فرزندانم با شبکههای مجازی ارتباط ندارند/ تمام دوز و کلکهای کارمندی را بلدم
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری آنا، محمدمهدی تندگویان، تنها فرزند پسر شهید محمدجواد تندگویان، وزیر نفت در کابینه شهید رجایی است که در زمان اسارت پدرش در زندانهای شاه، در خرداد ماه 53 در تهران بدنیا آمد. تا پیش از سال 92 چهره چندان شناخته شدهای نبود اما با قرار گرفتن در لیست اطلاحطلبان و ورود به شورای شهر تهران، بیش از پیش شناخته شد. آنگونه که خودش میگوید اهل رانتبازی نبوده و اگر هم به جایی رسیده، خودش پله پله رشد کرده است؛ اینقدر که میگوید چون پلهپله از کارمندی جزء به معاونت وزیر رسیده، همه دوز و کلکهای کارمندی را بلد است و کارمندانش نمیتوانند سرش کلاه بگذارند.
تندگویان، پس از شورای شهر، با حکم مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان توانست در دولت دوازدهم، به عنوان معاون امور ساماندهی جوانان وزیر انتخاب شود و از بهشت به جردن نقل مکان کند. تندگویان، بسیار اهل فضای مجازی است و حتی معتقد است که بخشی از رد صلاحیتش در انتخابات دوره پنجم شورای شهر، به واسطه پستهایی بوده در فیس بوک گذاشته است. البته حالا او در تلگرام هم بسیار فعال است و خودش میگوید که جواب تلفن نمیدهد اما هرکسی که در تلگرام به او پیغام بدهد، حتما جوابش را میدهد و حتی مدعیست که تمامی فعالان تشکلهای جوانان از این طریق با او در ارتباط هستند.
مسائل و مشکلات حوزه جوانان بسیار است، از ایجاد تشکلهای جوانان گرفته، تا اشتغال و ازدواج و معیشت و اوقات فراغت. تندگویان میگوید که برای بسیاری از مشکلات میتوان به تشکلهای جوانان امید بست و گرههای بسیاری را به دست آنها باز کرد.
مشکلات جوانان بهانهای برای گفتوگوی تفصیلی خبرگزاری آنا با محمدمهدی تندگویان، معاون وزیر ورزش و جوانان بود. این گفتوگو یک بخش جدی در خصوص جوانان دارد که در آینده نزدیک منتشر میشود و یک بخش ویژه هم دارد که بیشتر در خصوص روابط تندگویان و اعضای خانوادهاش است. بخش اول این گفتوگو که به روابط خانوادگی تندگویان و تعاملات جوانانه در این خانواده جوان و البته مذهبی میپردازد، در ادامه خواندنی است.
*با توجه به اینکه یکی از فرزندان شما در سن جوانی و پشت کنکور است آیا از مطالبات و دغدغههای یک جوان خبر دارید و چقدر مشاورهها و صحبتهای پسرتان در این زمینه استقبال میکنید؟
به اندازهای که زمان اجازه دهد با پسرم صحبت میکنم و دغدغهها و مسائل اجتماعی را از زبان او میشنوم اما پسرم بیشتر مشورتهای خود را با مادرش انجام میدهد و کلیات را با من مطرح میکند. البته ساختار اقتصادی خانواده ما بسیار مشخص و دقیق است به طوری که فرزندانم در انتهای ماه میزان هزینه کرد ماهانه خود را در قالب یک لیست دریافت و پرداخت به من نشان میدهند و حتی روابط دوستانه فرزندانم با همسالان خود به صورت مشخص و حساب شده است.
*شما به عنوان یکی از مسئولان دولت حضور فعالی در شبکههای مجازی از جمله تلگرام، اینستاگرام و توییتر دارید، آیا فرزندانتان هم از این شبکهها استفاده میکنند و بر نحوه فعالیتشان نظارت دارید؟
در شبکههای مجازی و توئیتر بسیار فعال هستم و معمولا شبها شاید دو ساعت از وقتم را به صورت کامل به پاسخگویی به جوانان فعال در تشکلها میگذرانم؛ چون اکثر جوانان فعال در تشکلها با این نوع ارتباط من آشنا هستند با من تماس نمیگیرند و در فضای مجازی مطالبات و مسایل خود را مطرح میکنند. همچنین در تلگرام به موضوعات همه جوانان رسیدگی و پاسخگویی میکنم. باتوجه به اینکه از جوانی به کامپیوتر و شبکه علاقه داشتم. جزو اولین کسانی بودم که در ایران عضو فیسبوک شدم و به خاطر مطالبی که در این شبکه مجازی منتشر کردم در دوره پنجم شورای شهر تهران رد صلاحیت شدم.
*با توجه به فعالیتهای گسترده و مداوم شما در فضای مجازی، چرا فرزندانتان در این مورد شباهتی به شما ندارند و عضو هیچ یک از شبکههای مجازی نیستند؟
فرزندانم با شبکههای مجازی ارتباط ندارند و حتی براساس نظر خودشان از دستگاه مستقل برای استفاده از شبکههای مجازی استفاده نمیکنند؛ شاید بهتر باشد بگویم به انتخاب خودشان این روند را در پیش گرفتهاند. با اینکه پسرم در سال آینده کنکور دارد اما از یک تلفن همراه ساده و غیر هوشمند استفاده میکند البته تلفن همراه هوشمند نیز دارد اما ترجیح میدهد عضو شبکههای مجازی نباشد و معمولا از صبح تا شب در کتابخانه درس میخواند. پسرم سال گذشته همه شبکههای مجازی را روی تلفن همراهش داشت، اما با توجه به اینکه معتقد بود وقت بسیاری از او میگیرد و چند مورد هم کلاهبرداری از او در شبکههای مجازی صورت گرفته بود، کلا از این شبکهها فاصله گرفت. دخترم هم در کلاس ششم تحصیل میکند و از حالا رشته دانشگاهی خود را تعیین کرده و در همان راستا مطالعه میکند.
*باتوجه به اینکه در یک خانواه متدین و معتقد بزرگ شدید، آیا نسبت به اعتقادات مذهبی فرزندانتان اجبار یا تاکید خاصی در نظر گرفتید؟
در خانه ما ماهواره وجود ندارد و حتی منزلمان در نزدیکی مسجد واقع شده است؛ این نزدیک به مسجد را هم تاکید خودمان بود اما بچهها شخصا انتخاب میکنند که نماز یومیه خود را در مسجد یا منزل بخوانند، خوشبختانه در خانواده ما روی همه موضوعات با یکدیگر بحث و تبادلنظر میکنیم و حتی فیلمها را با هم میبینیم به طوری که همه قسمتهای شهرزاد را در کنار خانواده تماشا کردهایم.
*خاطرهای از پدرتان شهید محمدجواد تندگویان به یاد دارید؟
وقتی پدرم در زندان بود من بدنیا آمدم و حتی تا هفت ماهگی اصلا پدرم را ندیدم، پس از آزادی از زندان هم تبعید شد و مشکلات خود را به همراه داشت. بعد از آزادی هم با توجه به اینکه ساواک به او اجازه کار نداد مجبور شدیم خانوادگی به شمال کشور کوچ کنیم. حتی با این که پدرم دارای مدرک فوق لیسانس بود، در دوره قبل از انقلاب مسافرکشی میکرد تا بتواند فقط هزینههای زندگی را تامین کند به همین دلیل رابطه من و پدرم بسیار کم بود.
ما حتی در طول سالهای 57 تا 59 پدرمان را نمیدیدیم و زمانی که ساعت 2 نیمه شب از خواب بیدار میشدم، تازه پدرم در حال شام خوردن بود. در دورانی که پدرم وزیر نفت بود یک بار مرا با خود به سفر به آبادان برد و شاید این مهمترین خاطره من از آن دوران باشد. ما تربیت اصلی خود را از مادرمان داریم و پدربزرگ و مادربزرگم نیز در تربیت ما نقش بسیار موثری داشتند.
همچنین با توجه به اینکه پدربزرگم بازاری معقتد و متدینی بود مرا با شیوه اقتصادی تربیت کرد که هیچوقت وابسته به کسی یا جایگاهی نباشم و برهمین اساس با اینکه 26 سال از خدمتم در دولت میگذرد اما تاکنون از هیچیک از دستگاههای دولتی وام نگرفتم. پدربزرگم همواره تاکید میکرد که هیچوقت از کسی کمک مالی نگیریم و آخر ماه به هیچکس بدهکار نباشیم.
*چگونه و چطور شغل خود را آغاز کردید و آیا نام پدرتان برای یافتن شغل مناسب در دولت راهگشا بود؟
ورودم به درآمد مالی را با گویندگی در رادیو در برنامهای مربوط به زندگی شهدا از میدان ارگ تهران آغاز کردم. مدتی نمایشنامه رادیویی کار میکردم و با گویندگان بزرگی هم اجرای مشترک داشتیم و از کمکهای آقای حمزه برای نمایشنامه نویسی در تئاتر بسیار بهرهمند شدم با حقوقی اندکی که از رادیو دریافت میکردم یک کامپیوتر قسطی خریدم و بعد هم کارمند شدم، در سال 73 اولین حقوقم از دولت 35هزار تومان بود. در سازمان صداوسیما هم شیفیتی 6 هزار تومان حقوق میگرفتم. همزمان علاوه بر درس خواندن به صورت شیفتی نیز در شبها در صدا و سیما برنامه اجرا میکردم، باتوجه به اینکه ازدواج کرده بودم برای تامین هزینههای زندگی از 12 شب تا 6 صبح نیز در صدا و سیما کار میکردم که حقوق هر شیفت شب 12 هزار تومان بود.
به جرات میتوانم بگویم که کارمندی را از صفر شروع کردم و اگر کسی هماکنون ادعا کند که من به دلیل وابستگی در چنین جایگاهی قرار گرفتهام، میتواند تمام اسناد کاری و مدارج مرا بررسی کند. باتوجه به اینکه پله پله به این موقعیت رسیدم، دیگر کارمندانم نمیتوانند سرم کلاه بگذارند، چون همه دوز و کلکهای کارمندی را بلدم.
یکی از علتهایی که من هیچوقت به وزارت نفت نرفتم، این بود که میخواستم خودم باشم و نه به واسطه کسی دیگری رشد کنم. بعد از اینکه در انتخابات شورای شهر رد صلاحیت شدم، آقای زنگنه، وزیر نفت دولت دوازدهم نامه زد و با توجه به اینکه من کارمند وزارت صنعت هستم، درخواست کرد تا من را از وزارت صنعت به وزارت نفت منتقل کنند؛ با وجود اینکه نامه هم مورد موافقت قرار گرفته بود، اما بین وزارت نفت و وزارت ورزش، وزارت ورزش و جوانان را انتخاب کردم در حالی که در صورت حضور در وزارت نفت، حقوق و دستمزد و جایگاه شغلی بهتری نسبت به اینجا داشتم.
*امسال در ایام عید به همراه خانواده سفر میکنید؟
چون امسال پسرم کنکور دارد ممکن است به سفر نرویم اما شخصا بسیار اهل سفر هستم اما از روزی که در این سمت قرار گرفتم فرصتی برای سفر با خانواده نداشتم چون معمولا تعطیلات آخر هفته هم در سفرهای کاری به سر میبرم، امکان حضور در کنار خانواده نیست؛ در طول 6 ماه اخیر به حدود 18 استان کشور سفر کردم و با همه جوانان فعال در تشکلهای سراسر کشور دیدار و جلسه داشتم.
*باتوجه به اینکه پدرتان در یک سفر کاری شما را با خود همراه کردند آیا شما هم از حضور پسرتان در سفرهای کاری با جوانان استقبال میکنید؟
در طول حضور در این سمت همه وقتم را برای شنیدم مسائل و مشکلات جوانان کشور گذاشتم اما تاکنون پسرم در این سفرهای کاری با من همراه نبوده؛ البته تا حدودی مراعات میکنم و خانواده را در کار نمیآورم و این کار را نکردهام. البته پسرم هم به موضوعات اقتصادی از جمله حسابداری و رشتههای بازرگانی بیشتر علاقمند است و به دنبال مدیریت و مهندسی نیست.
*یکی از کتابهایی که در کتابخانه دفتر شما به چشم میخورد کتاب خاطرات و زندگی آیت الله رفسنجانی است آیا از این مرحوم خاطره خاصی در ذهن دارید؟
شخصا به آیت الله رفسنجانی ارادات داشته و دارم زیرا ایشان در بسیاری از مسایل کشور پیشتاز بود و دانشگاه آزاد اسلامی تنها یکی از موضوعات تحت پیگیری ایشان بود. قبل از انتخابات دوره پنجم شورای شهر برای کسب تکلیف به حضورشان رسیدم و یک ماه بعد از این جلسه از دنیا رفتند.
آیت الله رفسنجانی با فرزندان شهدا رابطه بسیار خوب و نزدیکی داشت و برای آنها احترام بسیاری قائل بود، حرف های فرزندان شهدا را میشنید و راهنماییهای خوب و موثری میکرد.
*آیا پس از انتصاب در وزارت ورزش و جوانان با فرزندان شهدا تعامل و ارتباط دارید؟
همچنان پس از حضور در این سمت هم با فرزندان شهدا در تعامل هستم و در گروهی با عضویت فرزندان سرداران و وزراء شهید حضور فعال دارم، حتی یک ماه پس از انتصابم با این دوستان جلساتی داشتیم زیرا هر یک از ما از جایگاه اجتماعی و اقتصادی خوبی برخورداریم و میتوانیم حرفهای مردم را بی واسطه به مسئولان کشور منتقل کنیم و علاوه بر گروه در جلسات مختلف نیز گرد هم آمده و در مورد همه موضوعات کشور با یکدیگر بحث و تبادل نظر میکنیم.
انتهای پیام/