای ما و همسایگانمان باشد.
متأسفانه در این زمینه غفلت کردهایم و تنها حرص و جوش ثبت آثار و تصرف میراث معنویمان توسط دیگران را خوردیم. اگر به صورت درست نگاه کنیم برخورد با مباحث فرهنگی، فرهنگ خاص خود را میطلبد و در این زمینه میتوانیم با مناعت طبع به طور مشترک با کشورهای همسایه که قرابت فرهنگی و تاریخی زیادی با ما دارند از این موارد بهرهبرداری کنیم و نسبت به اشاعه این فرهنگ و نزدیکتر کردن کشورهای همسایه به خود تلاش کنیم که خود فصلی از دیپلماسی فرهنگی است. در این زمینه عید نوروز الگوی خوبی است که هر ساله سران چند کشوری که این عید باستانی را جشن میگیرد، دور هم جمع میشوند. به نمونه غربی آن یعنی عید کریسمس اگر نگاه بکنیم به وضوح این همگرایی و تقسیم میراث فرهنگی مشترک را مشاهده میکنیم.
برگزاری جشنوارههای مشترک در این موارد و تأکید بر اشتراکات فرهنگی و نه اختلافات بر سر تصاحب این موارد خود میتواند آغاز این رویداد فرهنگی مبارک باشد. با این نگاه به خوبی در مییابیم که همانقدر که ما در تصاحب این میراث معنوی سهم داریم، دیگران نیز سهم دارند و هر چقدر که این میراث بر فرهنگ و زندگی مردم این مرز و بوم اثر گذاشته ، بر زندگی مردم سرزمین های همجوارمان نیز اثرگذار بوده است. تاریخ و میراثی مشترک که میتوان با ان به عمق استراتژیک فرهنگی کشورمان بیفزاییم.
بالا بردن عمق استراتژیکی ایران با فرهنگ و میراث مشترک
از این رو میتوانیم تهدیدات فرهنگی از این لحاظ را به یک فرصت و امتیاز جالب فرهنگی تبدیل کنیم. ضمن آنکه بار روانی این ماجرا هر روز میتواند به رقابت وپررنگ شدن اختلافات میان کشورهای همجوار با ما بیفزاید. همچنین با توجه به وسعت و خیل اثار و اقدام کشورهای مختلف از جمله آذربایجان، ازبکستان، ارمنستان، پاکستان و ... به نظر نمیرسد که ایران بتواند در جنگ تصاحب میراث فرهنگی همواره پیروز میدان باشد.
بنابراین به راحتی میتوان با ثبت اثار فرهنگی مشترک بابی از تفاهم نامههای فرهنگی و قرابتهای معنوی را در منطقه باز کرد که بلاشک به نفع ماست. به نظر می رسد در این عرصه آنچه بیشتر از رقابت میان ایران و کشورهای همجوار اهمیت دارد پرداختن به فصل مشترک فرهنگی است که قطعاً باعث ایجاد ظرفیت های فرهنگی و استراتژیکی در میان کشورها میشود که زمینههای مختلف از جمله تجارت، گردشگری و برگزاری تورهای کنسرت و ساختن فیلمهای سینمایی مشترک را به وجود میآورد. از این رو بایستی به جشنوارهها و فصلهای فرهنگی مشترک برسیم تا اینکه در یک رقابت مضمحل کننده و دورکننده میان کشورها. موضوعی که نه تنها سودی برای کشورمان ندارد بلکه باعث تشدید اختلافات منطقه ای می شود، بازی تنها باخت- باخت می شود. درحالی که می توان این بازی را به برد برد تبدیل کرد و از مواهب فرهنگی و توجه به این میراث مشترک به عنوان فصل مشترک برای همدلی و همگرایی بیشتر سود برد. به قول حضرت مولانا، «ای بسا هندو و ترک همزبان. ای بسا دو ترک چون بیگانگان. همزمانی خود زبان دیگرست. همدلی از همزبانی بهترست.» میراث فرهنگی می تواند زبان همدلی میان ایران و کشورهای همسایه و منطقه شود.
«مست عشق» فرصتی برای همگرایی میان دو کشور
سالها بود که ماجرای ثبت نام حضرت مولانا این شاعر پارسی سرای مشهور میان ایران و ترکیه به سبب اینکه مزار این شاعر در شهر قونیه قرار دارد چالش انگیز شده بود. با ثبت نام مولانا به عنوان میراث فرهنگی ترکیه این چالش شدت گرفت. اما به نظر می رسد که با ساخت یک فیلم مشترک که با بازیگران ایرانی و ترک همراه است، می تواند همگرایی در حوزه فرهنگی را بیشتر بوجود آورد. شاید در این حوزه بایستی کمی از تفکرات ناسیونالیستی فاصله گرفت و به میراث مشترک که آثار مولانا یکی از این موارد است، بیشتر توجه کرد.
فیلم سینمایی «مست عشق» به کارگردانی «حسن فتحی» و تهیه کنندگی سرمایه گذاران ترک در حال ساخت است. در این فیلم بازیگران ایرانی چون، «شهاب حسینی»، «پارسا پیروز فر»، «حسام منظور» در کنار برخی از بازیگران بنام ترک ایفای نقش می کنند که خود به نوعی همگرایی و گام نهادن در این حوزه و استفاده از میراث مشترک فرهنگی و تاریخی است.
در منطقه خاورمیانه که نیروهای بیگانه آنرا به محل نزاع و کشمکش تبدیل کرده اند می توان با پیش کشیدن مسائل فرهنگی و همگرایی بیشتر از نزاع ها و تولید گروه های خطرناک تروریستی جلوگیری کرد. بسیاری از افرادی که جذب گروه های تروریستی همچون داعش می شوند، از فقر فرهنگی به شدت رنج می برند. درواقع بستر تولید تروریست هم همین محیط عاری از فرهنگ و بینش است. از این رو با توسعه فرهنگی در کشورهای همجوار می توان به شدت در حوزه امنیت منطقه ای و متعاقب آن شکوفایی آن گامی جدی برداشت. میراث فرهنگی مشترک در این حوزه می تواند بسیار اثرگذار باشد و دریای پرتلاطم و طوفانی خاورمیانه را به اقیانوسی آرام و نیلگون و زیبا تبدیل کند.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/