چرا نهضت آزادی هاشمی را قبلاً دیکتاتور ولی امروز قهرمان مینامد
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب گروه سیاسی خبرگزاری آنا، شورای انقلاب ایران در 23 دی 1357 به دستور رهبر انقلاب تشکیل میشود. شهید بهشتی، شهید مطهری، اکبر هاشمی رفسنجانی، شهید باهنر و موسوی اردبیلی جزء هسته نخست این شورا بودند.
زمانی که امام خمینی(ره) از تبعید حکومت شاه در فرانسه به ایران باز میگردند، شورای انقلاب شاهد دستخوشهای دیگری شد و آیتالله طالقانی، منتظری، آیتالله خامنهای، مهدی بازرگان، یدالله سحابی و جمعی دیگر از نیروهای اوایل انقلاب به این لیست اضافه میشوند.
در 15 بهمن 1357 است که پرده سبزی در سالن آمفیتئاتر مدرسه علوی واقع در خیابان ایران کنار میرود و امام خمینی(ره)، هاشمی و مهندس بازرگان نمایان میشوند و هاشمی دستور امام را درباره تعیین نخستوزیر جدید انقلاب ایران را میخواند. شاید سپهر سیاسی ورود هاشمی رفسنجانی به عرصه شطرنج سیاست بعد از انقلاب از همین زمان آغاز میشود.
امام مخالف نخستوزیری بازرگان بود/ هاشمی: ما گفتیم اینها بشوند
در رابطه بین هاشمی و نهضت آزادی که مهدی بازرگان تا قبل از مرگش دبیرکلی آن را بر عهده داشت، فراز و نشیبهای زیادی دارد. هاشمی در خاطرات خود درباره تعیین نخستوزیر در اوایل انقلاب گفته است: «چون از ابتدا تصمیم بر این بود که روحانیت در امور اجرایی دخالت نکنند، همه ما به این نتیجه رسیده بودیم که در این زمینه از نیروهای نهضت آزادی و جبهه ملی استفاده بشود. بنابراین ما بهعنوان اعضای شورای انقلاب پس از بحث و بررسی موضوع، در جلسه مورخ 14 بهمن 1357 مهندس مهدی بازرگان را پیشنهاد دادیم. امام ملاحظاتی داشتند و از جمله میفرمودند، اینها حزبیاند و ایشان نمیخواستند به این وسیله، حزب را تأیید کنند».
دومین جرقه بین هاشمی و این دسته به سال 59 بازمیگردد. نهضت آزادی بعد از تسخیر سفارت آمریکا استعفا میدهد و این کار را اشتباه میداند، ولی هاشمی رفسنجانی حرکت دانشجویان در تسخیر سفارت را امری پسندیده خطاب کرده و هاشمی که در آن مقطع رئیس مجلس بود با اشاره به جنگ عراق علیه ایران میگوید «اگر گروگانگیری هم نمیکردیم، آمریکا این جنگ را علیه ما راه میانداخت، او به خاطر 70 یا 50 نفر جاسوس اینقدر تلاش نمیکند، او با انقلاب ما و فاجعهای که در منطقه دچارش شده است میجنگد. خداوند از همین مجرای باریک و از همین دروازه جاسوسخانه آمریکا راه را به سوی قدس برای ما گشوده است».
شاید این دومین تقابل نهضت آزادی با هاشمی رفسنجانی در طول چند سال اول انقلاب بود. ماجرای سومی که سبب خشم هاشمی شد، نامه نهضت آزادی درباره ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر بود. رهبران نهضت آزادی در بیانیهای با عنوان «پایان عادلانه جنگ بیپایان» که در تاریخ یکم دی ۱۳۶۴ صادر شد، از عملکرد نظام و هاشمی در جنگ انتقاد میکنند.
هاشمی دوباره در نقد صحبتهای نهضت آزادی درباره ادامه جنگ اعلام کرده است: برخی القائات سوء و شایعاتی که پس از فتح خرمشهر در مورد آمادگی اعراب برای پرداخت خسارتهای ایران و ضرورت پایان جنگ از سوی افراد مغرض، معاند و یا بیاطلاع از تاریخ دفاع مقدس عنوان شده و متأسفانه هنوز هم در محافلی با مقاصد سیاسی و جناحی به اقتضای زمان هراز چندگاهی تکرار میشود. اولاً، هیچ پیشنهاد عملی و جدی برای پرداخت خسارتهای جنگ به ایران در آن زمان وجود نداشت و برخی کشورهای عربی درواقع میخواستند بدون پرداخت غرامت و خروج عراق از خاک ایران، جنگ پایان یابد و صدام نیز تقویت شود.
هاشمی قبل از این، با نهضت آزادی مشکلات زیادی روبهرو شد و زمانی که نهضت با اصل ولایتفقیه مخالفت کرد، رفسنجانی در کسوت امامجمعه موقت تهران علنی و به شدت این جریان را زیر سؤال برد.
اوج درگیری و نزاع نهضت آزادی با هاشمی در دولت وی رخ داد. یاران بازرگان که خود را از قدرت به دور دیدند، سعی داشتند با برخی نامه، بیانیه و موضعگیریها خود را دوباره وارد عرصه کنند و این تقابل را با هاشمی دیدند و کار آنها با وی بالا گرفت. اردیبهشت سال 1369 نامهای تمام ارکان هاشمی را تکان داد و سبب خشم وی از نهضت آزادی شد.
در بخشی از این نامه که هاشمی و دولت وی را مخاطب قرار داده بود، آورده شده: «علیرغم وعدهها به مستضعفین و شعارهای پرطنین، طبقات محروم جامعه محرومتر و زیادتر شده و در چنگال گرانی و گرههای زندگی گرفتار شدند». بعد ازاین اتفاق بود که هاشمی دیگر دلخوشی از نهضت آزادی نداشته و حتی با آنها برخورد نیز میکند.
در سالگرد فوت هاشمی رفسنجانی برخی از جریانها با تغییر مواضع 360 درجهای، خود را دوست و یار دیرین هاشمی معرفی میکنند که البته موضعگیریهای رفسنجانی در اواخر زندگی خود نیز بر این موارد بسیار تأثیرگذار بوده است.
از طرفی دیگر اصطکاک دیدگاههای نهضت آزادی و هاشمی رفسنجانی پس از فتنه ۸۸ و مواضع جدید وی کمتر شد؛ بهویژه که فائزه هاشمی در زندان با نقلقولی از پدر، نظر وی را درباره نهضت آزادی عیان کرد و با کتابی که هاشمی در روزهای آخر عمر برای ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت فرستاد، دلجویی خود را نشان داد. این مواضع نشاندهنده این است که موافقان امروز هاشمی در گذشته چه کارهایی علیه وی انجام دادند؟!
انتهای پیام/4082/ن
انتهای پیام/