شاهنامه بزرگترین سد در برابر هجوم بیگانگان است
مهناز صفایی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا در هشتگرد درباره «پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت مقام فردوسی» اظهار کرد: زبان، رمز هویت ملی و آیینه فرهنگ و فرهنگ مایه ارجمندی و بقای یک ملیت است.
وی افزود: تبعات تاریخیِ زبان فارسی نشان میدهد که پس از سقوط کاخ شاهنشاهی ساسانیان، زبان عربی به مدت دو قرن بهعنوان زبان اداری و رسمی جایگزین زبان فارسی میانه در سراسر ایران شد تا اینکه در دوران سامانیان، زبان فارسی پس از وقفهای 200ساله به اوج غِنا، کمال و استقلال خود دستیافت و مبنای زبان رسمی و اداری و سپس ادبی و علمی قرار گرفت.
عضو هیئت علمی و استادیار رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد هشتگرد گفت: زبان فارسی، در خامه حکیم ابوالقاسم فردوسی طریق کمال سپرد و مایه وحدت ملی ایرانیان شد. چنانچه، شاهنامه نبود روایات آن بهمثابه بسیاری از کتب تاریخی ناخوانده باقی میماند.
صفایی با درباره دانته، شاعر و معمار زبان ایتالیایی، بیان کرد: مشابه همین حرکت عظیم در«کمدی الهی» دانته به وقوع پیوست. کتاب بینظیری که سبب تثبیت گویش توسکانی(Toscana) و زبان رسمی ایتالیا شد. چنانچه این کتاب عظیم توسط دانته سروده نمیشد، چهبسا امروز زبان پرونسال(گویش فرانسوی سواحل مدیترانه) بهعنوان زبان رسمی ایتالیا به شمار میآمد.
وی تصریح کرد: حکیم ابوالقاسم فردوسی، 400سال پیش از دانته با سرودن شاهنامه سبب احیای تاریخ، فرهنگ و زبان فارسی و تثبیت آن و مایه همبستگی فکری و فرهنگی میان نسلهای پس از خود شد. این کتاب از خزائن لغت و گنجینههای فصاحت زبان ایرانی و بزرگترین سد در برابر هجوم بیگانگان است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد هشتگرد اظهار کرد: فردوسی، ابرمرد تاریخِ ایران، حماسه ملی ایران و یادبود شکوهمندی گذشته را در کتابی چون شاهنامه فرو چکاند و نام خود را بر تارک فرهنگ، زبان و ادب ایران جاودان کرد. شاید بتوان زیباترین تعریف از این اثر سترگ را با شعر گلرخسار صفی اِوا، مادر ملت تاجیک، بیان کرد که میگوید:
شاهنامه وطن است / وطن بیمرگی / آری! آری! / شاهنامه وطن است / وطنی کز من و تو نتوانند به شمشیر و به تزویر ربودن.
صفایی افزود: حکیم فردوسی، با بهرهمندی از پایگاه اجتماعی خانواده و امکانات مادی 30سال از عمر خویش را برای احیا و اعتلای زبان فارسی صرف سرودن شاهنامه کرد. چنانکه خود میگوید: بسی رنج بردم بدین سال سی/عجم زنده کردم بدین پارسی
وی درباره سالهای پایانی عمر حکیم فردوسی گفت: این شاعر بزرگ در نهایت فقر و تنگدستی دیده از جهان فروبست. چنانکه در کولاکِ برف و سرما نه هیزمی داشت تا بدان خود را گرم کند نه غذایی تا از گرسنگی رهایی یابد: نماندم نمکسود و هیزم نه جو/ نه چیزی پدیدست تا جو درو
استادیار رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد هشتگرد بیان کرد: گرچه پایان زندگانی بر حکیم طوس خوش نبود، لیکن شاهنامه فردوسی تا ابد برای ایرانیان خوشایند است.
انتهای پیام/4121/
انتهای پیام/