هاتف علیمردانی: فیلم «مردن به وقت شهریور» یک اخطار اجتماعی است/ نسل دهه 70 یک نسل بیآرمان و یاغی است+ تصاویر
به گزارش گروه فرهنگی آنا و به نقل از روابط عمومی باشگاه فیلم تهران، در این جلسه هاتف علیمردانی تهیهکننده و کارگردان، هانیه توسلی و صبا گرگین بازیگران فیلم و همچنین علی افشینراد دستیار کارگردان و برنامهریز حضور داشتند و ضمن صحبت درباره فیلم «مردن به وقت شهریور» به پاسخگویی به پرسشهای حاضران پرداختند.
هاتف علیمردانی تهیهکننده و کارگردان فیلم «مردن به وقت شهریور» درباره انگیزه ساخته شدن این فیلم گفت: «یکی از دغدغههای من طی سالیان بیان مشکلات نسل جوان و ارتباط نداشتن آنها با والدینشان بوده است. همواره دوست داشتهام نوجوانانی را به تصویر بکشم که با گذر از مرحله کودکی وارد برهوت نوجوانی میشوند و به دنبال یافتن جهانبینی هستند. از این رو این فیلم را یک اخطار اجتماعی برای خانوادهها و والدین میدانم. بسیاری از والدین انحراف فرزندانشان را باور نمیکنند. این فیلم به آنها گوشزد میکند که خطر میتواند در کمین فرزند شما نیز باشد. مهمترین نکته این فیلم این است که بگوید نوجوانان نیازمند ارتباط درست با والدین خود هستند و اگر گوش شنوایی برای بیان خواستهها و عقاید خود پیدا نکنند زمینه انحراف برای آنان مهیا میشود. باید در نظر داشته باشیم که نوجوانان امروز پدران و مادران آینده هستند و این والدین هستند که در مقابل هجوم مدرنیته باید خود را به روز کنند و همگام فرزندانشان باشند. این نوجوانان باید درک شوند.»
وی افزود: «در راستای دغدغههای همیشگی ام فیلم نامه ای با موضوعیت نوجوانان نوشته بودم که وقتی آن را با چند نوجوان دهه 70 در میان گذاشتم متوجه شدم که این فیلم نامه با مسائل واقعی زندگی آنان تفاوت دارد. بنابراین شروع به انجام تحقیقات میدانی کردم و با بیش از 1000 نوجوان صحبت کردم و پای درددلهای ایشان نشستم و از آنچه ایشان بیان میکردند شگفتزده شدم. آنچه مرا شگفتزده میکرد تفاوت بسیار زیاد این نسل با نسل دهه 40 و 50 و حتی 60 بود که به آرمانها و عقایدی باور داشتند و حتی چنان حماسههایی را در جنگ و در دیگر مراحل آفریدند اما این نسل دهه 70 یک نسل بیآرمان و یاغی است. بچههای نسلهای پیش از والدین خود حرف شنوی داشتند، اما این نسل تا نداند و قانع نشود کنار نمیرود. در چنین جامعهای که در مقابل هجوم مدرنیته قرار دارد باید
من با 1000 نوجوان صحبت کردم و پای درددلهایشان نشستم. آنچه مرا شگفتزده کرد تفاوت بسیار زیاد این نسل با نسل دهه 40 و 50 و حتی 60 بود که به آرمانها و عقایدی باور داشتند و حتی چنان حماسههایی را در جنگ و در دیگر مراحل آفریدند اما این نسل دهه 70 یک نسل بیآرمان و یاغی است. بچههای نسلهای پیش از والدین خود حرف شنوی داشتند، اما این نسل تا نداند و قانع نشود کنار نمیرود |
زیرساختهای تغییر فراهم باشد. باید چیزهای مهمی که از نسلهای پیش به جا مانده مانند ایرانی بودن، شکل درست زندگی کردن و... به آنها تفهیم شود. نباید از نظر دور داشت که در مقابل هجوم مدرنیته نمی توان مقاومت کرد. باید به نوجوانان کمک کرد تا این سالها را به سلامت پشت سر بگذارند.»
وی ادامه داد: «رسالت من به عنوان فیلم ساز این است که مشکلات جامعه را ببینم و بدون قضاوت به انعکاس آنها بپردازم. آنچه در این فیلم نشان داده شده بخش کوچکی از مشکلاتی است که میتواند برای نوجوانان اتفاق بیفتد. من در این فیلم نیمه خالی لیوان را دیدهام. البته که ما نوجوانان موفق و بسیار قوی را نیز در جامعه داریم. اما روی صحبت من در این فیلم با آن دسته از نوجوانانی است که از ضعفها و کمبود هایی برخوردارند. جامعه ما از قومیتهای گوناگون تشکیل شده است. ما باید فرهنگ ایرانی خودمان را به نوجوانان بشناسانیم و به آنها آموزش دهیم. وظیفه ما نشان دادن زیباییهای جامعه به آنان و دور کردن آنها از سیاهی هاست. از این رو نشان دادن این سیاهیها در فیلم به منظور دور کردن آنها از این شرایط است.»
وی در خصوص انتخاب نام فیلم نیز گفت: «از آنجایی که من ارادت خاصی به آقای سید علی صالحی دارم در هنگام نگارش فیلمنامه با مطالعه شعری از ایشان تصمیم گرفتم بخشی از شعر ایشان را به عنوان نام فیلم انتخاب کنم که برای انجام این کار از ایشان نیز اجازه گرفتهام.»
علیمردانی همچنین در خصوص انتخاب بازیگران فیلم نیز گفت: «ذکر یک نکته خالی از لطف نیست که بگویم بدون حضور هانیه توسلی و حمید فرخنژاد و حمایتهای ایشان این فیلم به این صورت ساخته نمیشد. همین که ما توانستیم با کمک آنها در این فیلم چندین جوان را به سینمای ایران معرفی کنیم کار بزرگی است که انجام داده ایم. در مورد انتخاب نقش صبا گرگین نیز باید بگویم که از ابتدا بر سر انتخاب ایشان اختلاف نظرهای زیادی بین گروه وجود داشت و هنوز هم این اختلاف نظرها در مورد بازی ایشان وجود دارد. اما من فیلمهایم را صرفا برای مردم و برای گفتن حرفی میسازم و این مردم هستند که قضاوت نهایی را انجام میدهند و وقتی طی تعطیلات آخر هفته به سینما آزادی مراجعه کردم و با سالنهای پر از تماشاگر مواجه شدم خستگیام از تن به در شد و از اینکه فیلم با توانسته مخاطبان را به خود جلب کند شاد شدم. من همیشه هر آنچه که بلدم را در فیلم هایم انجام میدهم و از ساخته شدن فیلمم ذوق زده میشوم اما بعد از گذشت چندین ما احساس ساده لوح بودن میکنم.»
وی در خصوص انتخاب موسیقی به عنوان بستر بیان داستان فیلم نیز گفت: «خود من سالهای سال موسیقی کار کردهام و با این فضا آشنایی کامل دارم. من تنها به بیان یک قصه پرداختهام که در آن دو نوجوان حضور دارند و به واسطه حضور یکی زمینه انحراف دیگری فراهم میشود. این میتوانست با هر صنف و شغل دیگری نیز میسر باشد و اصلا موسیقی مد نظر نبوده است و اصلا حرف فیلم این نیست که هر کجا موسیقی باشد زمینه انحراف نیز فراهم خواهد شد. در این فیلم او یک رپر است میتوانست هر شغل دیگری نیز داشته باشد. ما از جامعه ای صحبت میکنیم که جوانانش خطر به انحراف کشیده شدن را دارند. به هر حال انحراف در جامعه وجود دارد و نمیتوان منکر آن شد. تنها کسی که در این فیلم آدم خوبی است مادر بزرگ است. این تعمدی بود که در فیلم یک سری آدم بد به پست هم بخورند و مسائل و مشکلاتی بینشان پیش بیاید.»
هانیه توسلی: با اینکه نقش اصلی را در فیلم نداشتم اما سعی کردم کمک حال گروه باشم
هانیه توسلی در خصوص ایفای نقش در فیلم «مردن به وقت شهریور» گفت: «نقشی که از ابتدا در فیلمنامه برای من نوشته شده بود، بسیار کمرنگتر از این بود که امروز هست. مادر خانواده در فیلمنامه ابتدایی حضور داشت اما با صحبتهایی که کردیم مادر حذف شد و زمینه کار برای نقش من بیشتر فراهم شد. با اینکه نقشی که من در فیلم بازی میکنم اصلی نیست، اما در صورت حذف آن فیلم گنگ میشود. به هر صورت من سعی کردم در گروه حضور داشته باشم و کمک حال باشم. محوریت فیلم مشکلات بچهها و ارتباط شان با پدرشان است.»
صبا گرگین : بازی کردن در نقشهای منفی جذابتر است
صبا گرگین بازیگر فیلم مردن به وقت شهریور گفت: «بازی در این نقش انرژی خیلی زیادی لازم داشت و تمرین بسیاری برای آن انجام دادیم و کل گروه بهخصوص کارگردان بسیار مرا کمک کردند. من از سال 1387 تئاتر کار کردهام و حتی آن موقع یک فیلم هم بازی کردم که جایی دیده نشد و این اولین فیلم من است که در آن به صورت جدی حضور پیدا کردهام.»
وی گفت: «در مورد نزدیک بودن نقش به خودم هم باید بگویم که اتفاقاً این شخصیت شباهتی به خود واقعی من ندارد. من پیانو میزنم و با موسیقی رپ نیز هیچ آشنایی ندارم. اما فکر میکنم که این کاراکترها در وجود هر بازیگری وجود دارد. من وقتی در خانه تنها باشم ممکن است به انجام حرکات مختلف دست بزنم و خودم را در شرایط بازی تصور کنم و گریه کنم و بخندم و برقصم و پیانو بزنم و.... من برای انجام بازیگری به هر تمرینی دست میزنم. نا گفته نماند که نقش مقابل من که در این فیلم بچه خوبی است و درسخوان است اتفاقا با موسیقی رپ آشنایی داشت و من در طی فیلم از او یاد میگرفتم. فکر میکنم انتخاب من برای ایفای این نقش به خاطر فیزیک بدنی من و همچنین موهای بلندم که در آن موقع وجود داشت بوده است.»
علی افشینراد: ما تمام سکانسها را قبل از فیلمبرداری با هندی کم در دفتر گرفته بودیم
علی افشینراد دستیار کارگردان و برنامه ریز فیلم مردن به وقت شهریور گفت: «از دو ماه پیش از پیش تولید به تمام آموزشگاههای تهران سر زدیم و پس از انتخابهای بسیار در نهایت به 10 نفر برای بازی در این نقش رسیدیم. این دایره باز هم باید محدودتر میشد و 3 نفر به صورت نهایی انتخاب میشدند از این رو تمرینها بسیار برای بازیگران استرسزا بود. بخصوص بازی در مقابل هانیه توسلی و حمید فرخنژاد برای بازیگران نوجوان ما استرس زیادی داشت. بنابراین طی تمرینها تمام فیلم را به هندی کم در دفتر فیلمبرداری کرده بودیم.»
این جلسه با انجام پرسش و پاسخ بین عوامل فیلم و حاضران در جلسه ادامه پیدا کرده و خاتمه یافت.
انتهای پیام/