حکومت وفاق ملی دام سعودیها برای انصارالله است
گروه بینالملل خبرگزاری آنا: پس از حدود دو سال وقفه در روند مذاکرات موسوم به صلح یمن، این مذاكرات از هفته گذشته در حومه استکهلم، پایتخت سوئد آغاز شد. مذاکرات در حالی آغاز شده که اين كشور جنگزده با وضعيت انسانی فاجعهباری مواجه است و بسیاری امیدوارند با توافقی هرچند کمرنگ، کورسوی امیدی برای رسیدگی به وضعیت مردم مظلوم یمن بهوجود آید.
طبق آمار موجود، جنگ خانمانسوز ائتلاف عربی به رهبری عربستان در یمن تاكنون دستكم 10 هزار كشته بر جای گذاشته و 14 ميليون نفر را دچار قحطی کرده است. درعین حال «مارتين گريفيت»، فرستاده ویژه سازمان ملل متحد به يمن پیش از آغاز مذاکرات ابراز اميدواری كرد كه مذاکرات یمنی-یمنی حاوی اخبار خوبی برای مردم مظلوم یمن باشد.
درباره این موضوع و روند صلح یمن گفتگویی با «سیدهادی سیدافقهی»، کارشناس برجسته امور بینالملل انجام دادهایم که در ادامه مشروح آن از نظر میگذرد.
آمریکا پیشتر یک ماه به عربستان فرصت داده بود تا پرونده جنگ یمن را خاتمه دهد. بعد از قتل «جمال خاشقجی» چه تحولی باعث شد تا کشورهای اروپایی خواستار توقف جنگ یمن شوند؟ حلقه وصل میان پرونده فعال مخالف سعودی و جنگ یمن چیست؟
این موضوع را باید از چند منظر بررسی کرد، زیرا مشخص نیست اولاً آمریکا و غرب واقعاً خواستار آتشبس یا دستکم پایان جنگ باشند. «جیمز متیس» بهیکباره مکان رسمی مذاکرات بحرانخیز یمن را از وین، ژنو و سازمان ملل متحد به سوئد منتقل کرد. این موضوع دارای ابهام است و شائبهای ایجاد میکند که آنها میخواهند دست سازمان ملل متحد را از پرونده صلح قطع و با ایده مدنظر خود بحران یمن را حلوفصل کنند.
ابهام دیگر مدت 30 روزه ضربالاجل است. موضوعی که سید حسن نصرالله، دبیر کل حزبالله لبنان نیز آن را در سخنرانی خود مطرح کردند. من معتقدم آمریکا با این ضربالاجل با عربستان اتمام حجت کرد که اگر در مدت یک ماه موضوع را خاتمه ندهند، واشنگتن تکلیف را مشخص میکند، زیرا آمریکا بهدلیل پرونده قتل «خاشقجی» زیر فشار افکار عمومی قرار دارد. طبعاً پرونده خاشقجی و موضوع فروش سلاح به جنایتکاری همچون عربستان با ژست سیاسی کشورهای اروپایی که داعیهدار حقوق بشر و آزادی هستند منافات دارد.
پس از ضربالاجل بود که عربستان دیوانهوار حملات کوری را به «الحدیده» انجام داد و بر حجم بمبارانهای خود افزود. این واکنش عربستان با فرضیه و ضربالاجل مطرحشده همخوانی دارد.
فرضیه دوم است که شاید همه ضربالاجلها و حملات، عملیات فریبکارانهای با هدفی راهبردی باشد. بهعنوان نمونه ممکن است شما در جبههای مشغول کار باشید، ناگهان کل دنیا با عملیات رسانهای القا کنند تحولات بهگونهای است که با اهداف شما همخوانی ندارد. طبعاً این القائات بر شما اثر میگذارد و روحیه را خراب میکند. حال در یمن شما این خط مشی را دنبال میکنید که ممکن است در مدت یک ماه آینده همه چیز تمام شود و جنگ پایان یابد، ناگهان انصارالله را فریب داده و یک حمله 40 هزار نفری از جنوب و غرب «الحدیده» انجام میدهند و به سوی مرکز پیش میروند. شما دیدید هرگاه انصارالله عقبنشینی کرد، آنها عقبنشینی نکردند و به نفوذ خود ادامه دادند.
فرضیه سوم نیز دنبالهروی همان خط مشی انگلیس است که پیشنویسی هفتمادهای برای ارائه به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه کرد که ظاهرش زیبا ولی داخلش زهرآگین بود. زهر آن نیز این بود که از انصارالله میخواست تا بدون قیدوشرط جنگ را متوقف کنند تا راه برای نفوذ دولت مستعفی (به تعبیر آنها مشروع) و کسب قدرتشان باز شود. آنها مشخص نکردهاند اگر انصارالله عقبنشینی کند، چه گروهی میخواهد جای آن را بگیرد. سعودیها میگویند انصارالله از صنعا خارج شود و به صعده برود تا دولت مشروع بتواند قدرت بیابد. کدام دولت مشروع؟ همان «عبدربه منصور هادی» که عربستان و امارات از وی حمایت میکنند؟
با توجه به توطئههای آل سعود و غرب، آیا نیاز به انجام برخی رایزنیها و جلسات مشورتی از سوی برخی طرفهای حامی ملت یمن، ازجمله ایران حس نمیشود؟
- اگر انصارالله غفلت کند نگرانیها افزایش مییابد، زیرا آنها در جنگ و سلحشوری حرفهای هستند و چندین سال است با آل سعود درگیرند، ولی پای میز مذاکره تجربه ندارند. بنابراین ما به دنبال ایجاد پلهای ارتباطی با آنها هستیم تا سعودیها در میز مذاکره اغفالشان نکنند. ما در حال حمایت از یک ملت مظلوم هستیم و به آنها مشاوره میدهیم. ایران حتی همانند دوره «اسماعیل ولد شیخ احمد»، فرستاده سابق سازمان ملل متحد به یمن اعلام آمادگی کرده است با «مارتین گریفیت»، فرستاده کنونی سازمان ملل متحد به یمن جلسات مشورتی برگزار و برای بحران یمن راه حل ارائه کند.
جمهوری اسلامی ایران حتی در موضوع فلسطین موضوع رفراندوم را به جای تقسیم سرزمینهای اشغالی به دو بخش فلسطینی و صهیونیستنشین مطرح کرد. ما واقعبین هستیم و صلاح مردم منطقه را میخواهیم و قصد داریم راهکارهایی ارائه کنیم که برای منطقه کمترین هزینه را بهدنبال داشته باشد. بنابراین در موضوع یمن پیشنهادهایی که مطرح میشود، باید بهگونهای باشد که طرف مذاکرهکننده اشراف میدانی داشته باشد تا اگر پای میز مذاکره رفت و مقابل هیأت «منصور هادی» نشست، از قدرت چانهزنی و تسلط بالا برخوردار باشد. «محمد عبدالسلام» که ریاست هیأت اعزامی انصارالله را برعهده دارد، باید مراقب ترفندها و فریبکاری دولت مستعفی باشد. آنها نباید فراموش کنند چند هفته پیش عربستان و امارات آتشبس یکجانبه اعلام کردند، ولی «عبدالسلام» و «محمد البخیتی»، اعضای سیاسی دفتر سیاسی انصارالله آن را یک فریب خواندند.
ولی درنهایت با آتشبس موافقت کردند.
بله، اما موافقتشان مشروط بود و گفتند حملات به مواضع ائتلاف عربی را تنها در صورتی متوقف میکنند که آنها به حملاتشان پایان دهند. پساز آن معلوم شد همه این ترفندها با این هدف انجام شد تا به نقطهای برسند که اگر احیاناً راه حل نظامی جواب نداد، بتوانند با ترفندهای سیاسی که تأمینکننده منافع میدانیشان باشد غائله را پایان دهند. هدف آنها این است که انصارالله از صنعا خارج شوند و «منصور هادی» به قدرت بازگردد. عربستان میخواهد آنچه را که در میدان نبرد نتوانست بهدست آورد، با چانهزنی سیاسی و تطمیع کسب کند، لذا موضوع تشکیل حکومت وفاق ملی را پیش کشید. در واقع تشکیل حکومت وفاق ملی دام سعودیها برای انصارالله و کشاندن آنها به پای میز مذاکرات استکهلم سوئد بود. آنها با این ترفند میخواهند بخش اندکی از قدرت را به انصارالله واگذار کنند و پایتخت و اداره امور را در دست خود بگیرند.
علاوهبراین، انصارالله به چنین توافقی نیاز ندارد. مشکل آنها درحال حاضر موضوعات انسانی، بیماری، کمبود دارو و مواد غذایی است که مردم با آن دستو پنجه نرم میکنند. این مشکلات انصارالله را زیر فشار قرار داده است، در غیر اینصورت آنها از لحاظ نظامی هیچ مشکلی ندارند.
از سوی دیگر حملات هوایی سعودیها غیرنظامیان یمنی را هدف قرار میدهد و این موضوع، انصارالله را دچار چالش کرده است. در غیر اینصورت در بُعد میدانی انصارالله حملات متجاوزان را با تاکتیکها و تکنیکهای بسیار ماهرانه و فریبنده دفع میکنند و حتی به بدنه نظامی عربستان سعودی آسیبهای جدی زدهاند. بعد از ورود پهپاد به ساختار عملیاتی و پیشرفت موشکهای دوربُرد، «محمدعلی الحوثی»، رئیس شورای عالی انقلاب یمن اعلام کرد انصارالله حاضر است روند حملات خود را بهشرط پایبندی طرف مقابل به تعهداتش، متوقف کند.
انصارالله پیشنهاد آتشبس را در پاسخ به طرح هفت بندی انگلیس مطرح کرد، همان طرحی که «گریفیت» آن را به صنعا برد و با موافقت نیروهای انقلابی مواجه شد. انصارالله به افکار عمومی دنیا اعلام کرد این جنبش مخالفتی با هیچ طرح مذاکرهای ندارد، ولی مذاکره باید عادلانه باشد. وی به دنیا نشان داد که انصارالله اهل منطق است و از مذاکره فرار نمیکند، ولی طرف مقابل اختیار تام ندارد و لگام در دست خودش نیست. «منصورهادی» و حتی عربستان تعیینکننده نیستند و رژیم صهیونیستی، آمریکا، انگلیس و فرانسه هستند که به بحران یمن جهتدهی میکنند.
در مذاکرات سوئد برگ برنده دست انصارالله است، ولی بهنظر میآید عربستان دنبال برگ برندهای است تا بتواند از لحاظ سیاسی پیروز شود. این برگ برنده چه میتواند باشد. آیا میخواهند حملات خود را بار دیگر ادامه دهند تا انصارالله به مذاکره بر سر موضوعات دیگر مجبور شود؟
ائتلاف سعودی از حدود سه ماه پیش روی «الحدیده» متمرکز شده است، زیرا این بندر، منطقهای فوق راهبردی و حیاتی برای انصارالله بهشمار میرود و تنها نقطه خروجی یمن و راه ارتباطی آنها با دنیای خارج است و سازمان ملل متحد نیز بر آنجا نظارت دارد. چندوقت یکبار نیز کشتیهایی در «الحدیده» پهلو میگیرند و بهطور محدود سوخت، دارو و غذا منتقل میکنند. عربستان تصور میکرد اگر «الحدیده» را بگیرد، یک پیروزی و عاملی برای افزایش روحیه مزدوران سعودی و همچنین یک پیروزی راهبردی بهشمار میرود. لذا سعودیها چندینبار خواستند بندر را با خاک یکسان کنند که محافل جهانی درباره این موضوع و موضوعات انسانی و امکان بروز یک فاجعه هشدار دادند.
پساز موضوع «خاشقجی»، «گریفیت» از سویی و کشورهای اروپایی از سوی دیگر تحرکات خود را در راستای حلوفصل بحران یمن افزایش دادند و محافل بینالمللی به این موضوع توجه ویژهای کردند. معتقدم کشورهای غربی بهایندلیل که شریک جرم عربستان در فروش سلاح، سکوت خبری و سانسور جنایات آل سعود هستند، احساس کردند «محمد بنسلمان» دیگر در رأس قدرت باقی نمیماند و موضوع یمن آنها را در یک معذوریت اخلاقی قرار داده است. ازاینرو غربیها فشارها را علیه عربستان افزایش دادند تا با یک تیر چند نشان بزنند؛ از سویی خودشان را تطهیر کنند و به موضوع آل سعود و یمن پایان دهند و از سوی دیگر وارد فاز سیاسی بحران یمن شوند.
«جرمی هانت»، وزیر امور خارجه انگلیس چندیپیش موضوع یمن را مطرح کرد و از ایران خواست تا به این موضوع ورود کند. با وجود این، رسانههای غربی از جمله بیبیسی خبیث و مطبوعات انگلیس آن را بهگونهای مطرح کردند که وانمود کنند «هانت» ایران را مرکز تصمیمگیری نهایی درباره یمن میداند. لذا ما باید این فضا را بشکنیم و همان ادبیاتی را به کار ببریم که «ولد شیخ احمد» و «گریفیت» مطرح و اعلام کردهاند؛ باید تشریک مساعی کرد و حرف آخر را خود یمنیها بزنند.
انتهای پیام/4106/4033/پ
انتهای پیام/