دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
8 سال از عروج سردار شریفی گذشت؛

به یاد شهید عاشورایی که درویش بود و شریف

سخن از سردار شهید درویش شریفی است. او که نامش به تنهایی گویاست؛ درویش و شریف!
کد خبر : 312306

به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، آن پیر فرزانه و راهبر انقلاب 1357 که فرمود «شهادت هنر مردان خدا است»؛ به یقین می‌دانست که این هنر تنها از کسانی بر می‌آید که با رشته‌های نامریی عزت و اخلاص، به عرش الهی متصلاند. خمینی بت‌شکن (ره)، سربازان انقلاب، این گمنامان نام آَشنا را می‌شناخت. می‌دانست که لیاقت آنها یا به خون غلتیدن است و یا چون شمع آب شدن و به دیگران روشنایی بخشیدن. آری، شهادت هنر است و این هنر، مردان مردی می‌خواهد که حتی با خاموش شدن شعله‌های مستقیم نبرد، در جبهه‌های جدید جان‌فشانی کنند. منتظر یک نگاه ارباب بی‌کفن باشند، تا افتخار پیوستن به قافله شهدای کربلا را بیابند.


امسال هشتمین محرمی است که فقدان مردی از تبار عاشورائیان و حماسه‌سازان دفاع مقدس، خاطر خانواده و دوستانش را می‌آزارد. مردی که سال‌ها در لباس رزم دلاوری‌ها کرد و در آرزوی شهادت «یالیتنی کنت معک» ورد زبانش بود. تقدیر الهی اما این بود که نه در جبهه نبرد که در سنگر امنیت و سازندگی، خدمت به انقلاب را ادامه دهد. هر سال با فرا رسیدن ایام اندوه شهادت حضرت سیدالشهدا (ع)، غم فراق او قلب‌ها را می‌فشارد اما چه باک، هم او بود که هنرمندانه در ماه پیروزی خون بر شمشیر، از جمع جاماندگان جدا شد و با شکستن قفس تنگ دنیا، به کاروان کبوتران خونین بال پیوست. چه هنری زیباتر و دلچسب‌تر از شهادت در ماهی که با خون و عزت و آزادگی عجین شده است.



سخن از سردار شهید درویش شریفی است. او که نامش به تنهایی گویای سیره و زندگی‌اش بود: درویش و شریف!


درویش شریفی در سال 1331 در روستای هیکلی شهر لامرد استان فارس به دنیا آمد. او فرزند سوم و تنها پسر خانواده بود. به خاطر بیماری پدر، در نوجوانی مجبور به کار کردن و کسب درآمد برای خانواده شد.به کویت رفت و به عنوان شاگرد یک مغازه چینی‌فروشی مشغول به کار شد.


در همین ایام برای کار و ادامه تحصیل حدود 6 ماه در آلمان به سر برد، اما ناراحتی مادر از دوری تنها پسرش باعث شد دوباره به کویت بازگردد. شهید شریف در سال 1357 ازدواج کرد و اولین فرزندش حسین یک سال بعد به دنیا آمد.


شهید درویش شریفی که پیش از انقلاب هم در صف مبارزان علیه رژیم ستمشاهی بود، با پیروزی انقلاب کار خود را در نهادهای انقلابی آغاز کرد. حدود پنج سال به عنوان فرمانده و یکی از مؤسسان سپاه لامرد فعالیت کرد. با شروع عملیات رمضان، عازم جبهه شده و از ناحیه کمر به شدت مجروح می‌شود.



با پایان جنگ، شهید شریفی در سال 1370 به تهران رفت و به دستور محسن رضایی فرمانده وقت سپاه، مسئولیتی به او داده می‌شود. همزمان با قبول این مسئولیت تا چند سال فرماندهی سپاه لامرد را هم بر عهده داشت تا این که با استعفا از فرماندهی سپاه لامرد، وارد نیروی قدس سپاه پاسداران استان تهران شد. شهید شریفی با این که حدود 10 سال درجه سرداری گرفته بود، ولی هیچ‌گاه دوست نداشت که کسی از این موضوع اطلاع یابد. حتی فرزندانش هم تا چند سال از این موضوع اطلاعی نداشتند.


شهید درویش شریفی در ماه ذی‌الحجه سال 1389 به زیارت خانه خدا مشرف شد، اما یک ماه بعد در روز 27 آذرماه سال 1389 مصادف با 12محرم در جریان یک تصادف به دست معاندین نظام که سال‌ها از او کینه به دل داشتند، در زادگاهش شهر لامرد ترور شد و به خیل دوستان شهیدش پیوست. پیکر پاک این شهید پس از تشییع، در گلزار شهدای لامرد به خاک سپرده شد.



کتاب «بی‌‌نشانی، نشان توست» در 115صفحه، زندگی این شهید بزرگوار را در قالب داستان روایت می‌کند. این اثر خواندنی توسط زهره یزدان‌پناه و به همت انجمن پیشکسوتان سپاس منتشر شده است. علاوه بر این کتاب، انجمن پیشکسوتان سپاس مستند «پرواز در سکوت» به کارگردانی احمدرضا سربخش را نیز برای شهید شریفی تدوین و تولید کرده است.


در بخشی از وصیت‌نامه شهید درویش شریف که همواره از جراحت‌های باقی‌مانده از جنگ در رنج بود، اما دلیرانه در لباس مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سنگر مقاومت را حفظ کرد، چنین می‌خوانیم: فرزندانم، تقوای الهی پیشه کنید و هرچه می‌خواهید تنها از او بخواهید و در راه خدمت به اسلام و این انقلاب مقدس از هیچ کوششی و تحمل سختی‌ها دریغ نکنید و بدانید که کسب رضای حق که بالاترین ارزش‌هاست، در سایه چنین تلاشی میسر است. هرگز از ولایت و روحانیت جدا نشوید و گول مظاهر را نخورید.



انتهای پیام/4072/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب