شعرهای تبلیغات بازرگانی را چه شاعرانی سرودهاند
به گزارش گروه رسانههای گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، با ظهور رسانههای صوتی و تصویری تبلیغات خیلی زود توانستند جای ثابتی برای خود پیدا کنند و به بخش غیرقابل حذف از جعبه جادو و رادیو تبدیل شوند؛ بهطوری که این روزها بسیاری از رسانهها بخش عمدهای از درآمد خود را از راه همین تبلیغات به دست میآورند.
نکتهای که در این بین مطرح است، نقش ادبیات در این تبلیغات است بهطوری بخش قابل توجهی از تبلیغات ماندگار مربوط به شعرهایی است که توانست در میان خانوادهها جا باز کند و اغلب توسط بچهها در خانوادهها خوانده شود و همین در بسیاری از موارد سبب میشد تا کودکان بتوانند خانوادهها را مجبور کنند تا کالای مورد نظر را تهیه کنند. در این بین شعر به دلیل ریتمیک بودن جایگاه ویژهای در میان تبلیغات داشته و دارد و شاید این سؤال برای خیلی از بینندگان و شنوندگان این گونه تبلیغات پیش بیایید که شعرهای این تبلیغات را چه کسانی میگویند و این شعرها چه جایگاهی دارند و چرا روز به روز شاهد کاهش سطح کمی و کیفی آنها هستیم. البته این موضوع را باید با توجه به افزایش تعداد رسانهها و ساعت کاری آنها در نظر گرفت.
باید توجه داشته باشیم که این گونه تبلیغات تنها مختص ما نیست و در بسیاری از شرکتهای معتبر دنیا رایج است و معمولاً هر شرکت معتبری یک شعار پرمفهوم دارد که در تبلیغات رسانهای و محیطی از آن استفاده میکند و این تبلیغات در سراسر این کره خاکی به شکل شعار و نه شعر مطرح میشود. در زیر به نمونهای از این تبلیغات اشاره میکنیم:
نایک: فقط انجامش بده!
آدیداس: غیر ممکن وجود نداره.
دیزنی لند: شادترین نقطه روی زمین.
کی. اف.سی: غذای عالی.
پورشه: جایگزینی نیست.
سونی: باورش کن.
آی مکس: بزرگ فکر کن.
و ....
از تبلیغات خارجی که بگذریم به تبلیغات ایرانی میرسیم؛ تبلیغاتی که روزی روی شعر تمرکز داشت و در روزگاری که خبری از اینترنت، ماهواره و انیمیشنهای خانگی نبود، وردزبان ما بود و آنها را در هر فرصتی که پیش میآمد بلندبلند میخواندیم. متأسفانه با همه تلاشی که ما برای یافتن پدیدآورندگان این آثار به یادماندنی انجام دادیم؛ به نتایج مشخصی نرسیدم و گویا سرودن شعرهای تبلیغاتی برای شاعران و نوشتن شعارهای سازمانی برای نویسندگان یک جور کسرشأن محسوب میشود؛ با همه این تفاسیر در ادامه به نمونهای از این تبلیغات ماندگار اشاره خواهیم کرد:
پشتم گرمه!!
یکی از تبلیغات خیلی معروف در رسانه، تبلیغ ایران رادیاتور است که خیلی از دوستان شخصیت کاراکتری او را فراموش نکردهاند. البته آن تبلیغ برای گذشته بود و ظاهراً این روزها عمو یادگار واقعاً به غار رفته و نوهاش را فرستاده تا برای شرکت ایران رادیاتور تبلیغ کند. اینکه عمو یادگار چه کسی است چندان معلوم نیست و به جز یک شعر از تبلیغات و یک فیلم سینمایی و یک کتاب داستان کودکانه چیز زیادی نمیتوان در مورد عمو یادگار پیدا کرد؛ اما آنطور که مشخص است در تبلیغ جدید این شرکت با عنوان «پشتم گرمه»، نام یک بازیگر طنز که موسیقی را نیز به خوبی میشناسد دیده میشود و آنطور که مطرح است، شعر این کار به وسیله سیامک انصاری نوشته شده است. حال شاید این سؤال پیش بیاید که یک بازیگر چطور میتواند شعر بنویسد که در جواب باید گفت؛ با توجه به دوستی او با روزبه بمانی که به شکل نامحسوسی در این بازار فعالیتهایی را انجام میدهد و با توجه به تسلط او روی موسیقی نوشتن چنین کاری چندان عجیب نیست. به هر حال این شعر با فراگیری خود به قدری تأثیرگذار بوده که حتی شعار این سازمان از روی همین شعر برداشته شده است. در حال حاضر جمله «به ما دلگرم باشید» شعار این شرکت است.
میخوام سالاد درست کنم، سالاد چیه؟
این روزها اگر از هر فردی که مشغول سالاد درست کردن است، یکی از همان سؤالهای کلیشهای را بپرسیم و در عین حال که او را میبینید بگویید «چه کار میکنی؟»، بدون شک او در پاسخ خواهد گفت: «میخوام سالاد درست کنم.» این جمله در ذهن ما که روزگاری از موسیقی تبلیغات رسانه ملی لذت میبردیم، حک شده است. شعری که تبلیغ یک سس مایونز بود و آنطور که گفته میشود، شعر این کار را یغما گلرویی نوشته است. شاعری که چند سال پیش پیشنهاد 50هزاردلاری یک بنگاه معاملاتی در دبی را رد کرد و در بیانیه خود گفت که جایگاه ترانههایش بیشتر از آن است که به واسطه آن دلالی ملک در دبی انجام شود.
مصرف بیرویه کار خیلی بدیه!
شخصیت بابابرقی از جمله شخصیتهایی بود که در برههای از زمان در صرفهجویی برق نقش غیرقابل انکاری داشت و هر یک از کودکان به واسطه این تبلیغ خود را موظف میدانستند که مسئول خاموش کردن لامپهای اضافی خانه باشند. اشعار این تبلیغات را رضا اشعاری نوشته بود که باید گفت انصافاً به خوبی از پس آن برآمده است؛ با این حال هیچکس متوجه نشد که چرا این تبلیغات به یک باره از صداوسیما حذف شد و هیچ وقت جایگزین مناسبی هم برای آن پیدا نشد. تبلیغاتی که نقش بسزایی در فرهنگسازی جامعه داشت و این روزها با کمی تغییر کارکتر درباره مسائلی مانند کمبود آب یا مشکلات محیط زیستی میتواند، بسیار تأثیرگذار باشد:
اسمم بابابرقیه
میدونین کارم چیه؟
دلم میخواد که هرجا
که با کمک شما
مصرف برق کم بشه
تا برقمون قطع نشه...
گل گل گل، گل از همه رنگ...
مسعود رسام و بیژن بیرنگ زوج تبلیغاتی و سازنده بسیاری از شعرهای ماندگار تبلیغات تلویزیونی هستند که آثار زیادی را برای ما به یادگار گذاشتهاند. تبلیغات «شامپو گلرنگ»، «سس مهرام»، «ماکارونی رشد»، «ماکارونی سمیرا»، «کفش گام» و بسیاری از تبلیغات دهههای گذشته آثاری از این دو نفر است. این دو چهره مطرح تبلیغات اعتقادی به استفاده از شاعر در کارهای خود نداشتند و بیشتر کارها را یا مسعود رسام مینوشت و یا هر دو با کمک یکدیگر این کار را میکردند.
سهراب و قیصر بدون نام در تلویزیون
در کشور ما به دلیل علاقه شخصی ایرانیها به شعر بیشتر آثار تبلیغاتی رنگ و بوی شعر به خود گرفتهاند و بسیاری از شعارهای مطرح از شعرهای شاعران ما گرفته شده است. برای مثل شعار تبلیغاتی «ناگهان چقدر زود دیر میشود»، شعری از قیصر امینپور و «هیچکس تنها نیست»، شعری از سهراب سپهری است که به طور مشخص هیچ وقت از سوی سازندگان آنها اعلام نشده است.
منبع: ایبنا
انتهای پیام/4028
انتهای پیام/