از ادعای گفتگوی تمدنها تا امتناع گفتگوی ملی
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، «عالیجناب حجاریان» و برهان قبیح انگشت شست!
- در بیفکری متراکم اصلاحطلبان، وقتی «عالیجناب سعید حجاریان»، از معدود افراد این جماعت که قدری فکر میکند، خود را ناگزیر از حرف زدن و مصاحبههای بسیار و پی در پی ببیند، چیزی از آب در میآید که برای فروش نشریه «صدای پارس» خوب است؛ «صدای ...» ...
- «عالیجناب سعید حجاریان»، این روزها زیاد مصاحبه میفرمایند، و وقتی کلام شفاهی بسیار شود، خطا نیز در آن انبان گردد. عالیجناب از یک تمایز داروینی و اصطلاحاً زیستشناسانه، نتایج «بانمکی» گرفتهاند که معرکه و محشر است، که غایت امکانات فکر و تأمل را در اردوگاه اصلاحطلبان به خوبی نشانگذاری میکند و به ما میآموزد که تا چه اندازه باید به ظرفیتهای فکری این جماعت اعتماد و اتکاء نمود. «بانمک» ... «معرکه» ... «محشر» ...
- ایشان از تمایز «بانمک» میان «انسان بدون انگشت شست» و «انسان با انگشت شست»، نتیجهگیری فرمودهاند که اصولگرایان «انسان ابزارساز» هستند، و به برکت انگشت شستی که کار سایر انگشتان را میکند!، آن قدر توش و توانشان مؤثر است که از همه چیز و از جمله از اصلاحطلبان برای اغراض خود «ابزار» میسازند. ایشان، اصولگرایان را علاوه بر خصلت «ابزارساز» بودن، به این متهم فرمودهاند که «بیآنکه خود بدانند دیدگاه تکاملگرایانه و ماتریالیستی دارند!»، و «طرز تفکری دارند که صرفاً زبان زور را میفهمد»؛ این نکته اخیر، از جانب کسی که دوشادوش مرحوم سعید امامی، زمانی لیدرشیپ جناح چپ وزارت اطلاعات را بر عهده داشته است، یک تهدید هم محسوب میشود؛ این که اصولگرایان «صرفاً زبان زور را میفهمند!». اینها نتایج درخشانی است که از تمایز داروینی میان «انسان بدون انگشت شست» و «انسان با انگشت شست» به دست میآید؛ «بدون انگشت شست» و «با انگشت شست»، «بدون شست» و «با شست»، عجب...
- سپس، و در نهایت، به بیان شرایط گفتگو پرداختهاند و به اصلاحطلبان توصیه فرمودهاند که با اصولگرایان که انسانهای «ابزارساز» هستند، وارد گفتگو نشوند.
- هر چند که لازم بود به بخش قبیح و مقدماتی مقاله «عالیجناب حجاریان» نیز پرداخته شود، ولی اصل نکته مورد توجه ما در این مقاله اینجاست؛ این که، اصلاحطلبان در یک چرخش فیصلهبخش به گفتمان اصلاحات خاتمه دادند؛ گفتمانی که در زمانی مصادف با دوم خرداد سال هفتاد و شش، داعیه «گفتگوی تمدنها» را داشت، و امروز، با ظهور ترامپ و عیان شدن مغز و جوهر تمدن مدرن غربی، نه تنها دیگر داعیه گفتگوی تمدنها ندارند، بلکه در یک گام به عقب، از فرمانده امنیتی و تئوریک خود، در بالاترین سطح ممکن دستور قطع گفتگوی ملی دریافت میکنند.
* اصل مطلب
- به خاطر داریم و قدری به برخی جوانترها هم یادآوری میکنیم که گوهر ایده دوم خرداد با ایده «گفتگو» و «گفتمان» و «گفتگوی تمدنها» آغاز شد. اصلاً آقای خاتمی که تا آن زمان کمتر شناخته شده بود، یا در سابقه خود حضور در کیهان چپگرا و خشن آن موقع را داشت، ناگهان از پشت پرده سیاست به در آمد و شعار «گفتگو» و «گفتگوی تمدنها» سر داد. حالا، تاریخ، گذشت و گذشت و گذشت، تا معلوم گردید که اصلاحطلبانی که آن روز دیگران را خشونتطلب و خود را متمدن و اهل گفتگوی تمدنها معرفی میکردند، امروز، باید اعتراف کنند که پای میز گفتگوی داخلی که رسیدند (گفتگوی تمدنها پیشکش)، خیلی کمتر از «عصبانی»های نسل حاج کاظم آژانس شیشهای، خویشتنداری کردند.
- آغاز اصلاحات و ادعای «گفتگوی تمدنها»، مقارن با دوران دانشجویی ما بود؛ آن زمان، کسانی «عصبانی» معرفی میشدند که رزمندگان تازه رجعت کرده از جبهه بودند؛ همان تیپ حاج کاظم فیلم تاریخساز «آژانس شیشهای». آنها برگشته بودند و دیدند که امور و کرد و کار سیاست با آرمانها فاصله گرفته است. از این قرار، «عصبانی» بودند و جمعی از آنها در قالبی مانند گروه انصار حزب الله، در عمل هم قدری حرکات «عصبانی» خود را بروز میدادند. آن وقت، «حاج کاظم»ها، مورد بیمهری مثالزدنی قرار گرفتند که هیچ کهنهسرباز دیگر جهان، اینچنین مورد بیمهری قرار نگرفته است. همه گفتند که: رزمنده بودید به جای خود، حالا دانشجو و کاسب و کارگر و خلاصه «شهروند» هستید و باید «گفتگو» کنید. حتی پس از سقوط هواپیمای مسافربری «مرگ بر آمریکا» نگویید و بروید و با آمریکای جرج دبلیو بوش جونیور که دست کمی از این دونالد ترامپ نداشت گفتگو کنید. خلاصه، اصلاحطلبان، کیفرخواست هواپیمای مسافربری ایرانی علیه آمریکا را در دادگاه لاهه، به مبلغ ناقابل سه میلیون دلار فروختند و از پیگیری قضائی، اعلام انصراف کردند و به تهران بازگشتند.
- حالا، روزگار گذشته است و پس از نقطه عطف سال هشتاد و چهار، اصلاحطلبان یک به یک ادعاهای خود را پس گرفتهاند؛ ادعای خط امامی بودن، ادعای مردمی و سادهزیست بودن، ادعای اعتقاد به صندوق رأی، ادعای قانونمدار بودن، ... و حالا رسیدهاند به اصلیترین ادعایی که اساساً دوم خرداد به آن تعریف میشد.
- «عالیجناب حجاریان» در این مصاحبه تاریخی با «صدای پارس»، نه تنها از امتناع گفتگو با دانلد ترامپ که ابداً از جرج دبلیو بوش پسر دیوانهتر نیست، سخن میگویند، و بدینسان حرف حاج کاظمهای دهه هفتاد را تأیید میفرمایند، بلکه یک گام به پس، از یک جایگاه امنیتی سابق، دستور تحکمآمیز «امتناع گفتگوی ملی» را صادر میفرمایند. این، فرجام تئوریسین ارشد اصلاحات است.
منبع: رسالت
انتهای پیام/