ضرورت داشتن خانواده سالم/ نشانههای شخصیتهای بالغ و افراد ناسالم
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، دنیای اطراف ما به سرعت در حال حرکت و تغییر است. هریک از ما باید آمادگی مواجهه با این تغییرات را داشته باشیم در غیر این صورت به همان سرعتی که دنیای پیرامونمان تغییر میکند ما نیز آسیب خواهیم دید.
در حقیقت هریک از ما باید بدانیم که اصول و قواعدی که در گذشته وجود داشته با وجود کامل بودن ممکن است با دنیای جدیدی که هر لحظه در حال تغییر است هماهنگی لازم را نداشته باشد پس ما باید طرز فکر و نوع نگرش خود را تغییر دهیم.
آنچه مسلم است این است که داشتن یک خانواده سالم نیازمند اعضایی با شخصیت سالم است. یکی از مهمترین ویژگیهای یک شخصیت سالم، علاقهمندی به یادگیری و تغییر است. همانطور که میدانید منظور از تغییر این است که در نگرش و دیدگاه ما نسبت به زندگی تغییر ایجاد شود.
اصول ارتباط در خانواده سالم
در گام بعدی برای داشتن یک رابطه سالم بهتر است در زندگی عشق، اعتماد و احتیاط را پرورش دهیم. تصور کنید عشق و احترام شما نسبت به همسرتان کم شده، اگر پیوند میان شما آنقدر محکم است که با علاقه حاضرید در خودتان تغییراتی را ایجاد کنید یا برخی موارد را تقویت نمایید باید بدانید که قابل تقدیر هستید چرا که مقاومت در یادگیری از ویژگیهای شخصی است که به نوعی به رکود رسیده است. چنین فردی گمان میکند از همه چیز خبر دارد و در وضعیت خود بسیار خبره است و آگاه ! اما حقیقت این است که او از مسائل مهم اطرافش و همچنین موضوعات مهم زندگی خود چیزی نمیداند و همین امر باعث میشود با مشکلات متعددی مواجه شود. این فرد، در ارتباطات کاری و رفتار با همکارانش موفق است و حس خوشایندی را تجربه می کند ولی با فرد مهم زندگیاش دچار اضطراب و تنش است.
بنابراین برای دوری از تنش باید بتوانیم عقاید و دیدگاهمان را تغییر دهیم و این تغییر تنها به مدد کسب دانش اتفاق میافتد. میدانید که هدف اصلی تغییر ایجاد تحول در رفتارهای ماست؛ برای مثال هنگامی که به یک مهمانی میرویم هدفمان لذت بردن از مهمانی است اما ممکن است این اتفاق برایمان نیفتد! چون هدف میزبان تغییر در نگاه و دیدگاه ماست. متاسفانه حتی ممکن است بعضی اوقات مطالبی بشنویم که به زخمهای درونیمان برخورد کند . پس باید بدانیم گاهی اوقات امروزمان مثل آیینه است که وجوهی از ما را که دوست نداریم ببینیم و بسا آنها را سرکوب کردهایم را به ما نشان می دهد. بنابراین در انتهای این مهمانی و گفتگوهای صورت گرفته ممکن است حالمان خوب نباشد و این شروع تغییر است!
شما را به هوشیارانه زیستن دعوت میکنیم
همانطور که اغلب شما میدانید ما یک زندگی کاملاً ناهوشیارانه داریم. غالباً برای ساختن بهترینها در آینده در حال تلاش هستیم در حالیکه حداقل شنیدهایم زندگی همین لحظه حال اتفاق میافتد!
پس باید به یاد داشته باشیم که ما به زودی میمیریم و فرصتمان برای بودن در این دنیا به اتمام میرسد! منظور بهزودی همین امروز یا چند روز دیگر نیست. شاید یک سال دیگر شاید چند سال بعد و یا چند روز دیگر. در هر حال، زندگی تمام میشود پس باید زندگی کنیم و قدر فرصتی را که در اختیارمان قرارگرفته به خوبی بدانیم.
در چنین شرایطی نوع برخورد با موضوعات و انسانهای مهم زندگی اهمیت بیشتری مییابد. به این معنا که باید با موضوعات مهم زندگیمان با شیوههای سالم برخورد کنیم . ما در قبال زندگی وظیفهای داریم و آن این است که بیاموزیم سالم زندگی کنیم باید متعهد شویم که به خوشبختی اعتقاد پیدا کنیم.
مرگ فرآیندی است که از لحظه تولد آغاز میشود. در حقیقت هر لحظه بخشی از زندگی میمیرد و لحظهای بعد بخشی دیگر متولد میشود !
گاهی اوقات توانایی راه رفتن در ما کمرنگ میشود و به گونهای که می توانیم بگوییم این توانایی مرده است چرا که دیگر نمی توانیم مانند سابق راه برویم. توانایی بینایی هم با گذشت زمان دیگر مانند سابق نیست! ما مردن را خیلی از اوقات در خود تجربه میکنیم.
به عنوان مثالی ملموستر میتوان گفت، پنج سالگی ما مرده است و تمام شده! و ما آن زمان را نمیتوانیم دوباره تجربه کنیم . ما در همه حال باید مراحل دیگری از زندگیمان را آغاز کنیم و از مرحله قبلی میمیریم !
بنابراین در حالی که خیلی از مهمهای زندگی مان را از دست می دهیم می توانیم با پیامی خوبی مواجه شویم. در واقع مهم ترین پیام این مرگ لحظهای برخی از رویدادهای مهم های زندگی برای ما این است که در لحظه حال زندگی کنیم و آماده باشیم تا خوب از آنها استفاده کنیم وبه طور کلی زندگیمان را جدی بگیریم .
مقاومت طبیعی است اما باید به تدریج تغییر کرد
با خواندن این مطالب دانش شما بالا میرود اما ممکن است در ابتدا مقاومت کنید که البته این مقاومت طبیعی است چون به وضعیت فعلیتان عادت کردهاید ولی به تدریج تفکرات و عقایدتان تغییر میکند و دیگر خودتان را زندانی عادات گذشته خود نمیبینید، چرا که تغییر رفتار هدف نهایی ماست نه دریافت کردن اطلاعات!
داشتن یک خانواده سالم جزو ضرورتهای زندگی است زیرا خانوادهای که اعضای آن باهم اختلاف داشته باشند و مدام تنش و استرس را تجربه کنند به تدریج به بیماریهای روحی و جسمی زیادی مبتلا می شوند و این نه تنها برای خودشان مناسب نیست بلکه جامعه را هم تحت تاثیر قرار می دهد.
با توجه با موارد گفته شده بهتر است در اینجا ویژگیهای افراد ناسالم را با یکدیگر مرور کنیم :
1-به راحتی انتقاد میکنند، اما تحمل شنیدن انتقاد درباره خودشان را ندارند در واقع میتوان گفت به نوعی انتقادپذیر نیستند و در حالی که به شدت ناراحت میشوند خود را برای تلافی کردن آماده میکنند !
2-معمولاً نسبت به دیگران کنترل گر هستند و باید و نباید های فراوانی برای دیگران دارند.
انسانهای کنترلگر نه تنها دیگران را تحت کنترل دارند بلکه خودشان را هم بسیار کنترل می کنند.
*نکته : هرگاه سعی در تغییر دادن افراد داشته باشید هم خودتان دچار استرس زیادی می شوید هم اثرات منفی و نا مطلوب زیادی بر فرد مقابل تان می گذارید .
3-مشکلات خانوادگی خود را دائماً به دیگران انتقال میدهند.
4-فاجعه سازی میکنند، یعنی برای پوشاندن اشتباهات و ضعفهای رفتاری خود، مسائل را بزرگ نمایی میکنند.
یکی از مشکلات فاجعهسازی این است که این افراد خودشان را باور ندارند و حل مسأله برایشان دشوار است .
ازدواج یکی از پرتعهدترین روابط در جهان است . بزرگی در این باره می گوید: گاهی اوقات ازدواج مرگ عشق است ! به این معنا که دو نفری که عاشق یکدیگر هستند بعد از اینکه ازدواج میکنند و زندگی در کنار هم و زیر یک سقف را آغاز می کنند، عشق میانشان از بین می رود. این اتفاق به این دلیل پیش می آید که آنها ارتباط را بلد نیستند نمیدانند باید روابط خود را چگونه پیش ببرند . آنها فقط باید و نبایدها را آموختهاند!
در زندگیهای سنتی غالباً یک نفر والد است و حاکمیت دارد و دیگری فقط چشم میگوید؛ زندگی زیر یک سقف که شروع میشود باید و نبایدها هم آغاز میشود. متاسفانه این گونه افراد در چنین زندگیهایی استرس زیادی را متحمل میشوند .
5-درباره دیگران بدگویی، غیبت و قضاوت میکنند.
بدگویی ، غیبت و قضاوت صفاتی منفی هستند که به شدت مسألهساز خواهند بود. چراکه تأثیراتی مخربی بر روی فرد می گذارند و می تواند دیدگاهشان را به دیگران خراب کند .
6-معمولاً احساس بدبختی و قربانی بودن میکنند .دائماً من بیچاره ... دارند!
7-مدام غر میزنند و گله و شکایت دارند و منفی بافی میکنند. این افراد غر زننده جذابیتشان پایین است و اثرگذاری کمی روی اطرافیانشان دارند.رفتار غر زدن مربوط به کودک هیجانی است .
8-از همه اتفاقات و هر آنچه در اطرافشان میگذرد ناراضی هستند.
اکنون بهتر است برخی از ویژگیهای شخصیت بالغ را بررسی کنیم. از میان ویژگیهای شخصیت بالغ میتوان به این موارد اشاره کرد:
1- به چیزی تظاهر نمیکنند، هر آنچه در درون دارند بیان میکنند. کسانی که تظاهر میکنند کسانی هستند که عزت نفس پایین دارند این دسته از افراد معمولا تلاش میکنند خود را با نداشتههایشان نشان دهند.
2-با احترام درخواست خود را بیان می کنند و پاسخ "نه" اطرافیانشان را می پذیرند .
مثلاً خانمی به همسرش میگوید من امروز میتوانم ماشین را داشته باشم ؟ همسرش در پاسخ می گوید:" نه، من خودم آن را لازم دارم ! " این درحالی است که دیروز وعده داده بود که ماشین را در اختیار او قرار می دهد! اگر این خانم با بالغش با این شرایط روبه رو شود ممکن است آزرده خاطر و ناراحت شود. ناراحتی که از نوع بالغانه است. ولی چنین فردی سعی در تلافی و جبران و رفتارهایی از این دست ندارد و آن را می پذیرد !
مسأله اینجاست که در درون ما چه می گذرد !؟
اگر با اتفاقی که برایمان میافتد ناراحت می شویم یعنی با توقعمان درخواستی را مطرح کردهایم و مسلماً در این حالت پاسخ "نه" نباید بشنویم !
*نکته: شخصیت سالم در وهله اول هیجانی برخورد نمیکند و در مورد آن اتفاق حتماً با خود فکر میکند . او واکنشهای اتوماتیکی از خود نشان نمی دهد و فکر شده و انتخابی عمل می کند .
اگر می خواهید بالغ رشد یافته داشته باشید باید هنگامی که در مقابل فردی قرار میگیرید که حالتان را بد میکند و هیجان شما را افزایش میدهد، بهتر است به خودتان بگویید صبر کن ! چون الان این هیجانات هستند که به تو نیروی عمل می دهند و این منطقی نیست، پس صبر داشته باش!
در حقیقت یکی از ویژگیهای شخصیت سالم همین است که در ارتباط با اطرافیان و نزدیکان خود هیجانی واکنش نمی دهد . او صبر میکند و ناراحتی و هیجانات دیگران را نیز درک میکند و میفهمد او فقط برای حل مسائل تلاش نمیکند.
شخصیت سالم، عواطف مثبت و منفی را تجربه میکند و میداند مالک آنها نیست. بدین معنی که کسی را مقصر نمی داند، اما در مقابل میداند هر کس مالک مشکلات خودش است و کسی را مسئول ناراحتیهایش نمی داند ! او مسئولیتپذیر است و مسئولیت مشکلات زندگی خودش را میپذیرد و با ریشهیابی آنها در رفع مشکلات تلاش میکند.
داستان اینجاست که مشکلات به ما درس میدهند ما از آنها یاد میگیریم که چه کارهایی را باید انجام دهیم و چگونه آنها را برطرف نماییم و یا در صدد جبران برآییم.
زندگی کردن در کنار افراد مسئولیتپذیر بسیار لذت بخش است چون آنها افرادی قدرتمند هستند و دیگران را هرگز تحقیر و سرزنش نمی کنند. اما چگونه به هیجانات منفی طرف مقابل پی ببریم. زبان بدن بهترین راهکار است. زبان بدن برابر است با حرف زدن فرد مقابل ما. برای فهمیدن هیجانات منفی دیگران می توانید از زبان بدن آنها متوجه نوع هیجان آنان نیز بشوید .( رفتارهایی مثل کوبیدن در ، عصبی شدن ، طرز صحبت شان و ...)
3-شخصیت های بالغ غالباً به دنبال یادگیری و تغییر هستند و دوست دارند در مورد خودشان و دیگران بیاموزند و یاد بگیرند.
* ویدا فلاح، روانشناس
انتهای پیام/4076/
انتهای پیام/