اختلافات بنیصدر و شهید صیاد شیرازی بر سر چه بود؟
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، امیر سرتیپ محمد حسن نامی، 65 ساله از جمله فرماندهان با سابقه ارتش جمهوری اسلامی ایران است که در کارنامه خود مسئولیتهایی نظیر، فرماندهی یگانهای مختلف عملیاتی در هشت سال دفاع مقدس، معاونت ستاد مشترک ارتش، وابستگی نظامی جمهوری اسلامی ایران در کره شمالی، معاونت وزیر دفاع، ریاست سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را برعهده داشته است.
به مناسبت سالگرد شهادت امیر سپهبد علی صیاد شیرازی، در گفتوگو با این فرمانده با سابقه و از دوستان نزدیک این شهید بزرگوار، به بررس برخی ابعاد شخصیتی شهید صیاد شیرازی پرداختیم.
آشنایی شما با شهید صیاد شیرازی از کجا شکل گرفت، با توجه به اینکه ایشان چند سال زودتر از شما وارد ارتش شدند.
- امیر نامی: آشنایی ما با شهید صیاد شیرازی مربوط به حضور در کردستان است. البته ایشان سالها پیش از انقلاب وارد ارتش شده بود. شهید صیاد از زمان دانشجویی یک انسان بسیار مذهبی و متدین بود و هم دورهایهایش او را به عنوان یک فرد امین میشناختند.
برای شما کدام بُعد از ابعاد شخصیتی ایشان بیشتر ملموس بود؟
- امیر نامی: برای اینکه ما بتوانیم به مبانی فکری شهید صیاد شیرازی که منجر به حضورش در مسیر انقلاب و قرار گرفتن در جریان سربازی امام خمینی (ره) و امام خامنهای ختم میشد، باید به گذشته ایشان بپردازیم.
از لحاظ علمی، ایشان عموما در همه دورههای آموزشی خود رتبه اول را میآورد. هم زمانی که دردانشگاهافسری بود، هم زمانی که دوره مقدماتی را در شیراز گذراند و هم وقتی دوره عالی را در اصفهان پشت سر گذاشت.
رتبه برتر در میان دانشجویان 16 کشور جهان
در سال 1352 نیز که به آمریکا رفت، در حوزه هواشناسی به ویژه بحث تاثیرات هوا بر روی پرتابهها بخصوص بالستیکها، در میان نفرات 16 کشور، رتبه اول را بدست آورد و هیچگاه -حتی وقتی که در آمریکا بود- از فرائض دینیاش غافل نشد.
خود آمریکاییها -حالا به شوخی یا جدی- میگفتند این علی دیوانه است برای اینکه شام خود را صبح میخورد و نهار خود را شب. ایشان در آمریکا و در ماه رمضان روزهشان را کنار نمیگذاشتند.
شما از فعالیتهای مخفی ایشان در ارتش پیش از انقلاب هم خبر دارید؟
- امیر نامی:بله، شهید صیاد قبل از پیروزی انقلاب، به همراه برخی دوستانشان یک سری فعالیتهای مخفی در ارتش داشتند و نشستهای مذهبی و هیاتهایی را در خانه یکی از افسران که مورد اعتماد بود، برقرار میکردند و فعالیتهای خوبی هم در این زمینه انجام شد. تا اینکه نهایتا اندکی قبل از پیروزی انقلاب توسط ساواک دستگیر و بعد از پیروزی انقلاب آزاد شد.
ایشان از یک شناخت خوبی نسب به علمای اصفهان و قم برخوردار بود و این شناخت به یک رابطه مرید و مرادی میان او و مرحوم آیتالله بهاءالدینی انجامید.
چند مرتبه که بنده این افتخار را داشتم تا در معیت این شهید بزرگوار به منطقه بروم، طوری حرکت میکردیم که نماز صبح را در قم و در محضر ایشان (آیت الله بهاءالدینی) میخواندیم و بعد حرکت میکردیم.
یادم هست یکبار بعد از انقلاب، صبح در لویزان بودم که ایشان با یک ماشین پیکان که خودش هم رانندگی میکرد آمد تا به نماز جمعه برویم. موقع برگشت با یک ماشین پیکان دیگر تصادف جزئی کرد. من به ایشان پیشنهاد دادم تا برود و من میایستم و وقتی صاحب ماشین آمد مطلب را به او میگویم و خسارت را به او پرداخت میکنم اما ایشان قبول نکرد و گفت حتما خودش باید بماند. برای همین یک ساعت و نیم ایستادیم تا صاحب ماشین که خودش هم از مسئولان برگزارینمازجمعهبود آمد.
به نظر میرسد حضور شهید صیاد در کردستان، سرآغاز فصل جدیدی از کارنامه ایشان باشد که بعدها به فرماندهی ایشان در نیروی زمینی انجامید. صیاد شیرازی در کردستان چه کرد؟
- امیر نامی: پس از انقلاب اسلامی، غائله کردستان پیش آمد و ایشان در این منطقه حاضر شد و در همان ابتدای پیروزی انقلاب بود که با حضرت آیتالله خامنهای آشنا شدند و این آشنایی موجب شد روند زندگی او در مسیرویژهخودش بیفتد.
وقتی شهید صیاد وقتی به کردستان آمد، سرگرد بود اما علاقه، ایمان، اعتقاد، قدرت مدیریت و فرماندهی و نظم او در کار موجب شد خیلی زود با دو درجه ارتقاء به درجه سرهنگی نائل شده و فرماندهی قرارگاه غرب کشور یعنی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) به ایشان واگذار شود.
یک جملهای از آیتالله خامنهای در شورای عالی دفاع نقل شده بود که ایشان فرموده بودند دشمن میخواهد ایران را به وضعیت زمان رضاخان برگرداند، یعنی پس از ایجاد ناامنیهای گسترده در کشور هر کس را که آنها روی کار بیاورند همه قبول خواهند کرد و دشمن این تصمیم را برای کشور داشت. صیاد شیرازی خیلی روی این جمله تاکید میکرد و همین حضور افرادی مانند او اجازه این کار را نداد.
اختلاف با بنیصدر و عزل
البته لیبرالها در آن مقطع در کشور فعال و با دشمن هماهنگ بودند مثلا من معتقدم خود بنیصدر کاملا با دشمن هماهنگ بود و یا وزیر دفاع وقت نیز به همین شکل و چند اقدام نیز صورت گرفت و احتمالا برخی از کارهای آنها نیز پنهان است. مثلا بنیصدر علیرغم اینکه از دو ماه قبل از شروع جنگ، اطلاعات مستندی از نیروی زمینی و نیروهای دیگر میآمد که نشان میداد رژیم بعث به دنبال یک حمله بزرگ به ایران است ولی هیچ وقت اجازه نداد در جهت مقابله با آن اقدامی شود و یا جلسه شورای عالی دفاع را تا 27 مهر 59 تشکیل نداد. در صورتی که این کار باید از چند ماه قبل انجام میشود.
اختلاف شهید صیاد با بنی صدر از کجا نشأت میگرفت؟
- امیر نامی: بنیصدر با افسران انقلابی خوب نبود از جمله آنها شهید صیاد شیرازی بود که بنیصدر آوازه او را شنیده بود که میتواند اتحادی میان نیروهای انقلابی خصوصا ارتش و سپاه ایجاد کند. از همان جا صیاد را برکنار کرد.
پس از عزل بنیصدر وقتی سرلشکر ظهیرنژاد به ریاست ستاد ارتش رسید با پیشنهاد حضرت آیتالله خامنهای که نمایندهامام در شورای عالی دفاع بودند، شهید صیاد به عنوان فرمانده نیروی زمینی خدمت ایشان معرفی و منصوب شد.
چطور توانست از عهده این مسئولیت خطیر با توجه به اینکه تجربه آن را در زمان جنگ نداشت، بربیاید؟
- امیر نامی: با قرار گرفتن صیاد در فرماندهی نیروی زمینی، مسائل به کلی تفاوت کرد و ایشان توانست یک اتحاد خوبی بین ارتش و سپاه بوجود بیاورد و این تغییرات کاملا مشهود بود و کاری بود که از هر شخصی برنمیآمد وفقط افرادی میتوانستند این کار را بکنند که قلبشان سرشار از ایمانی والا باشد.
با انتصاب صیاد به فرماندهی نیروی زمینی و اتحاد خوبی که بین نیروها شکل گرفت، عملیاتهای بزرگی شروع شد مانند طریقالقدس، فتحالمبین و بخصوص بیتالمقدس که اوج قدرت جمهوری اسلامی ایران را به لحاظ توان دفاعی در دنیا نشان داد.
در کنار ابعاد مختلف شخصیتی مثل ایمان، تعهد و پایبندی به اصول انقلاب، همانطور که در صحبتهای شما هم بود، شهید صیاد شیرازی یک افسر متخصص هم بودند. این تخصص چقدر در فرماندهی و مدیریت ایشان موثر بود؟
- امیر نامی: همانطور که گفتم ایشان عموما در تمامی دورهها نفر اول بود و خصوصا در امور تخصصی مثل جغرافیا و علم نقشهخوانی تبحر داشت که کار مهمی بود.
یادم نمیرود در عملیات محرم، گردان ما در شهرک«زبیدات»قرار داشت. یک روز که ایشان آمده بود، گفتم هر چه ما با خمپاره شلیک میکنیم به هدف نمیخورد. خودم رفتم در دیدگاه و تجهیزات را هم چک کردم. خیلی عجیب بود. اما شهید صیاد تا نگاه کرد گفت نقشه عراقیها براساس سیستم نهروان است که یک سیستم انگلیسی است و نقشه ما براساس سیستم اروپایی تدوین شده و اینها با هم تفاوت دارد.
اگر ذهن روشن ایشان نبود و اگر او در این زمینهها تخصص نداشت شاید ما متوجه نمیشدیم.
یکی دیگر از نکاتی که توجه به آن اهمیت دارد، این است که ایشان از در همان اول یک تفکر راهبردی داشت و آینده دور را میدید یعنی مثلا اینکه برایآیندهچه نیازهایی در سطح راهبردی داریم تا بتوانیم موفق شویم.
این تفکر عالی ایشان باعث شد بلافاصله پس از پایان جنگ به ستاد کل برود و البته علیرغم کار زیاد به دلیل مشغله سنگینش هیچ گاه از تحقیق و پژوهش غافل نمیشد. افراد مختلفی را دور خودش جمع کرد که نهایتا به تشکیل هیات معارف جنگ انجامید. او میگفت باید با نگاه به گذشته و وضع موجود، آینده را تشخیص بدهیم.
به نظر میرسد منافقین در طول سالهای پس از جنگ و فاصله گرفتن از انقلاب، نتوانستند کینه خود را نسبت به چند شخص فراموش کنند و یکی از آنها شهید صیاد شیرازی بود که عاقبت به دست همانها به شهادت رسید. این کینه عمیق نسبت به شخصیتی مثل صیاد شیرازی از کجا نشات میگرفت؟
- امیر نامی: علل اصلی ترور ایشان، ایمان، اعتقاد، توانمندیهای نظامی و پیروی از امام و آقا بود و البته کاری که شهید صیاد در جهت مبارزه با منافقین خصوصا در عملیات مرصاد کرد.
صیاد شیرازی در این عملیات یکی از فرماندهان اصلی بود و نقشی بارز در قلع قمع منافقین داشت که با تمام توان و با حمایتهای گسترده پیش آمده بودند و همین باعث شد تا منافقین کینه او را به دل گرفته و نهایتا دست به ترور ایشان بزنند.
شما چطور از شهادت ایشان مطلع شدید؟
- امیر نامی: من با شهید صیاد ارتباط خوبی داشتم و حتی زمانی که ایشان به ستاد کل رفتند، با هم در ارتباط بودیم و خودم شخصا خیلی از ایشان استفاده کردم و هر بار که نیاز به راهنماییداشتم او کمک میکرد. حتی وقتی که از سال 75 [تا 80] به عنوان وابسته نظامی در کره شمالی بودم، هر سری که میآمدم، با ایشان ملاقات میکردم.
پس موقع شهادتشان شما در ایران نبودید.
امیر نامی: خیر. کره شمالی بودم و خبر شهادت را از طریق سازمانی شنیدم. همانجا در سفارت چند مراسم گرفتیم که نمایندگان کشورها و سفرا در آن شرکت کردند. جالب است که حتی یمنیها و پاکستانیها خودشان مراسم جدایی گرفتند و ما را دعوت کردند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/