روایت تاریخی درباره مشهورترین شعر کربلایی
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، این شعر جلوهای تمامعیار و شورانگیز از واقعه عظیم کربلا است.
در این شعر قیام کربلا در لفافهای از شور و اندوه بیان میشود. درواقع پارادوکس شگفتانگیز بین شور و اندوه این شعر، تاریخی و جاودانه است.
درباره این شعر از دیرباز روایت شگفتانگیزی وجود داشته است. شاعر این شعر جاودانه مُحتَشَم کاشانی شاعر پارسیگوی سده دهم هجری و همدوره با پادشاهی شاه طهماسب یکم صفوی است. ترکیببند «باز این چه شورش است» او معروفترین مرثیه برای کشتگان واقعه کربلا در ادبیات فارسی است.
این شاعر پارسی چگونه این شعر جاودانه را سروده است؟
میگویند این شاعر پرآوازه برادری داشت که در جوانی رخت از این دنیا برمیبندد. محتشم در سوگ برادر جوانمرگ خود از سر غم و اندوه مرثیهای میسراید.
بر اساس روایتهای بسیار متعدد او در شبی خواب مولای متقیان حضرت علی علیهالسلام را میبیند. حضرت به او میگویند که چرا برای امام حسین علیهالسلام شعری نمیگوید؟ محتشم نیز میگوید نمیداند از کجا شروع کند. حضرت نیز بیت اول را به او میگویند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است». محتشم از خواب میپرد و بقیه شعر را میسراید و اینگونه شعری جاودانه خلق شد.
ابیات ابتدایی از این ترکیببند بلند را در ادامه میخوانید:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کر زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
منبع: جامجم
انتهای پیام/4028/خ
انتهای پیام/