مرصاد نقطه پایان منافقین کور دل
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد خبرگزاری آنا، یک ماه قبل از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران و ایجاد آتش بس میان دو کشور ایران و عراق؛ صدام حسین به همراه مسعود رجوی رهبر منافقین (مجاهدین خلق) نقشهای شوم را علیه ایران تدارک میدیدند. عراق که در ماههای آخرین جنگ برای تثبیت خود و حفظ آبروی از دست رفته اش در سطح بین المللی به انجام فجیعترین جنایات روی آورده بود این بار دست به دامن کسانی شد که بزرگترین جنایتهای ضد بشری را علیه مردم خود انجام داده و دستشان به خون حدود 17 هزار ایرانی آغشته بود.
صدام حسین در تاریخ 8 تیر 1367 پیش خبرهایی از نفوذ منافقین به کشور را داده بود. او در نطقی گفته بود: «عراق به سطحی از آگاهی رسیده است که اگر روزی حس کند نابودی دشمن در سرزمینش خدمت به صلح است به آن دست خواهد زد... اگر ایران به هیچ یک از این مسائلی که من اشاره کردم توجه نکند مردم خودشان آنها را مجبور خواهند کرد که به صلح تن در دهند و این چیزی است که به آن ایمان راسخ دارم و قهرمانیهای مجاهدین خلق در مهران مؤید این سخن میباشد. بالاخره روزی خواهد رسید که برای جنگیدن کسی به کمک آنها نخواهد آمد و بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همین طور پیوستن مردم ایران را به صفوف آنها خواهند دید...»
پذیرش قطعنامه از سوی ایران در تاریخ 27 تیر 67 پایان جنگ ایران و عراق نبود و همانطور که از قبل قابل پیشبینی بود عراق دست از شیطنت برنداشت و در تاریخ 31 تیرماه نیروهای خود را در جبهه جنوب به سمت اهواز و خرمشهر حرکت داد. به موازات این حملات چندین و چند تهاجم دیگر در جبهههای میانی به وقوع پیوست که تمامی آنها با بسیج مردمی زمینگیر شد و عملا عراق نتوانست به خواسته خود برسد و به اجبار در تاریخ اول و سوم مرداد از جبهههای غرب، میانی و جنوب کشور عقبنشینی کرد این در حالی بود که در پشت پرده این حملات دستورالعمل دیگری پنهان بود.
رژیم بعث عراق که زخم خورده از مقاومت جانانه مردم ایران بود در اتاق جنگ خود و با همکاری سازمان مجاهدین خلق عملیاتی به نام «فروغ جاویدان» را طرحریزی کرد. این عملیات با بهرهگیری از خلاء حضور نیروهای مدافع در غرب کشور و با شعار «از مهران تا تهران» قرار بود که به اجرا گذاشته شود.
دستورالعمل این عملیات پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران یعنی در تاریخ 31 تیر توسط رهبر منافقین به اعضا اعلام شد و عملا حرکت آنها با آغاز تهاجم عراق به خوزستان منطبق شد. این انطباق از آن جهت صورت پذیرفت که یگانهای رزمی ارتش و سپاه که مستقر در جبهه جنوب بودند فرصت سازماندهی دفاع در غرب را نداشته باشند.
در ساعت 6 بامداد سوم مردادماه نیروهای منافقین که حدودا 4500 تا 5000 هزار نفر میشدند در قالب 25 تیپ رزمی حرکت خود به سمت مرز خسروی را شروع و در ساعت 16 از این مرز عبور کردند و در ساعت 17 خود را به قصرشیرین رساندند.
طبق دستورالعمل صادر شده نیروها میبایست روی جاده حرکت میکردند و سرعتشان از ۷۰ کیلومتر در ساعت نباید کمتر میشد. آنها موظف بودند تا از هر سمت که به سوی آنها شلیک میشود اجرای آتش کنند.
نیروهای منافقین که 25 درصدشان را زنان تشکیل میدادند با همان توهم صدام که میخواست سه روزه تهران را فتح کند خود را به باتلاق مرصاد رساندند. این در حالی است که قبل از رسیدن به این منطقه رژیم بعث با حمایت هوایی و توپخانهای موانع پیش روی منافقین را حذف و یا تضعیف کرده بود. حتی برای تحقق عملیات فروغ جاویدان جنگندههای عراقی با استفاده از بمبهای شیمیایی در منطقه ریجاب اقدام به جنایت جنگی کرده و بسیاری از مردم این منطقه و روستاهای اطراف را قتل عام کردند.
جنایات جنگی عراق و منافقین در این عملیات را پایانی نبود به طوری که تعداد زیادی از مردم بی دفاع که در مسیر حرکت آنان قرار داشتند مورد هدف مستقیم گلوله قرار گرفتند تا خوی حیوانی و تروریستی منافقین بیش از پیش نمایان شود. اوج جنایات منافقین در اسلام آباد رخ داد و تعداد زیادی از انسانهای بیگناه به رگبار گلوله بسته شدند این در حالی است که این خون آشامان نمیدانستند که 30 کیلومتر آن طرفتر؛ تنگه چهارزبر (مرصاد) نقطه پایان آنان خواهد بود.
در همین رابطه سپهبد شهید علی صیاد شیرازی چنین میگوید: «شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون، به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند. از طرفی جاده کرمانشاه به بیستون از خودروهایی که در انتظار جابه جایی بودند مملو بود و ترافیک سنگینی ایجاد شده بود. بر این اساس با یک فروند هلیکوپتر از فرودگاه به سمت یکی از قرارگاههای تاکتیکی سپاه پاسداران مستقر در طاق بستان حرکت کردیم، نیمه شب چهارم تیرماه بود و تا ساعت یک و نیم نتوانستیم ماهیت دشمن را بدست آوریم که چه کسی است همین طور در حال پیشروی است. ساعت ۵ به پایگاه رفتم. همه را آماده و مهیا برای توجیه دیدم. پس از توجیه خلبانان تأکید کردم وضعیت خیلی اضطراری است چارهای نداریم هلیکوپترهای کبری باید آماده باشند. یک تیم ارتش آماده شد ابتدا خودم با یک هلیکوپتر ۲۱۴ برای شناسایی دقیق و هماهنگی به سمت مواضع حرکت کردم و به این ترتیب اولین عملیات را علیه نیروهای مهاجم و منافق آغاز کردیم.»
با حضور گسترده نیروهای مدافع ایران از جمله رزمندگان سپاه پاسداران، نیروهای ارتش و نقش آفرینی بسیجیان و عشایر قهرمان و مردم غیور منطقه، 1500 نفر از منافقین کور دل در تنگه چهارزبر چیزی جز مرگ نصیبشان نشد. درگیریها میان نیروهای ایران و منافقین با وجود حمایتهای هوایی عراق در تاریخ پنجم مرداد عملا با شکست رو به رو شد و راهی جز فرار در پیش روی نفرات باقی مانده از سازمان باقی نگذاشت.
تسلط هوایی هوانیروز ارتش بر منطقه و استقرار نیروهای پیاده در اطراف منافقین راههای فرار را بر روی آنها بسته بود و عرصه را چنان بر آنان تنگ کرده بود که منافقین برای نجات جان خود دل به شیارهای موجود در منطقه کوهستانی داده بودند.
عملیات فروغ جاویدان و شکست مفتضحانه منافقین نقطه پایان جنگ ایران و رژیم بعثی عراق به حساب میآید که در این عملیات ۶۱۲ خودرو از انواع مختلف، ۷۲ تانک و زرهپوش، ۲۱ توپ ۱۲۲ میلیمتری و ۵۱ تفنگ ۱۰۶ میلیمتری از منافقین منهدم شد و حدود ۵۰۰ دستگاه انواع خودرو مقادیر زیادی تجهیزات انفرادی و جمعی به عنوان غنیمت به دست سربازان اسلام افتاد.
عملا باید گفت که عملیات مرصاد با مجموعه اقدامات صورت گرفته برای شناسایی منافقین با گشت خانهبهخانه در تاریخ 8 مرداد به کار خود پایان داد و این نکته را نمایان ساخت که منافقان با تمام تجهیزات و حمایتهای زمینی و هوایی از قابلیت رزمی در برابر رزمندگان اسلام برخوردار نیستند و تمام توان آنها در اقدامات تبلیغاتی خلاصه میشود.
عملیات فروغ جاویدان لکه ننگ دیگری بر پرونده منفوران منافق صفت تاریخ به حساب میآید که جز خون آشامی از آنان توقع دیگری نمیرود.
انتهای پیام/
انتهای پیام/