شاعر دلاویزترین شعرها/ شعر مشیری به روایت دیگران
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، سیام شهریور، سالروز تولد فریدون مشیری بود. شاعری که در همه حال، عشق جزئی از او بود. او پیوندش را با عشق در مقدمه سه دفتر این طور وصف میکند: «در 10 سالگی بعضی نکتهها و انشاهای مدرسه را به نظم درمیآوردم. بین سالهای دوازده تا پانزده سالگی شعر را با عشق آغاز کردم و دفتری از غزلهای عاشقانه ترتیب دادم. همه امیدم این است که با عشق نیز به پایان برم و آخرین برگ دفتر هستیام از عشق نشان داشته باشد، زیرا که: از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر/ یادگاری که در این گنبد دوّار بماند.» شعر مشیری ویژگیهایی دارد که از زبان هنرمندان شاعر و خواننده معاصر شنیدنی است. آنها در مناسبتها و کتاب «به نرمی باران» از این ویژگیها سخن گفتهاند که برخی از آنها را خواهید خواند.
مشیری از اشعارش هم لطیفتر بود
محمدرضا شجریان خواننده برجسته کشورمان، اولین بار در راهروی رادیو فریدون مشیری را میبیند در حالی که مشیری و سایه در حال تمرین یک تصنیف هستند. به عقیده شجریان، فریدون خودش از شعرهایش لطیفتر و ظریفتر و در گفتارش، صمیمیت و نرمی و گرمی است.
شعر مشیری انسان را به شعر دعوت می کند
محمدعلی بهمنی میگوید: شعر مشیری انگار دست انسان را میگیرد و او را به دنیای شعر دعوت میکند. به طور کلی شعرهای مشیری حافظهپسند، نرم، آرام و زودهضم هستند؛ به همین دلیل هنوز که هنوز است، شعر«کوچه» او الگوی یک شعر قشنگ، تغزلی و یک شعر غنایی ماندگار است. مشیری تنها شاعری بود که شعرش از دیرباز با موسیقی پیوند داشت و در آلبومهای موسیقی زیادی از شعرهای او استفاده شده است.
شعر مشیری با گذشت زمان متجلیتر شد
شاعران برای محمدرضا شفیعی کدکنی در چند صف قرار میگیرند. فریدون مشیری برای او در صف شاعرانی است که با شعرهایش گریسته است مانند گلچین گیلانی، ابوالقاسم لاهوتی و شاعرانی که به طور مستقیم با عاطفه آدمی درگیرند. به عقیده شاعر «بوی جوی مولیان»، مشیری در همه دورههای شاعریاش در همین صف ایستاده است و هرگز خواهان این نبوده که صف خود را عوض کند. او معتقد است که شعر مشیری با گذشت زمان افت نکرده و حتی متجلیتر از قبل شده است.
شعرهای محبوبی که از فریدون به خاطر داریم
بی تو مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم/ همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم/ شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم/ شدم آن عاشق دیوانه که بودم/ در نهانخانه جانم، گل یاد تو درخشید/ باغ صد خاطره خندید/ عطر صد خاطره پیچید...
بگذار سر به سینه من تا که بشنوی/ آهنگ اشتیاق دلی دردمند را/ شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق/ آزار این رمیده سر در کمند را/ بگذار سر به سینه من تا بگویمت/ اندوه چیست، عشق کدام است، غم کجاست...
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/4028
انتهای پیام/