آیا مرکل واقعاً رهبر اروپا است
گروه بینالملل خبرگزاری آنا، اخیراً مجله فوربس برای هشتمین سال متوالی از آنگلا مرکل بهعنوان قدرتمندترین زن جهان نام برده است. همچنین این نشریه معتقد است که مرکل در عمل رهبر اروپای واحد است. سؤال اصلی اینجاست که آیا واقعاً صدراعظم آلمان را میتوان رهبر اروپای واحد خواند؟ در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت.
واقعیت امر این است که تصمیم اشتباه مرکل برای حضور در رأس هرم قدرت در برلین، عملاً وی را به سیاستمداری آسیبپذیر در آلمان و اروپا تبدیل کرد. حتی بسیاری از اعضای حزب دموکرات مسیحی معتقد بودند که تصمیم مرکل برای تصدیگری پست صدارت اعظمی کشورش، آن هم برای چهارمین دوره متوالی خطایی بزرگ بوده است. نخستین نتیجه این تصمیم احساسی مرکل خود را در انتخابات سرتاسری سال 2017 آلمان نشان داد. جایی که حزب دموکرات مسیحی بدترین نتایج ممکن را کسب کرد و مرکل ناچار شد مدت زیادی را صرف تشکیل دولتی ائتلافی و ضعیف کند.
مرکل در گام اول تصمیم گرفت ائتلاف موسوم به جامائیکا را با احزاب سوسیال مسیحی، دموکراتهای آزاد و حزب سبز شکل دهد اما به دنبال شکستن مذاکرات، تشکیل چنین ائتلافی با شکست مواجه شد. درنتیجه، مرکل تصمیم گرفت بار دیگر با حزب سوسیالدموکرات (اصلیترین رقیب سنتی خود) ائتلاف کند.
نتیجه شکلگیری این ائتلاف، تشکیل دولتی ضعیف بوده است، دولتی که در درون آلمان نیز از محبوبیتی حداقلی برخوردار است و قدرت تنظیم مناسبات و معادلات جاری در اروپای واحد و منطقه یورو را نیز ندارد.
فراتر از آن، متعاقب شکست حزب دموکرات مسیحی (حزب متبوع مرکل) در دو انتخابات ایالتی در بایرن و هسن، صدراعظم سرزمین ژرمنها تصمیم گرفت تصمیم نهایی و قطعی خود را برای کنارهگیری از قدرت اعلام کند.
بر این اساس، مرکل عنوان کرده است که تا پایان سال 2021 میلادی و با اتمام چهارمین دوره صدارت اعظمی خود، از قدرت کنارهگیری خواهد کرد؛ بنابراین، اطلاق نام رهبر اروپا به صدراعظم آلمان، نوعی خطای محاسباتی عامدانه یا غیر عامدانه از سوی مجله فوربس بوده است.
در شرایطی که محبوبیت مرکل در جامعه آلمان بهشدت کاهش یافته و اکثریت قریب شهروندان اروپایی نیز سلطه برلین بر معادلات اقتصادی و اجتماعی خود را نمیپذیرند، اساساً اروپای واحد دارای رهبری مقتدر، آن هم مرکل نیست.
در این میان نکته دیگری نیز وجود دارد که باید نسبت به آن توجه داشت. مطابق ادعای نشریه فوربس، یکی از مؤلفههای انتخاب مرکل بهعنوان قدرتمندترین زن جهان عزم وی برای مواجهه با دونالد ترامپ بوده است. این ادعا در حالی مطرح میشود در جریان رقابتهای انتخابات سرتاسری آلمان در سال گذشته، سوسیالدموکراتها و مارتین شولتز نامزد آنها برای احراز پست صدارت اعظمی، مرکل را نسبت به ناتوانی در مواجهه با خواستههای ترامپ و عدم قاطعیت در ایستادگی در برابر وی محکوم کردند.
نهتنها مرکل در قبال اصرار ترامپ مبنی بر افزایش هزینههای دفاعی آلمان در ناتو واکنشی منفعلانه داشت، بلکه در برابر اقدام کاخ سفید مبنی بر وضع تعرفههای وارداتی بر فولاد و آلومینیوم اروپا نیز واکنشی قاطعانه نشان نداد. ازاینرو مرکل بهجای آنکه نماد مواجهه با ترامپ باشد، عملاً نماد انفعال در برابر آمریکا است. موضوعی که خود صدراعظم آلمان نیز نسبت به آن واقف است.
این موضوع در قبال سیاستهای مهاجرتی مرکل نیز صدق میکند. وی نتوانست سیاستهای مهاجرتی مدنظر خود را بهعنوان یک سیاست جمعی به برخی اعضای اتحادیه اروپا دیکته کند. ضمن آنکه اجرای اقدامات ریاضتی و منفعلانه در حوزه اقتصادی اروپا نیز به پاشنه آشیل قدرت مرکل در قاره سبز تبدیل شده است. بسیاری از شهروندان و حتی سیاستمداران اروپایی دیگر حاضر به اجرای این سیاستها و اقدامات نبوده و آن را بهعنوان میراث شوم مرکل برای اروپای واحد مورد تجزیهوتحلیل قرار میدهند.
در چنین شرایطی اعلام دوباره نام مرکل بهعنوان رهبر اروپا از سوی نشریه فوربس جای بسی تأمل دارد. به عبارت بهتر، با تجمیع مؤلفههای رهبری اقتصادی و سیاسی اروپا متوجه میشویم که کنترل و هدایت بسیاری از این مؤلفهها از دست مرکل و حزب دموکرات مسیحی آلمان خارج شده است. بیدلیل نبود که مرکل دیگر حاضر به رهبری حزب متبوع خود نیز نشد و «آنگرت کرامپ کارنباوئر» بهعنوان جایگزین وی در حزب دموکرات مسیحی انتخاب شد.
* تحلیلگر مسائل بینالملل
انتهای پیام/4093/
انتهای پیام/