ماجراى دختر آبى چه بود؟/ خودكشى و اختلال روانى سحر از زبان خانوادهاش
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا روز یکشنبه 14 شهریور 98، مصاحبهای از خواهرِ دختر آبی با شهروندآنلاین منتشر شد که در زیر میخوانید:
ظهر سهشنبه خبری کوتاه درباره خودسوزی دختری مقابل یکی از واحدهای قضائی در رسانهها منتشر شد. در این خبر به نقل از یک منبع آگاه قضائی آمده بود که این دختر چندی پیش که بهدلیل پوشش غیرمناسب و درگیری با مأموران انتظامی بازداشت و پروندهای برای او تشکیل شده بود، در مراحل پیگیری پرونده و هنگام خروج از دادگاه در اقدامی غیرمنتظره خودش را به آتش کشیده است.
خواهر این دختر در گفتگو با «شهروند» جزئیات این حادثه و دلایل آن را بازگو کرده است. به گفته او خواهرش برای دیدن بازی فوتبال استقلال و العین به استادیوم آزادی رفته بود که آنجا توسط مأموران بازداشت میشود و همین موضوع سرآغاز ماجرایی شد که سارا را به این روز انداخت. قابل ذکر اینکه «سارا» اسم این دختر نیست و خواهرش به دلایلی ترجیح داد او را به این نام معرفی کند.
چه زمانی این اتفاق افتاد؟
حدود ساعت 11 ظهر دوشنبه بود که با ما تماس گرفتند و خبر خودسوزی سارا را به ما اعلام کردند و ماهم بلافاصله به طرف تهران حرکت کردیم.
شما ساکن تهران نیستید؟
نه ساکن اطراف تهران هستیم و همانجا زندگی میکنیم. خواهرم هم برای پیگیری پروندهاش به تهران آمده بود، البته ما از آمدن او به تهران بیخبر بودیم.
در خبرها آمده بود که خواهر شما بهدلیل پوشش نامناسب و درگیری و توهین به مأموران انتظامی بازداشت شده بود.
بله. هفته آخر اسفندماهسال 97 بود. بازی استقلال تهران و العین. خواهرم برای دیدن بازی به تهران آمد. لباس مبدل هم پوشیده بود. کلاهگیس آبی و یک پالتوی بلند. وقتی ماموران قصد بازرسی بدنی او را برای ورود به استادیوم داشتند، او به آنها میگوید که دختر است تا به او دست نزنند. ما خانواده مذهبی هستیم. همانجا هم مأموران او را بازداشت میکنند. چهارشنبه بود که ما به دادسرای ارشاد رفتیم. بازپرس وثیقه 50میلیون تومانی تعیین کرد. اما این پول نقد را همراه نداشتیم. فردای آن روز یعنی پنجشنبه پول را به حساب واریز کردیم. اما کار از کار گذشته بود و خواهرم تا روز شنبه در زندان بود.
خب بعدش چه شد؟
روز شنبه او را با وثیقه آزاد کردیم. اما او رفتارش تغییر کرده بود. خیلی ناراحت و گوشهگیر شده بود. البته خواهرم سابقه بیماری و اختلال روانی (دوقطبی) داشت. ما اینها را هم به دادیار گفتیم. اما فایدهای نداشت. تا اینکه چند هفته بعد برای گرفتن گوشی موبایلش به دادسرای ارشاد مراجعه کرد. مثل اینکه آنجا از کسی شنیده بود که باید 6 ماهی زندانی شود. همین هم حال او را بدتر کرد. تا اینکه به ما اطلاع دادند پرونده به دادگاه انقلاب رفته است.
همان دادگاهی که سارا آنجا خودش را آتش زد؟
بله. خیابان شریعتی ابتدای خیابان معلم. قرار دادگاه داشت. مثل اینکه قاضی پرونده بهدلیل فوت یکی از اقوامش مرخصی بوده و بعد هم این اتفاق افتاد.
خواهر شما سابقه خودکشی هم داشته؟
بله. چندسال پیش دوران دانشجویی یکبار اقدام به خودکشی کرد. مدتی هم در بیمارستان بستری شد. همه مدارک پزشکیاش موجود است.
با این حساب خواهر شما اگر تنها برای پیگیری پرونده به تهران نمیآمد، بهتر بود؟
گفتم ما از آمدن او به تهران خبر نداشتیم. دوشنبه صبح خودش به تهران آمده بود تا در دادگاه حاضر شود.
سارا دانشجوی چه رشتهای است؟
لیسانس مترجمی زبان. البته درسش تمام شده.
او قبلاً هم برای دیدن فوتبال به استادیوم رفته بود؟
نه. ولی عاشق فوتبال و استقلال بود. همیشه دوست داشت که بازی فوتبال را از نزدیک تماشا کند. اما آن روز برای نخستین بار بود که به استادیوم میرفت.
الآن حالش چطور است؟
خوب نیست. 90درصد سوختگی دارد. ریههایش هم از داخل آسیب دیده. فقط خدا به خودش و ما رحم کند.
انتهای پیام/4127/
انتهای پیام/