لزوم سنجش تضمین اروپاییها
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، ابراهیم کارخانهای در یادداشتی نوشت: علیرغم اینکه اروپا از بدو خروج آمریکا از برجام و حتی پیش از آن، وانمود کرده است که حامی برجام و خواستار تداوم آن است، اما شواهد متعددی از عدم تقید غرب به مطالبات مشروع و قانونی ایران اسلامی حکایت دارد و آخرین آنها، ابراز تأسف و یأس رئیسجمهور از بسته پیشنهادی اروپا به کشورمان است. اظهارات ضدونقیض مقامات این اتحادیه نیز این گمانه را به پشتوانه تجربه مذاکره ایران با اروپا در دهه 80 اضافه میکند که اساساً کشورهای غربی نهتنها از خروج آمریکا از برجام ناراحت نیستند، بلکه آن را فرصتی برای ملزم نمودن جمهوری اسلامی به تعهدات فرابرجامی و ارائه وعدههای نسیه تلقی میکنند.
بهعنوان نمونه، وقتی «بوریس جانسون»، وزیر امور خارجه انگلیس، برجام را به دستبندی بر دستان ایران تشبیه کرد یا «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان، برجام را ناقص و نیازمند تکمیل توصیف نمود و از سوی دیگر، «فدریکا موگرینی»، مسئول سیاست خارجی اروپا با وقاحت تمام مدعی شد که «تنها کشوری که میتواند توافق هستهای را نابود کند ایران است»! این شک به یقین تبدیل شد که اروپاییها دغدغههای ایران دنبال ننموده چراکه هرگز موضع شفاف و روشنی در خصوص تضمین منافع ایران اتخاذ نکردهاند.
وجه دیگر ریاکاری اروپا درباره حفظ توافق هستهای به حوزه اختیارات آنها بازمیگردد، چراکه اروپا در حال حاضر در شرایطی قرار ندارد که بتواند ادعای حفظ منافع ایران را داشته باشد، کما اینکه تاکنون نیز با قاطعیت چنین ادعایی نکرده و حسب اظهارنظر رئیسجمهور کشورمان، بسته پیشنهادی بروکسل، دربرگیرنده همه خواستههای ایران نیست. اروپا حداکثر میتواند متعهد شود که راههایی جهت به حداقل رساندن آسیب اقتصادی به ایران که آمریکا خواهان آن است بیابد، اما این وعده که بتواند ایران را مطمئن سازد بهاندازه حضور آمریکا و عمل به تعهداتش از برجام منتفع خواهد شد، فراتر از قدرت و ظرفیت کشورهایی اروپایی است. علاوه بر این، رفع برخی از تحریمها به آمریکا بازمیگردد و با توجه بااینکه اروپا از حیث توان اقتصادی بهشدت تحت نفوذ بانکها، شرکت و وزارت خزانهداری آمریکایی قرار دارد، نمیتواند قول صدرصدی جبران خسارات وارده به ایران از ناحیه کارشکنیهای واشنگتن را بدهد. بنابراین اروپاییها بدون اینکه توان لازم را داشته باشند، برای ایران چک بلامحل کشیدهاند، آنهم چکی که بر اساس گزارشها، حداقل مطالبات ایران را هم پوشش نمیدهد.
از سوی دیگر، اروپا روشن نکرده است که شروط رهبر حکیم انقلاب را به چه طریق و با چه روشهایی به انجام خواهد رساند. حکمت طرح این مطالبات، اثبات ناکارآمدی اروپا در حفظ برجام بود و درست به همین علت است که کشورهای غربی از پاسخ به این درخواستهای روشن، طفره میروند. از باب مثال، قرار بود که اتحادیه اروپا قطعنامهای علیه آمریکا با موضوع نقض قطعنامه 2231 به شورای امنیت ببرد و از این طریق، عزم خود را برای مقابله با تحریمهای پیش روی آمریکا نشان دهد؛ درحالیکه این اتفاق نیفتاد. با این حساب، نمیتوان به وعده وعیدهای آنان برای تضمین منافع ایران هم اعتنا کرد، چراکه اولاً در حد و اندازهای نیستند که بخواهند منافع خود را بهواسطه مخالفت با تحریمهای آمریکا به خطر اندازند، ثانیاً همین انفعال ثابت میکند که در پشت پرده، زد و بندهایی باهدف فشار بیشتر بر ایران صورت گرفته است. یا بنا بود اروپا تضمین دهد که امکان برقراری تراکنش بین بانکهای داخلی و خارجی را فراهم آورد. این اتفاق زمانی روی خواهد داد که اروپا به شرکتها و بانکهای فعال در این اتحادیه اطمینان بدهد که خطری بهواسطه فعالیتشان در ایران، متوجه آنها نخواهد بود، درحالیکه تجار اروپایی اگر هم بخواهند، نمیتوانند به تضمین دولتمردانشان تکیه کنند، زیرا ازنظر آنها، تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا قوانین بینالمللی تلقی میشوند. نشانه درستی این گزاره آن است که بسیاری از شرکتهایی اروپایی پس از برونرفت آمریکا از توافق هستهای، علیرغم اینکه بعضاً امتیازات سنگینی بابت حضورشان در ایران دریافت کرده بودند، یکی پس از دیگری از ایران خارج شدند. جدای از بدعهدیهای مکرری که آمریکا و اروپا در تضمین منافع اقتصادی جمهوری اسلامی داشتهاند، گاوبندی واشنگتن – بروکسل برای تحتفشار قرار دادن ایران در موضوعات منطقهای و موشکی نیز بهکرات دیدهشده است. تروئیکای اروپایی حتی در مقطعی که ترامپ آماده خروج از برجام میشد، به رئیسجمهور آمریکا پیشنهاد داد که در ازای ادامه حضور واشنگتن در توافق هستهای، ایران را ملزم به بازنگری در سیاستهای منطقهای و موشکی کنند که وزیر خارجه فرانسه هم یک سفر اختصاصی با این دستور کار زیاده خواهانه به تهران انجام داد. بااینکه جمهوری اسلامی از ناحیه رفتار دوگانه و مشکوک اروپا در توافق هستهای تاکنون بسیار خسارات فراوانی را متحمل شده اما بهجای اینکه ما مدعی باشیم، آنها هستند که عدول از خطوط قرمز نظام را رسماً پیشنیاز حضور نیمبند خود در برجام ذکر کردهاند ! حتی طرح این دو موضوع نیز فاقد وجاهت است، زیرا نمیتوانند به کشورهای متخاصم و مرتجع منطقه صدها میلیارد دلار سلاح بفروشند، از رژیم صهیونیستی که تسلیحات اتمی در اختیار دارد حمایت کنند و در مقابل از ایران بخواهند که سلاح خود را زمین گذاشته و دستهای خود را بالا ببرد.
بهرهبرداری از شکاف آمریکا و اروپا در کشاکش جنگ تعرفهای یا مخالفت صوری برخی مقامهای اروپایی با خروج کاخ سفید از برجام هم راه بهجایی نخواهد برد، چراکه آمریکا نمیتواند به این جنگ که ترکشهای آن به صنایع این کشور هم اصابت میکند ادامه دهد - همچنان که هفته گذشته وزیر اقتصاد آلمان اعلام کرد آمریکا احتمالاً تعرفه واردات فولاد از آلمان را حذف میکند – و از طرفی، آمریکا و اروپا در خصوص مقابله با نفوذ منطقهای و برتری نظامی ایران به وحدت نظر راهبردی دستیافتهاند. ازاینرو، گرچه ارتباطات بروکسل و واشنگتن بهظاهر تیرهوتار شده اما به جهت نیاز متقابل این دو به یکدیگر، دیر یا زود این اختلافات پایانیافته و به پلی برای ترمیم شکافهای گذشته تبدیل خواهد شد. و بالاخره اینکه طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب: «ما با این سه کشور دعوا نداریم اما اعتماد نداریم. مسئله ما مسئله دعوا کردن و اختلاف ایجاد کردن نیست؛ مسئله اعتماد نداشتن است؛ ما به این کشورها اعتماد نداریم و این هم متکی است به یک سابقهای» (2 خرداد 97). با توجه به جو حاکم بر مذاکرات ایران و اروپا، اعلام نظر اخیر رئیسجمهور کشورمان در مورد بسته پیشنهادی اروپا و قرار گرفتن برجام در بخش مراقبتهای ویژه، «اگر اروپاییها در پاسخگویی به این مطالبات تعلل کردند، حق ما برای آغاز کردن فعالیتهای تعطیلشده هستهای محفوظ است» و از مسئولین انتظار میرود که گامهای بعدی را قاطعانه و با توجه به ظرفیتهای درونی، طراحی و در دستور کار قرار دهند.
منبع: فارس
انتهای پیام/