4 نکتهای که درباره رفتار گستاخانه بچهها باید بدانیم
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، یک راه خوب برای تفاوت قائل شدن بین گستاخی به فردی خاص و بیادب بودن در نظر گرفتن انگیزه پشت آن رفتار است. آیا فرزند شما فقط در مورد احساس ناراحتی خود و درخواستش برای داشتن آزادی بیشتر غرغر میکند؟ احساس سرخوردگیاش را با رفتارهای گستاخانهای مثل کوبیدن در، پا بر زمین کوبیدن، ترک محل در میانه صحبت کردن شما و یا پشت چشم نازک کردن نشان میدهد؟ همه ما رفتارهای بیادبانه بچهها با خودمان را میدانیم. در را به هم میکوبند، پشت چشم نازک میکنند، میگویند که از شما متنفرند. طبیعی است که با دیدن اینگونه رفتارها نگران و ناامید شوید. در این حالت یا با خودتان میگویید عمداً این کارها را میکند و تربیت کردن این بچه هیچ ثمری ندارد و یا میگویید اقتضای سنش است و یک بیادبی گذراست. اما سؤال اساسی این است چه موقع یک والد میتواند بداند که این رفتارهای گستاخانه و سرکشانه از مرز مشخصی رد شده و زیاده از حد شدهاند؟ موضوع را با طرح چهار نکته بررسی میکنیم.
از خود بپرسید این مشکل مربوط به چه کسی است؟
رفتارهای جدید تدافعی نباید باعث شوند که رفتار قبلی کودک که مورد انتقاد شما قرار گرفته، فراموش شود. بر همان موضوع تمرکز کنید و به او اجازه ندهید شما را با گستاخی خود منحرف کند. بگذارید مشکل او با گستاخیاش، مشکل خودش بماند نه مشکل شما. با او در مورد وضع کردن محدودیتهای مناسب سر و کله بزنید و به چیزی که باور دارید درست است بچسبید، بدون در نظر گرفتن اینکه او چقدر ممکن است ناراحت باشد.
هر بار که فرزندتان نسبت به شما بیاحترامی میکند از خودتان بپرسید مشکل بیاحترامی مربوط به چه کسی است؟ برای مثال اگر دخترتان بعد از اینکه به او اجازه ندادهاید با دوستانش بیرون برود با غرولند و پشت چشم نازک کردن جوابتان را میدهد، نگذارید این مشکل به شما بچسبد. در آن دخالت نکنید. مشکل، بیادبی اوست.
مشکل شما، این است که او با دوستانش به تفریح برود یا نرود. در مقابل مخالفتورزیهای وی ایستادگی کنید. مشکل بعدی وی این است که دریابد چگونه راهی برای تحمل ناراحتیاش پیدا کند. لازم نیست درگیر این مسئله شوید. شما مسائل مربوط به خودتان را باید رفع کنید. فراموش نکنید که غر زدن و این قبیل رفتارها شاید راهی برای حل مشکلش باشند.
رفتارهایی که به معنای تهدید نیست
در نظر بگیرید که شما به نوجوان 13 سالهتان گفتهاید که نمیتواند شبها از تلفن همراه خود استفاده کند، اما شما مچ او را در ساعت خواب در حالی که در حال پیامک دادن است میگیرید. آیا شما این مسئله را بیاحترامی نسبت به خود تلقی میکنید؟ آیا شما در برابر آن عکسالعمل نشان میدهید و او را برای بیاحترامیاش تنبیه میکنید؟ یا به جای آن شما این مسئله را تلاش خام او برای کنترل زندگیاش و داشتن قوانین خودش میبینید؟ آیا به این دلیل که فکر میکنید او به شما بیاحترامی کرده او را تنبیه میکنید؟ جواب تمام این سؤالات خیر است. حالا اگر به عنوان جریمه تلفن را از او بگیرید اما وی به شما توهین کند و وسایل را به سمت شما پرتاب کند، مسئله تغییر میکند؟ آیا عکسالعمل او رد کردن مرز و وارد شدن به وادی بیاحترامی در نظر گرفته میشود؟ پاسخ مثبت است. شما توقع دارید که فرزندتان به شما گوش دهد و با تمام قوانینتان موافقت کند. این منطقی است.
در این بین، فرزند شما هر چه بزرگتر میشود به دنبال خودمختاری بیشتر است، تلاش میکند بیشتر خودراهبر باشد، مستقلتر فکر کند و نمیخواهد محدودیتها بر او تحمیل شوند. این هم منطقی است. در این بین هیچکس در چیزی که به دنبال آن است اشتباه نمیکند. مشکل اینجاست که فرزندان معمولاً نمیدانند چه راهی را برای ابراز تمایل به استقلال پیدا کنند، محدودیتها و قوانین را قبول کرده و یاد بگیرند که در صورت لزوم موافقت کنند. از طرف دیگر والدین ممکن است تشخیص ندهند که گستاخی فرزندشان ناشی از نیاز آنها به استقلال بیشتر است و این همیشه به معنای تهدیدی برای قدرت اختیار آنها نیست.
به رفتار فرزندانتان برچسب بیاحترامی نزنید
نیات کودک واقعاً هیچ ارتباطی با بیاحترامی ندارد. کودک و نوجوان البته باید یاد بگیرند چطور به حرف والدین خود گوش کرده و در عین حال راههای مناسبی را هم برای به دست آوردن استقلال خود پیدا کند. از آن سو والدین باید مراقب باشند که رفتار فرزند خود را بیاحترامی به اختیارات خود برچسبگذاری نکرده و سرکشی او را به خود نگیرند.
خط قرمزها برای این هستند که وقتی کودک یا نوجوان قانونی را میشکند، والدین از فرزند حسابرسی کنند. این، هم مناسب است و هم کارآمد. اما وقتی والد دچار سوءتفاهم میشود و باور میکند که فرزند با پیروی نکردن از قوانین او قصد بیاحترامی دارد، پا در راهی اشتباه میگذارد و موجب دعواها و برخوردها و مقابلهجوییهای بعدی میشود.
در این مقابلهها از کلمات آسیبرسان استفاده میشود و حتی گاهی کار به برخوردهای فیزیکی هم میکشد. چون وقتی افعال بین فرزند و والد حالت شخصی به خود میگیرند، احساسات داغ میشوند و منطق را تحت تأثیر قرار میدهند.
برای کمک به فرزندتان برای مؤدب بودن، درک کنید که رفتار گستاخانه او ممکن است فقط ابراز ناکامی او از کمبود استقلالش باشد، نه یک حمله علیه اقتدار و قدرت شما. در حقیقت اگر آنها چنین رفتار میکنند به این خاطر است که شما اقتدار دارید. آن را به خود نگیرید، فقط حد و اندازهای برای این کارهایشان نگاه دارید. در کنار این مسائل نگاهی هم به خودتان بیندازید و ببینید آیا به اندازه کافی به آنها استقلال میدهید یا نه. آیا زمان آن فرانرسیده که به فرزندتان اجازه دهید خودش انتخاب کند و تصمیم بگیرد و خودش هم با عواقب خوب و بد آن روبهرو شود؟
جبهه خودتان را انتخاب کنید
لازم نیست به هر رفتار بیادبانهای که او برای ابراز ناکامیاش انتخاب میکند واکنش نشان دهید. در رفتارهایی همچون پا زمین کوبیدن، پشت چشم نازک کردن، ادا درآوردن، گفتن اینکه بیانصافید، در را به هم کوبیدن، موقعیت را ترک کردن و دیگر رفتارهایی که فرزندتان برای خالی کردن سرخوردگیاش استفاده میکند دخالت نکنید. بچهها احساساتشان را ابراز میکنند، این مربوط به خودشان است، نه شما.
حواستان باشد که احساساتشان، عقاید متفاوتشان، یا مخالفتهایشان را به دل نگیرید، یا فکر نکنید که میخواهند اقتدار شما را زیر سؤال ببرند. زمان خواهید داشت که به آنها یاد دهید چگونه به نحو بهتری سرخوردگی و ناراحتیشان را ابراز کنند. در عین حال نباید بگذارید از بعضی مرزها رد شوند. از آنها توقع داشته باشید که بهتر رفتار کنند. با مقابله به مثل کردن مسئله را حل نکنید، اما قبل از آن تصمیم بگیرید در جواب بیادبی فرزندتان چه خواهید کرد یا چه نخواهید کرد. شاید دلتان نخواهد در حق پسرتان که تا به این حد ناجوانمردانه با شما برخورد میکند لطفی کنید. یا شاید وقتی در حال توهین کردن است مکالمهتان را با وی ادامه ندهید، تا وقتیکه بر خودش مسلط شود و دست از بیاحترامی بردارد. با خودتان عهد ببندید که رفتار فرزندتان باعث نخواهد شد شما ضعیف رفتار کنید. تصمیم بگیرید که چگونه بر خودتان در چنین موقعیتهایی مسلط خواهید شد.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/