بگذار شیشهی تنهاییات بشکند
به گزارش گروه فرهنگی آنا، متنیادداشت به شرح زیر است:
«ای که دستت میرسد، کاری بکن/ پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
ما آدمها گرفتار باور زندگیمان هستیم. تصور میکنیم که زنده هستیم و همیشه- نمیبینیم که راهیِ مرگیم- باور نداریم به این حقیقت محتوم که روزی نهچندان دور، از دست ما دیگر کاری برنخواهد آمد. ترسناک است؟ نه؟ پس باید در این تنگنا کاری کنیم. دور و بر ما در همین نزدیکیهای ما، سی چهل آدمیزادِ دوست و همخندهی دیروز ما، نزدیک به مرگاند؛ دچار چنگال سرطاناند. بله، دوست من- و ما در شرایطی هستیم که میتوانیم کاری برای آنها بکنیم. پس تا دیر نشده به حرکتی که گروه تئاتر گیتی، آن را به سرپرستی و کارگردانی روحالله جعفری آغاز کرده، بپیوندیم. یک شب را به نام آنها بگوییم: بیخیال عزیز؛ آمدهایم به سراغت و ابایی نداریم اگر شیشهی تنهاییتان را بشکنیم- عزیز چرا نشکنیم؟- بگذار شیشهی تنهاییات بشکند. من هستم و افزون بر من، ما همه هستیم- همه هستیم و یکصدا، همه میگوییم: دوستتان داریم. بیخیال. تقسیم میکنیم درد را- ما همه درمان را میجوییم. این کاریست شدنی؛ خواهید دید. تو عزیز، دستت را به من بده- تو چه دست زیبایی داری عزیزم. دریغ نکن از من دست زیبایت را... دستت زیباست - دستهایمان زیبا هستند و زیباتر خواهند شد. میدانید، زیبایی تمام شدنی نیست. دستهای ما چون دو بالِ درنای صبحگاهی پرواز خواهند کرد. تو عزیز من، پرواز را به خاطر بسپار... نه پرنده را.»
* کارگردان و بازیگر پیشکسوت تئاتر
انتهای پیام/