موج دوم حمله به سپاه پاسداران/ شکوریراد: اطلاعات سپاه مانع نزدیک شدن اصلاحطلبان به رهبری میشود!
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، علی شکوریراد، دبیر کل حزب اتحاد ملت ایران در گفتگویی اظهار کرد: «بعد از سال ۸۸ اراده کاملی را برای حذف اصلاحطلبان از عرصه سیاسی شاهد بودیم هرچند در سال ۹۲ توانستیم که با یک تدبیر درست به صحنه برگردیم، اما همچنان مقاومت زیادی در برابر حضور ما وجود داشت. هنوز هم بسیاری از اصلاحطلبان کارآمد و توانمند با مانع استعلاماتی که از نهادهای امنیتی گرفته میشود مواجه هستند.»
مهمترین بخشهای این گفتگو را در ادامه خواهید خواند:
*انتظارات مردم پس از شرکت در انتخابات و دادن رأی به نامزدهایی که اصلاحطلبان آنان را معرفی کرده بودند یا مورد حمایت خود قرار داده بودند، برآورده نشد.
*آقای روحانی با صحبتهای دلگرمکنندهای در عرصه انتخابات ظاهر شد و علاوه بر اصلاحطلبان، خود هم توانست مردم را مجاب کند که پای صندوق بیایند و به او رأی بدهند. حتی در انتخابات سال گذشته شاهد بودیم بعضی از کسانی که تا آن سال در انتخابات شرکت نکرده بودند امیدوارانه پای صندوق رأی آمدند. اما عملکرد دولت آنگونه که انتظار میرفت نبود.
*اصلاحطلبان از سال ۹۲ تاکنون قدمهای بزرگ و پیروزمندی برداشتند. در سال ۹۲ دستاورد مهمی همچون پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری را داشتند، در سال ۹۴ با انتخابات مجلس توانستند کرسیهای زیادی را در پارلمان تصاحب کنند و در سال ۹۶ هم برنده انتخابات شوراها و ریاستجمهوری شدند؛ بنابراین نمیشود آنها را به دلیل این توفیقات به دست آمده تخطئه کرد و گفت که سازمانبندی و تشکیلات این جریان خوب نبود.
*اصلاحطلبان در فرآیندی که بعد از اعتراضات دی ماه آغاز شد در وضعیتی قرار دارند که نمیتوانند دفاع لازم را از دولتی که با حمایت آنها بر سر کار آمده انجام دهند. به این دلیل که هم فاصله ارتباطی با آن دارند و هم عملکرد دولت برای آنان قابل توجیه نیست؛ لذا نمیتوانند مردم را هم توجیه کنند؛ بنابراین ما با بحران دستاورد مواجه شدیم.
*ما به طور مشخص در اصلاحات یک سرمایه اصیل داریم و آن شخص آقای خاتمی است. آقای خاتمی به عنوان رئیس دولت اصلاحات هیچگاه نپذیرفت به عنوان رهبر اصلاحات شناخته شود، اما از طرف مردم و اصلاحطلبان به عنوان رهبر حرکت اصلاحی در ایران شناخته میشود.
*میتوان گفت که وضعیت سیاسی جامعه به سه جناح تقسیم شده است. اصولگرا، اصلاحطلب و یک جناحی که از اصلاحطلبان عبور کردهاند و دیگر امیدی به اصلاحات ندارند و بعضاً ممکن است به طیف سرنگونیطلب نزدیک شده باشند. ولی آنها یک ادعاهایی را مطرح میکنند و حرفهای آنها در سطح جامعه و فضای مجازی شنیده میشود.
عمدتاً هم ریزشهای اصلاحطلبان بودند.
*براندازان سازمانیافته خیلی سعی کردند که فضای مجازی را به اشغال و تسخیر خود دربیاورند. هم طیف سلطنتطلب و هم فرقه رجوی به شکل کاملاً سازمانیافته در فضای مجازی حضور دارند و سعی کردند که این فضا را تحت تأثیر خود قرار دهند.
*طیف افراطیون اصولگرا هم در فضای مجازی به شکلی سازمان یافته حضور دارند. امکانات بودجهای و نیروی انسانی حقوقبگیر هم دارند که بتوانند این کار را انجام دهند؛ بنابراین این سه طیف بخش عمدهای از فضای مجازی را اشغال کردند. آنها موجب شدند که فضای مجازی که تا چندی پیش مزیت نسبی اصلاحطلبان بوده از دست آنان خارج شود. الان دیگر نمیشود فضای مجازی را مزیت نسبی اصلاحطلبان دانست. به همین دلیل خود اصلاحطلبان در فضای مجازی با چالشهای جدی روبهرو هستند.
*چالش اصلی و زمینهساز کشور سیاسی است. یعنی بحران اقتصادی معلول چالش سیاسی است. چون اصلاحطلبان چالش سیاسی را بر سر استقرار دموکراسی و حقوق شهروندی داشتهاند باعث شده که بخشهایی از جامعه که به این موضوعات توجه میکنند؛ به جریان حامی آن تبدیل شوند. بخشهایی از مردم که گرفتار معیشت خود هستند و فرصت دنبال کردن مسائل سیاسی را نمیکنند عملاً باقی ماندند تا جریان رقیب به دنبال آنها برود و برای به دست آوردن رأی آنان برنامهریزی کند. البته از ابزارهایی هم برای این کار از جمله کمیته امداد و بسیج و نهادهای عمومی فراگیر که در اقصی نقاط جامعه گسترش پیدا کرده، برخوردار بودهاند.
*طبقات محروم ممکن است که به لحاظ سیاسی به اصلاحات گرایش پیدا نکنند، ولی بعضاً حسن اعتمادشان به اصلاحطلبان موجب میشود که پایه رأی آنان را بالا ببرند و به تداوم فرآیند اصلاحات کمک کنند.
*اتفاق خاصی که طی یک سال گذشته افتاده، این است که اصلاحطلبان ریزش نیرو داشته اند و این ریزش در همه طیفهای آن رخ داده است. گروهی از اصولگرایانی که به سمت اصلاحطلبان در حال کوچ بودند، مقداری دچار انفعال شدند و حرکت خود را متوقف کردند و یک تعداد از اصلاحطلبان هم منفعل شده و امید خود را به اصلاحات درکل از دست دادند.
*طیف برانداز را رقیب خودمان میدانیم، اما نه رقیب انتخاباتی. آنان را رقیب مشارکتجویی در انتخابات میدانیم. کاری که براندازها می کنند، این است که بدنه اجتماعی جامعه را از شرکت در انتخابات منصرف میکنند. آنها رقیب انتخاباتی نیستند، ولی به نفع رقیب سنتی ما یعنی طیف راست کار میکنند. مشارکت در انتخابات را پایین میآورند و طیف خاکستری که همیشه آرای خود را به صندوق اصلاحطلبان میریختند، از شرکت در انتخابات منصرف میشوند و اصلاحات را دچار ریزش رأی میکنند. اصولگراها آنقدر پایگاه رأی قوی ندارند که تهدید جدی حساب شوند؛ ولی هستند و حضور دارند و یک بخش از آرای سازمان یافتهای که من نامش را رأی مناسکی میگذارم، از آن خود میکنند.
*حقیقت این است که ما اصلاحطلبان با بخشی از افرادی که در شورای نگهبان هستند نمیتوانیم گفتوگو کنیم و به فرض انجام گفتوگو هم حاصلی نخواهد داشت. ولی گفتوگو با نزدیکان رهبری حتماً میتواند برای ما دستاورد داشته باشد. اما با این حال ما اصلاحطلبان حائل سفت و محکمی بین خود و رهبری داشتهایم و آن یکی از نهادهای اطلاعاتی است که طی سالهای گذشته سعی کرده که به صورت یک حائل عمل کند و به نظر هم میرسد که اطلاعات مربوط به اصلاحطلبان با یکسری دستکاریها از کانال آنها منتقل میشود. به همین دلیل این نبود اعتماد شکل گرفته است. باور ما این است که در رهبری ظرفیت پذیرش اصلاحطلبان با همین شرایطی که دارند وجود دارد، اما از جانب اطرافیان و برخی نهادها این هراس ایجاد میشود که اگر اصلاحطلبان به صحنه بیایند، ممکن است که چالش برانگیز باشند. آنها هستند که مشکل ایجاد میکنند.
*من اخیراً با آقای علیرضا زاکانی در دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران مناظرهای داشتهام. ایشان گفتند: «رهبری به ما گفتند نه باید و نه میتوانیم اصلاحطلبان را حذف کنیم.» این جمله جدیدی بود که تاکنون – حداقل من- نشنیده بودم و در عملکرد اطلاعات سپاه چنین چیزی استنباط نمیشد. بعد از سال ۸۸ اراده کاملی را برای حذف اصلاحطلبان از عرصه سیاسی شاهد بودیم هرچند در سال ۹۲ توانستیم که با یک تدبیر درست به صحنه برگردیم، اما همچنان مقاومت زیادی در برابر حضور ما وجود داشت. هنوز هم بسیاری از اصلاحطلبان کارآمد و توانمند با مانع استعلاماتی که از نهادهای امنیتی گرفته میشود مواجه هستند. بنابراین، این چالش همیشه وجود داشته و گاه و بیگاه دریچههایی هم باز شده تا احساس کنیم شاید بتوان کاری کرد. اخیراً هم آقای جهانگیری صحبتهایی را مطرح کرد و گفت: در هفتههای آینده سرمایههای نمادین کشور در کنار هم قرار خواهند گرفت. ما می دانیم که یکی از بزرگترین سرمایههای نمادین کشور آقای خاتمی است. بعد از آن محصورین و پس از آن نیز افراد دیگری که از حضور در صحنههای رسمی سیاسی جامعه محروم هستند.
*فکر میکنم که یکی از فرصتهایی که در اختیار اصلاحطلبان قرار دارد، همین فاصلهای هست که بین اعتراضات دی ماه تا انتخابات بعدی وجود دارد. اگر بنا بود انتخابات الآن یا دو ماه دیگر برگزار شود، اصلاح طلبان سنگینتر بودند که در انتخابات شرکت نکنند. چون با مشارکت نکردن گسترده مردم در انتخابات، شانس پیروزی آنان به حداقل می رسید. انتخابات مجلس یازدهم، یک سال و هفتماه دیگر برگزار میشود و فرصت لازم وجود دارد تا هم اصلاحطلبان بتوانند ارتباط خودشان را با بدنه جامعه برقرار کنند و هم جامعهای که دچار عارضه سرخوردگی شده، فرصت بازسازی پیدا کند.
*ما انتقاد داریم، ولی پایههای این نظام را محکمتر از آن میدانیم که بخواهد در معرض فروپاشی و سقوط قرار بگیرد. این نظام پایدار میماند. البته شرایط اقتصادی کشور بشدت بحرانی است و این بحران هم فزاینده خواهد شد. ممکن است کار به کوپن و جیره بندی هم برسد. به مردم فشار میآید، اما منجر به سقوط نظام نمیشود. این نظام حتی در سختترین شرایط میتواند خود را حفظ کند. یعنی پایههای نظامی، اقتصادی و رسانهای و یک تعداد نیروهای جان فدا دارد که اجازه نمی دهند این نظام سقوط کند.
منبع: روزنامه ایران
انتهای پیام/4001
انتهای پیام/