در اوج نبرد از مشکلات نیروها غافل نبود
به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، شهید سرتیپ جواد فکوری در ۱۷ دی ماه سال ۱۳۱۷ در تبریز به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات متوسطه وارد دانشکده خلبانی شد. شهید فکوری پس از ورود به دانشکده هوایی با گذراندن دوره مقدماتی پرواز، برای تکمیل دوره تخصصی پرواز به کشور آمریکا رفت. یک سال و نیم بعد به ایران بازگشت و در پایگاه یکم شکاری مهرآباد تهران با درجه ستوان دومی مشغول شد. در سال ۱۳۵۶ برای شرکت در دوره ستاد و فرماندهی عازم آمریکا شد و در اسفند ۱۳۵۷ پس از پایان دوره به ایران بازگشت.
پس از انقلاب، با سمت فرماندهی پایگاه شکاری روانه تبریز شد. با آغاز جنگ تحمیلی یکی از طراحان عملیاتهای نیروی هوایی ایران به شمار میرفت و طراحی عملیاتهایی چون کمان ۹۹ (۱۴۰ فروندی) و عملیات H۳ از برگهای زرین در کارنامه این شهید بزرگوار است.
شهید فکوری در هفتم خرداد ۱۳۵۹ فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامى ایران شد. همچنین در بیستم شهریور ۱۳۵۹ با حفظ سمت از سوی محمدعلی رجایی بهعنوان وزیر دفاع انتخاب گردید و در شهریورماه ۱۳۶۰ مشاور ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامى ایران شد. در نهایت در هفتم مهرماه سال ۱۳۶۰ به همراه جمعی از فرماندهان ارتش و سپاه که در حال بازگشت از جبهه برای ارائه گزارش خدمت حضرت امام (ره) بودند، بر اثر سقوط هواپیمای سی-۱۳۰ به شهادت رسید.
خاطره زیر به نقل از سروان بازنشسته محمد طاهری در کتاب «چشمی در آسمان» آمده است:
در ابتدای جنگ تحمیلی، به علت عدم هماهنگی و عدم شناخت و آگاهی رزمندگان و تشخیص هواپیماهای خودی از غیرخودی هراز چندگاهی اشتباهات فاحشی رخ میداد که منجر به بروز سوانحی میشد. روزی شهید فکوری مرا احضار کردند و مأموریت ویژهای را در این خصوص به من واگذار نمودند. بیست روزی بود که از انجام این مأموریت میگذشت. به علت مشغله زیاد نتوانسته بودم با خانوادهام در تهران ارتباط برقرار کنم. از اینرو آنان هیچگونه اطلاعی از من نداشتند و به همین خاطر همسرم چندین بار با انجمن اسلامی و دفتر فرماندهی تماس گرفته بود.
روزی سرهنگ فکوری پس از گفتگو با همسرم مطلع شده بود که ما مستأجر هستیم و در منزل اجارهای در شرق تهران زندگی میکنیم و پس از پیگیری از برادران انجمن اسلامی دریافته بود که من مدتها است که در نوبت دریافت منزل سازمانی هستم.
یک روز در حین انجام مأموریت در جبهه موردی پیش آمد که من ناگزیر از کسب تکلیف از جناب سرهنگ فکوری بودم. از منطقه عملیاتی با ایشان تماس گرفتم، موضوع را در میان گذاشتم و از ایشان راهنمایی خواستم. شهید فکوری پس از احوالپرسی در اولین پرسش گفت:
- تو مستأجری؟
- بله!
- پس چرا تابهحال به من نگفتهاید؟
- لزومی نداشت در چنین اوضاع و احوالی به شما بگویم.
شهید فکوری پس از پایان مکالمات تلفنی نشانی منزل مسکونیام را از امور اداری گرفت. پس از هماهنگی با خانوادهام دستور داد که کامیونی تهیه کنند و به اتفاق چند نفر از افراد وظیفه و به سرپرستی یکی از برادران انجمن اسلامی، اسباب و اثاثیه منزل من را به منازل سازمانی واقع در دوشانتپه انتقال دهند. تأکید کرده بود که یکی از واحدهای کوچک را پیدا کنید و به آقای طاهری بدهید.
انتهای پیام/4072/4104/
انتهای پیام/